اتمر، مرد خاکستری افغانستان!
 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۵۷    ۱۴۰۴/۹/۲۵ کد خبر: 178535 منبع: پرینت

با آن‌که بخش بزرگی از مردم افغانستان امروز نسبت به ماهیت واقعی حنیف دچار توهم نیستند و او را به‌عنوان یک چهرهٔ مرموز، غیرشفاف و بالقوه خطرناک می‌شناسند، اما پرسش اساسی این است:
چرا با وجود این آگاهی نسبی، هنوز جریان‌های سیاسی، مدنی و به‌اصطلاح آزادی‌خواه قادر نیستند خود را از مدار نفوذ و اثرگذاری او خارج کنند؟
پاسخ ساده نیست، اما یک نکته روشن است: خطر حنیف نه در جایگاهی است که آشکارا اشغال کرده، بلکه در نقشی است که پنهانی و چندلایه ایفا می‌کند. او نه یک بازیگر تک‌بعدی است و نه یک چهرهٔ مصرف‌شده؛ بلکه عنصری است با توانایی حرکت میان خطوط، تغییر چهره، و بازی هم‌زمان در چند میدان متضاد. چنین ساختاری بیش از آن‌که به «شخص» شباهت داشته باشد، به یک «پروژه» نزدیک است.

حنیف در ظاهر می‌تواند زبان آزادی، عدالت و مقاومت را تقلید کند، اما در عمل، خروجی فعالیت‌هایش اغلب به بی‌اثر شدن همان مفاهیم منجر می‌شود. جریان‌هایی که به او نزدیک می‌شوند، به‌جای تقویت انسجام، دچار پراکندگی می‌گردند؛ به‌جای شفافیت، در ابهام فرو می‌روند؛ و به‌جای رادیکال شدن آگاهی عمومی، به نزاع‌های فرسایشی و حاشیه‌ای کشیده می‌شوند. این دقیقاً همان نقطه‌ای است که نقش یک بازیگر چندلایه از یک فعال سیاسی معمولی جدا می‌شود.

سؤال ناراحت‌کننده‌تر اما اینجا است:
آیا این جریان‌ها واقعاً اسیر دام او شده‌اند، یا خود، آگاهانه یا ناآگاهانه، بخشی از همان پروژه‌اند؟
در تجربهٔ تاریخی افغانستان، بارها دیده شده است که پروژه‌های پیچیده نه با زور اسلحه، بلکه با مدیریت امید، هدایت خشم، و مهندسی ناامیدی پیش برده شده‌اند. حنیف و چهره‌های مشابه او دقیقاً در همین مناطق خاکستری فعالیت می‌کنند؛ جایی که مرز میان اپوزیسیون و ابزار، میان مقاومت و انحراف، و میان آگاهی و فریب به‌شدت مبهم می‌شود.

این‌که چرا برخی جریان‌ها با وجود شناخت چهرهٔ واقعی او، حاضر به قطع رابطه نیستند، می‌تواند دو معنا داشته باشد: یا وابستگی‌های عمیق‌تر از آن است که آشکار شود، یا منافع مشترک، ولو موقتی، چنان طراحی شده که خروج از این مدار، هزینه‌ای سنگین‌تر از ماندن دارد. در هر دو حالت، نتیجه یکی است: به حاشیه رفتن صداهای مستقل، فرسایش اعتماد عمومی، و تعویق ساختارمند هرگونه امکان تحول واقعی.

در نهایت، تهدید اصلی برای آیندهٔ افغانستان لزوماً از بیرون نمی‌آید. گاهی خطرناک‌ترین عنصر، چهره‌ای است که در میان خودی‌ها حرکت می‌کند، با ادبیات مردم سخن می‌گوید، اما مسیر را به‌نفع پروژه‌هایی تغییر می‌دهد که با آزادی، ثبات و کرامت انسانی سرِ سازگاری ندارند.
شناخت کافی نیست؛ مسأله این است که آیا شجاعت خروج از مدار نفوذ هم وجود دارد، یا نه؟

عظیم ملکی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اتمر
مرد خاکستری
نظرات بینندگان:

>>>   سلام آقای ملکی
دلایل این که حنیف اتمر به این اندازه مرموز و غیر معمول تلقی می شود تفاوت استثنایی وی با باور ها و موقف های گروهی است. در حالی که گروه های در گیر در هر طرف به فکر اهداف شخصی، هویتی، و گروهی هستند، اتمر بزرگترین مشترکات همه را با افاده موثر به یاد شان می آورد. در حالی که گروه های موجود و سابق جنگی به خاطر اهداف کوچک شان در دام سیاست های منطقه دست و پا می زنندد، اتمر از عواقب استعمال شدن در جنگ های نیابتی به فصاحتی که دارد استدلال قانع کننده ای اراپه می کند. در حالی که گروه های قدرت طلب به هر نوع سازش حاضر اند، اتمر از عواقب دراز مدت کوتاه بینی و آینده روشنی که از همکاری بزرگ بر محور بزرگ ترین مشترکات به دست آمده می تواند، به بلاغت خودش ترسیم می کند. اتمر دیوانه وار دنبال اهداف شخصی یا گروهی نیست او برای همه فکر می کند و وطن و وطندارانش را دوست دارد. اتمر جادوگر و مرموز نیست بلکه در شهر افکار جنگ زده ها توانایی سنجش عمیق و دور اندیشانه را دارد. افکار، تحلیل ها، موضعگیری های کوچک اندیشانه محصول ده ها سال تنفرِ، بد بینی و متضرر شدن از دشمنی های گروهی است. کوشش کنیم به فکر نجات همه و آینده بهتر برای همه عادت کنیم.

>>>   اينكه شما از يك شخص أين همه واهمه داريد، معني ان أين است، كه در وجود وي ارزش هاي نهفته است، كه شما فاقد ان استيد!

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
از نشر نظرات نفاق افکنی و توهین آمیز معذوریم
مطالب خود را برای نشر به ایمیل afghanpaper@gmail.com ارسال فرمایید.
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است