| تاریخ انتشار: ۲۰:۰۰ ۱۴۰۴/۹/۲۶ | کد خبر: 178541 | منبع: |
پرینت
|
|
ساختار نظام سیاسی به تنهایی معجزه نمیکند. بزرگترین قدرت جهان با نظام ریاستی اداره میشود. ما نیز تجربهی نظام ریاستی را داشتیم؛ اما آن نظام در گرداب فساد خود و خامی سیاستمدران غرق شد. امروز، برخی با اصرار از نظام فدرالی سخن میگویند. پیوسته محتوا تولید میکنند، بدون اینکه کوچکترین توجهی به ابتذال فکری در جامعه افغانستان کنند. نظام فدرال نیز بهتنهایی هیچ گشایشی در وضعیت افغانستان ایجاد نخواهد کرد. مسئلهی بنیادین ما نه شکل نظام سیاسی، بلکه اصلاح ذهنیت مسلط است. تا زمانی که این ذهنیت عقبمانده دگرگون نشود و به سطح دموکراتیک ارتقاء نیابد، هر نوع نظام سیاس با هر عنوان و ساختاری، بازتولیدکنندهی همان عقبماندگی مزمن خواهد بود.
ذهنیت غالب در افغانستان، ذهنیتی پیشامدرن و قبیلهمحور است. ذهنیتی که تنها «خود» و «رئیس قبیله» را میبیند و با مدنیت، تکثرگرایی و حقوق برابر بیگانه است. در مقابل، ذهن مدرن بر پایهی تحمل، مدارا و همزیستی و شفافیت استوار است.
تحمل بدین معناست که من بپذیرم دیگرانی وجود دارند که از نظر فکری با من مخالفاند و حقِ وجود و اظهار نظر دارند.
مدارا؛ یعنی من در مواجهه با مخالفان، به خشونت اعم از فیزیکی و زبانی متوسل نشویم.
همزیستی نیز به این معناست که مخالفان فکری من، از حقوق برابر با من برخوردار باشند.
در نهایت برای شفافیت، نهادینهشدن عدالت، تضمین حقوق شهروندی و استقرار حکمرانی مطلوب، هیچ چیز ورای نقد نیست و هیچ استثنای نیز وجود ندارد.
تا زمانی که چنین ذهنیتی در جامعه شکل نگیرد، مردم افغانستان همچنان قربانی تزریق روحیهی قومگرایی، جنگهای بیحاصلی قومی، اسیر توهمات، توسط شارلاتانها و لمپنهای قومی، بیمار و تشنهی دیدهشدن خواهند بود، در نتیجه در چنین جهنم فکری، هیچ ساختار سیاسی، نجاتبخش نخواهد بود.
سید جواد سجادی
>>> تا زمانیکه مردم غافل شده پارسیگوی/ترکتباران تجدید نظر به شناسه جعل (افغان) و بازنگری به تبار/زبان هویتی شان نشوند،
این مردم باید در فغان ناله فریاد سرکوبی و محرومیت باشند