| تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ ۱۴۰۴/۹/۱ | کد خبر: 178372 | منبع: |
پرینت
|
|
احمقهای مفید چگونه در موج تبليغات ضدپاکستانی طالبان سنگ به سينه زدند؟
طالبان که با تبليغات و تروريسم بار ديگر بر کشور حاکم شد، از آغاز با عدم مشروعيت و نفرت عمومی روبهرو بوده است. اما، تنش اخير با پاکستان برای طالبان فرصتی استثنايی به وجود آورد تا با يک موج تبليغاتی، هم از فشار نفرت عمومی بکاهد و هم خود را مدافع مادر وطن نشان دهد.
در اين ميان، گروهی از کسانی که در ادبيات سياسی «احمقهای مفید» خوانده میشوند، به جارچیهای تبليغاتی طالبان بدل شدند. اين افراد ناخواسته در خدمت روايت طالبان قرار گرفتند و برای سفيدنمايی اين گروه فعال شدند. آنان که عمدتا در کشورهای غربی، امريکا، بريتانيا و اروپا زندگی میکنند به بخشی از نیروی سایبری طالبان در جنگ پاکستان تبدیل شدند.
در حالیکه وزارت مخابرات طالبان بخشی از محتوا در پلتفورمهای چون فيسبوک، اينستاگرام و اکس را فيلتر میکند، فعالان رسانهای اين گروه هماهنگ و منظم در فضای آنلاين فعالاند. آنان موجی میسازند که مفيدهای احمق را زير نام ناموس ملی، حاکميت ملی، تماميت ارضی و ارزشهای مشابه با خود همراه میکند.
اصطلاح «احمق مفيد» يا «نادان سودمند» در سياست به کسانی گفته میشود که ندانسته در نقش تبليغاتچی يک جناح عمل میکنند، بدون آنکه از هدفهای پشتپرده آگاه باشند. نخستین بار اين اصطلاح به لنين نسبت داده شد که در اشاره به نويسندگان و انديشمندانی در غرب به کار میبرد که از اتحاد شوروی تعريف میکردند.
گزارشها نشان میدهد وزارتهای طالبان بهويژه دفاع، داخله و رياست استخبارات شبکههای گسترده سايبری برای تبليغات و پروپاگندا ساختهاند.
اين شبکهها هدفهای مشخصی را دنبال میکنند، از جمله:
– دفاع از امارت طالبان و بزرگنمايی کارکردهای اين گروه؛
– برجستهسازی چهرههای طالبان و ساختن تصوير مثبت از آنان؛
– روايتسازی، حمله و ضدحمله برای پنهانکردن ناکامیهای آنان؛
– حمله هدفمند به مخالفان داخلی و بيرونی طالبان؛
– نشر دروغ، افترا، واژههای زننده و دسيسهسازی عليه مخالفان؛
– پاسخهای هدفمند زير نوشتههای چهرههای سياسی و مدنی مخالف همراه با دشنام و تمسخر؛
– شناسايی مخالفان از راه پستها، لايکها، بازداشت و مجازات آنان؛
– هککردن يا گزارشدادن صفحههای مخالف برای بستن آنها؛
– حضور منظم در اسپيس و تيکتاک برای دفاع از روايت طالبان.
اين شبکهها بر اساس وضعيت روز عمل میکنند. هرگاه مخالفان نشستی برگزار کنند يا اظهار نظری داشته باشند، اين ماشين تبليغاتی منظم به آنان حمله میکند. نقش آنها در تنش اخير ميان طالبان و پاکستان بيش از پيش ديده شد.
آنان با نامهای مستعار و با استفاده از هويت قومی، زبانی يا حتی نام و تصوير زنان، روايت طالبان را تقويت کرده و مخالفان را هدف قرار میدهند. اين حملات اغلب با ادبيات تند و غیراخلاقی همراه است.
در مواردی طالبان پيامهای جعلی را به نام مقامهای بيرونی از جمله وزیر امنیت دولتی تاجیکستان، نشر کرد. حتی، زلمی خليلزاد نيز زمانی هدف يک کارزار جعلی قرار گرفت.
در ماه اکتوبر، حسابهای وابسته به طالبان ويديوی جعلی ساختهشده با هوش مصنوعی نشر کردند که گويی رئيسجمهور روسيه از طالبان عليه پاکستان پشتيبانی میکند. سفارتهای روسيه در کابل و اسلامآباد اين ويديو را جعلی اعلام کردند، اما اين اقدام بخشی از استراتژی فشار سياسی طالبان بر پاکستان بود.
در پی اين رويدادها، حکومت پاکستان از پلتفورم اکس خواست چند حساب وابسته به طالبان بسته شود.
در تازهترين مورد، طالبان شبکههای اجتماعی را به ميدان جنگ تبليغاتی عليه پاکستان بدل کرد. پس از درگيریها، صفحههای وابسته به طالبان با شدت احساسات ملیگرايی ضدپاکستانی را شعلهور ساختند. ادبیات آنها مورد حمایت مقامها و چهرههای وابسته به حکومت سابق نیز قرار گرفت که روزگاری از پاکستان به علت حمایت از طالبان انتقاد شدید میکردند.
رهبران طالبان با اظهارات تند و تبليغات منظم کوشيدند خشم عمومی را عليه پاکستان تشديد کنند. افغانها به گونه تاريخی نسبت به پاکستان حساساند، زيرا سياستهای مداخلهجويانه پاکستان در چندين دهه گذشته همراه با رقابت منطقهای کشورهايی چون هند، فضای بیاعتمادی گسترده در جامعه ايجاد کرده و جنگ و ویرانی به بار آورده است.
