بازی جدید ژیوپولیتیک ایران در افغانستان
جریان‌های وابسته به ایران در زمین سیاستی بازی کردند که در نهایت منجر به تضعیف جمهوریت و افزایش وزن طالبان در معادلات منطقه‌ای شد. دولت ایران هوادارانش را وادار ساخت تا در برابر طالبان نجنگند 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۵۶    ۱۴۰۴/۹/۱۹ کد خبر: 178488 منبع: پرینت

روابط جمهوری اسلامی ایران و طالبان برخلاف تصور عمومی، سابقه‌ای پیچیده و چندلایه دارد. هرچند تهران در دههٔ ۱۹۹۰ طالبان را به‌عنوان تهدیدی جدی علیه شیعیان و امنیت مرزهای شرقی خود می‌دید، اما از اوایل دههٔ ۲۰۱۰ به بعد، این نگاه به‌تدریج تغییر کرد و جای خود را به یک رویکرد عمل‌گرایانه و راهبردی داد. این تحول از زمانی آغاز شد که ایران گمان کرد طالبان می‌تواند به ابزاری مؤثر در رقابت منطقه‌ای و مقابلهٔ غیرمستقیم با آمریکا تبدیل شود.

پس از سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱، ایران به‌ظاهر از روند دولت‌سازی جدید در افغانستان حمایت کرد، اما در عمل دو سیاست موازی را دنبال نمود:
- برقراری تماس‌های تدریجی با طالبان از طریق کانال‌های امنیتی و محلی؛
- حفظ گروه‌های نیابتی شیعه برای توازن قدرت در افغانستان.

از سال ۲۰۱۴ به بعد، با افزایش حضور آمریکا و ناتو، ایران به این نتیجه رسید که طالبان می‌تواند تکیه‌گاهی برای فشار بر آمریکا باشد. به همین دلیل، تماس‌ها افزایش یافت، زمینه برای نشست‌های غیررسمی فراهم شد و حتی تسهیلات لجستیکی و پناهگاه‌های محدود در اختیار طالبان قرار گرفت، به‌ویژه برای شبکه‌های فعال در غرب افغانستان.
این روند زمانی شدت یافت که ایران دریافت تغییر در ساختار حاکمیت افغانستان به نفع یک دولت کاملاً وابسته به غرب نیست و طالبان احتمالاً یکی از بازیگران اجتناب‌ناپذیر آیندهٔ سیاسی کشور خواهد بود.

در سال‌های پایانی جمهوریت، بخش‌هایی از رهبران احزاب وحدت و نیروهای مرتبط با آنان روابط گسترده‌ای با تهران داشتند. اما برخلاف انتظار، این روابط منجر به تقویت جمهوریت نشد؛ زیرا ایران به دلایل زیر از سرمایه‌گذاری جدی بر نظام جمهوری حمایت نکرد:
- بی‌اعتمادی عمیق به دولت‌های نزدیک به آمریکا در کابل؛
- نگرانی از نفوذ عربستان، امارات و پاکستان در ساختار نظام؛
-تمایل به داشتن یک ابزار فشار جایگزین، یعنی طالبان، در صورت تغییر شرایط؛

عدم اعتقاد به دوام جمهوریت؛
در نتیجه، برخی جریان‌های وابسته به ایران نیز عملاً در زمین سیاستی بازی کردند که در نهایت منجر به تضعیف جمهوریت و افزایش وزن طالبان در معادلات منطقه‌ای شد. مدارکی وجود دارد که دولت ایران هوادارانش را در افغانستان وادار ساخت تا در آستانه سقوط نظام جمهوریت ،در برابر طالبان نجنگند.

سیاست ایران در قبال طالبان را می‌توان در سه محور خلاصه کرد:
- طالبان به‌عنوان فشار بر آمریکا: ایران با مشاهدهٔ گسترش حضور نظامی آمریکا در مرزهای شرقی، تلاش کرد طالبان را به‌عنوان اهرم فشار غیرمستقیم علیه واشنگتن حفظ کند. این امر هم توازن منطقه‌ای را به نفع ایران تقویت می‌کرد و هم هزینه‌های حضور آمریکا را افزایش می‌داد.
- طالبان به‌عنوان مهارکنندهٔ نفوذ پاکستان: اگرچه روابط طالبان با پاکستان بسیار عمیق است، ایران بر این باور بود که نفوذ نرم ایران در هرات، فراه، نیمروز و میان برخی جناح‌های طالبان می‌تواند حداقلی از توازن ایجاد کند.
- طالبان به‌عنوان گزینهٔ جایگزین در صورت فروپاشی جمهوریت: ایران به‌خوبی می‌دانست که جمهوریت درگیر فساد، رقابت‌های قومی، وابستگی شدید به آمریکا و ناتوانی در ایجاد دولت‌سازی پایدار است. از این رو، تهران روی سقوط جمهوریت حساب باز کرده بود و طالبان را گزینهٔ محتمل آینده می‌دانست.

تحرکات جدید ایران عبارت است ازتلاش برای جلوگیری از سقوط امارت و مهار مخالفین.
اکنون که افغانستان وارد مرحلهٔ جدیدی شده و طالبان با فشارهای پاکستان، رشد سریع مخالفین، جبهه‌های رو به افزایش نظامی، عصبانیت جامعهٔ جهانی و بحران‌های داخلی روبرو است، ایران تحرکات تازه‌ای را آغاز کرده است ودر نظر دارد تا نوش‌داروی برای طالبان تهیه نماید.
این تحرکات شامل دیدار با مخالفین طالبان و تلاش برای قانع‌سازی آنان جهت پذیرفتن حکومت به‌اصطلاح« همه‌شمول »است؛ حکومتی که در آن مخالفان نقش نمادین و بی‌اثر خواهند داشت.
هدف این مدل، نه اصلاح ساختار قدرت، نه دموکراسی، نه حقوق بشر، و نه بازگشایی فضای مدنی است، بلکه جلوگیری از سقوط طالبان و مدیریت بحران به نفع امنیت منطقه‌ای ایران می‌باشد. ایران نمی‌خواهد افغانستان وارد جنگ گسترده شود، موج مهاجرت افزایش یابد، یا گروه‌هایی نزدیک به غرب یا رقبای منطقه‌ای بر کابل مسلط شوند. از این‌رو، ایجاد «حکومت نمایشی» بهترین سناریوی ممکن برای تهران به‌شمار می‌رود.

نتیجه‌گیری:
بازی چندلایهٔ ایران و آیندهٔ مبهم افغانستان؛
مجموعهٔ شواهد نشان می‌دهد سیاست ایران در قبال افغانستان نه به دنبال ایجاد یک نظام ملی، مردمی و دموکراتیک است و نه انتظار تغییرات بنیادین دارد. تهران اکنون تلاش می‌کند:
طالبان را از سقوط نجات دهد.مخالفین را مهار و بی‌اثر کند؛
بحران افغانستان را در سطح «قابل کنترل» نگه دارد؛
و جلو نفوذ آمریکا و محورهای رقیب را بگیرد.
در چنین فضایی، اهدافی چون حقوق بشر، نظام متمدن و مردم‌سالار، حقوق زنان، بازگشایی مکاتب برای دختران و عدالت اجتماعی در اولویت سیاست‌های منطقه‌ای ایران قرار نمی‌گیرد.

افغانستان همچنان در دوراهی سرنوشت‌سازی قرار دارد: یا مسیری به سمت تغییر واقعی و رهایی از انحصار، استبداد وخود کامگی، یا ادامهٔ عقبگرایی، اسارت، ظلم، ستم، ترور، خشونت، پامال حقوق بشر حقوق زنان، زندگی در چارچوب جهنم بنا شده توسط طالبان، قفل شدگی، وابستگی در معادلات قدرت های منطقه‌ای که هر کدام از بازیگران، تنها به منافع خود می‌اندیشند.
آنچه که مهم است، طالبان، قدرت باد آورده سیاسی را از هدایای آسمانی پنداشته و بدون توسل به زور حاضر نیست تا قدرت را تقسیم نموده و نظام مشارکتی، ملی و مردم سالار را بپذیرند؛
مشتاقان پیوستن به حریم اقتدار سیاسی طالبان، نقش دانه های شطرنج را در این بازی خواهند داشت.