پاکستان ادعا میکرد خاک افغانستان پناهگاه گروههای تروريستی است و مخالفان از پناهگاههايی که طالبان فراهم کردهاند، استفاده میکنند. طالبان تلاش کرد اين جنگ را رنگ تاريخی و ملی بدهد و موضوع خط ديورند و سياستهای گذشته پاکستان را برجسته سازد. طالبان میخواست نشان دهد اين تنش ميان افغانستان و پاکستان است، نه صرفا ميان آنان و پاکستان.
طالبان همانند شيوه روايتسازی جمهوری اسلامی در جنگ با اسرایيل، کوشيد درگيری اخير را حمله پاکستان بر افغانستان جلوه دهد تا از احساسات ضد پاکستانی مردم بهره بگيرد.
همزمان فعالان رسانهای طالبان سعی داشتند اختلافهای داخلی پاکستان را پررنگ سازند. شماری از وابستگان طالبان به زبان اردو درباره شکافهای جامعه پاکستان مینويسند تا اين اختلافها را بزرگتر نشان دهند.
طالبان بيش از تهديد بيرونی، از بحران مشروعيت داخلی رنج میبرد. تقريباً همه اقشار اجتماعی با سياستهای اين گروه مخالفاند و طالبان در چند سال گذشته هيچ تلاشی برای کسب مشروعيت داخلی نکرده است.
پاکستان این نقطه ضعف طالبان را تشخیص داده و پیوسته بر تشکیل حکومت همهشمول و رعایت حقوق شهروندان افغانستان تاکید میکند. ناکامی در رسيدن به مشروعيت جهانی نيز فشار را بر طالبان افزايش داده است. در چنين فضايی، دامنزدن به احساسات ضدپاکستانی روشی برای گردآوری پشتيبانی داخلی است.
دوگانگی ميان سرکوب آزادی بيان در داخل و استفاده حرفهای از همين پلتفورمها برای جنگ روانی در بيرون نشان میدهد طالبان در بحران هويتی عميقی گرفتار است. گروهی که زمانی بسياری از ابزارهای مدرن را ناروا میدانست، امروز برای بقای سياسی با مهارت از همان ابزارها استفاده میکند.
جمشید یما امیری
اینترنشنال
>>> درین جای شک نیست که مردم افغانستان همان طوری که به به موجودیت قوای خارجی چه شوروی بود و چه امریکایی ها در کشور شان راضی نبودند،پشتون های آنطرف سرحد نیز از موجودیت قوای پاکستانی که بنام پنجابی ها یاد میکنند،در سرزمین شان راضی نیستند.
اما در زمان موجودیت قوای شوروی و قوای امریکا در افغانستان،اولویت اصلی آنها خروج قوای خارجی از افغانستان بود.ازین خاطر با سیاست دولت پاکستان درین رمینه همنوا بودند.
همان ضرب المثل مشهور است که میگویند : دشمن مشترک سبب دوستی ملت ها میگردد.از همین خاطر روابط پشتون های آنطرف سرحد با پنجابی ها،منحیث مسلمان ها،بخاطر جهاد شان علیه قوای خارجی در افغانستان خوب بود.
اما با ازبین رفتن دشمن مشترک که همانا موجودیت قوای خارجی در افغانستان بود،حالا پشتون های هردو طرف سرحد،مخالف موجودیت قوای پنجابی ها در سرزمین های پشتون ها هستند.
از همین خاطر دولت طالبان همیش از خط فرضی ذیورند یاد میکنند و این خط را برسمیت نمی شناسند.
بخاطری که افغانها تقریباً از هزار سال قبل،چه دوره سلطنت دهلی بوده است و چه دوران دولت های مغولی هند که آنها هم از افغانستان به هند رفته بودند و همچنان دولت های دیگر افغانستان مثل غزنوی ها و غوری ها و تیموری ها و لودی ها و احمد شاه با با و غیره،اینها همه بالای اردو زبان ها یا هندو ها حکومت کردند. حتی زبان رسمی دولت هند زبان فارسی بود.
اما با آمدن انگلیس ها در سرزمین هند،این معادله برهم خورد و هندو ها یا هندی زبان ها،دوباره از سمت جنوب هند به کمک انگلیس ها بالای دولت فارسی زبان افغانها حمله نموده،آهسته آهسته مناطق بیشتری را اشغال کردند و بالاخره دولت فارسی زبان های هند را از بین بردند و دولت هندی را تشکیل کردند که بعداً با ضعیف شدن هردو جانب،خود انگلیس ها در هندوستان دولت را بدست گرفتند.
این کار انگلیس ها سبب شد که مسلمان ها و هندو های هندوستان،دوباره در مقابل انگلستان متحد شوند و استقلال خود را بدست بیاورند.
اما با خروج انگلیس ها از هند،دوباره اختلاف بین هندو ها و مسلمانها بر سر تشکیل دولت صورت گرفت که منجر به تشکیل دو دولت هندوستان و پاکستان شد که بواسطه خط دیورند،پشتون ها به دو قسمت تجزیه شدند که در افغانستان در راس قدرت قرار گرفتند،اما در پاکستان تحت قیمومیت پنجابی ها قرار گرفتند.
حالا قوای خارجی دیگر در افغانستان نیست و پشتون ها خواهان جدایی از دیگر ایالت های پاکستان هستند.
اما موضوع راه یافتن به راه بحری نیز از اولویت دولت افغانستان قرار دارد تا از طریق آزادی خواهی پشتون ها و بلوچ ها، افغانستان به بحر هند راه پیدا کند و از مشکلات قیوداتی که دولت پاکستان بالای تجارت افغانستان وضع میکند،دولت افغانستان نجات پیدا کند.