با حرمت بی پایان
عارف عرفان
لندن، دسامبر ۲۰۲۵


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
بازی ایران
افغانستان طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   نویسنده از یاد برده که آمریکا بیست سال در افغانستان بود و از منابع افغانستان استفاده کرد و آن زمان که صلاح دانست در مذاکرات دوحه با حاکمان کنونی افغانستان اش مذاکره و توافق کرد و از افغانستان خارج شد شاید نویسنده بتواند عوام را با اینگونه ادعاها و کشیدن ایران به مسایل افغانستان بفریبد ولی هر کسی که اندکی مطالعه داشته باشد از پشت این نوشته افکار جهت دار عارف عرفان را می بیند .
از طرفی افغانیها از جنگ و اختلاسهای حاکمان در جمهوریت خسته و سرخورده شده بودند و خود با روی باز این تغییر دولت را پذیرا شدند و ... نویسنده بهتر بود کمی از اینکه چرا اکنون افغانستان دیگر اولویت آمریکا نیست در صورتی که سوریه در لیست کمکها و الویتهای آمریکا وارد شده بنویسد و یا از اینکه چرا رییس جمهور افغانستان بدون مقاومت سوار بر هواپیما افغانستان را ترک کرد و یا اینکه چرا ارتش افغانستان هیچ مقاومت سازمان یافته در برابر تا لبان نکرد ؟؟!!!

>>>   ایران دیگه طرف دار نداره اگه یک بار دیگر یگ دولت در افغانستان بیاید سفارت ایران انجا نیست همین دیروز اخبار گفت چهار نفر افراد سپاه درسیتان بلوچستان کشته شد اینها یک اخطار از گروه های داخلی ایران دربین طالبان هست به طالبان اخطار روابط با هزینه داره یعنی طالبان وادار می‌کند که توافق شده بعد از فتح افغانستان حالا نوبت مارسیده هروقت گروهی از سیستان بلوچستان در اینجا حمله می‌کند مهارش توسط ایران محال است این گروه ها داخل افغانستان درحال ساخت هواپیما انتحاری و سلاحهای شیمیایی هست اگر موفق شود دیگه با موشگ هم جلو گیری نمیشه دیگه ان کشورهای همسایه به باتلاق گیر می‌افتد یک مقدار مهاجران داخل کشور های همسایه است خدا از میزبان دل خوش نداره از طالبان این ها...
ش

>>>   ایران پشت منافع خود میگردد نه منافع کولابی ها و هزاره ها و شما کولابی ها و هزاره ها هنوز هم پشت منافع ایران میگردید نه افغانستان کشورخودتان....

>>>   Aziz Frd
بسیار عالی یک تحلیل که از واقعیت جامعه ما بازگو می‌کند ، این ملت باهوش است که چگونه از این فراز نشیب ها موافقانه نقش خود را ایفا می‌کند. درودبرشما عزیز

>>>   Mohammad Ali Lagzi
ماشاالله بسیار زیبا و جذاب نوشته شده است جناب عالی شادو سرحال باشین انشالله الهی آمین بلی دقیقآ نظر شما نیک است ولی صد افسوس که یک تعداد زیادی مردم تاحالا موضوع را درک کرده نمیتواند به امید صلح سعادت مندی ومسونیت های جدید برای مردم زحمتکشیده افغانستان

>>>   Rahmani Khalilrahman
بلی ایران نقش منفی و قابل ملاحظه ای در تغیرات و تحولات اوضاع افغانستان را انهم به نفع خود انجام داده و می‌دهد .
موفق باشید

>>>   Qodratullah Ataey Samani
جناب استاد اگرایران به این سناریوموفق نشدیااینکه طالبان به چنین پیشنهادقانع نشدندگزینه بعدی چه خواهدبود

>>>   Mohammad Anwar Delsuz
چهره های نامتجانس و حولناک خواب دوباره قدرت را دارند در حالیکه در بین مردم هیچ جای ندارند
اینها دنبال ثروت هایکه بخون مردم دارند کنجاره خواب میبینند و خجالت هم نمیکشند

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
از نشر نظرات نفاق افکنی و توهین آمیز معذوریم
مطالب خود را برای نشر به ایمیل afghanpaper@gmail.com ارسال فرمایید.
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است