| بن سلمان به منظور خرید جتها و تسلیحات وارد آمریکا شد تا برای سرکوب داخلی و کشورهای همسایه، بهویژه یمن، استفاده کند | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۸:۴۳ ۱۴۰۴/۸/۲۹ | کد خبر: 178364 | منبع: |
پرینت
|
|
امپراتوری خون و جنگ: دیدار میلیاردرهای سفاک و ایتلاف جنایتکاران در خاورمیانه؛
در روز سهشنبه، ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده، ولیعهد سعودی محمد بن سلمان را در کاخ سفید استقبال کرد. هنگام پاسخ به پرسش خبرنگاران دربارهٔ قتل وحشیانه جمال خاشقجی، ستوننویس واشنگتن پست و منتقد سعودی، ترامپ با دفاع بیقید و شرط از این ولیعهد، نشان داد که منافع سیاسی و اقتصادی واشنگتن بر حقوق بشر و عدالت ارجح است. پس از آن، شام رسمی به افتخار بن سلمان برگزار شد که در آن میلیاردرها، مدیران شرکتهای بزرگ و سیاستمداران جمهوریخواه حضور داشتند.
چهار سال محدودیت سفر بن سلمان به اروپا و آمریکای شمالی بهخاطر پرونده قتل خاشقجی، اکنون کنار گذاشته شد؛ مردی که توسط تیمی از قاتلان سعودی به سرپرستی رییس امنیت بن سلمان ربوده، شکنجه و بهطرز فجیعی کشته شد و جسدش مخفیانه مثله و دفع شد. این قتل، نمونهٔ روشن از جنایت سازمانیافتهی است که با حمایت ساختاری دولت سعودی و چشمپوشی قدرتهای غربی انجام شد.
در جریان دیدار، خبرنگار ABC News، ماری بروس، به پرسشهای تند پرداخت؛ از ترامپ دربارهٔ پروندههای اپستین و از بن سلمان دربارهٔ قتل خاشقجی و پیوندهای دولت سعودی با حملات یازده سپتامبر. واکنش ترامپ، دفاع شدید از خود و ولیعهد بود؛ او گفت: «شما از کسی نام میبرید که فوقالعاده جنجالی بود. خیلیها او را دوست نداشتند. چه او را دوست داشته باشید و چه نه، چیزهایی رخ میدهد.» این جمله، دربارهٔ قتل و مثلهشدن یک منتقد سیاسی، میتواند نمایانگر شعار فاشیستی حاکمیت او باشد. در ایالات متحدهٔ ترامپ، مأموران مهاجرت شیشهها را میشکنند، نیروهای گارد ملی شهرها را اشغال میکنند، میلیونها نفر از خدمات حیاتی محروماند و حملات پهپادی آمریکایی قربانیان غیرنظامی میگیرند، همه با شانه بالا انداختن و بیاعتنایی. اگر آرزوی قلبی ترامپ محقق میشد، سرنوشت منتقدان داخلی نیز مشابه خاشقجی میبود.
ترامپ همچنین با لحن تحقیرآمیز، خبرنگار بروس را بابت پرسش درباره اپستین «خوک کوچولو» خواند و او را متهم کرد که اخبار ABC «جعلی و نادرست» است. او در توصیف بن سلمان گفت: «به کاری که او کرده افتخار میکنم. کاری که او انجام داده از نظر حقوق بشر و همهچیز دیگر شگفتانگیز است.» این دربارهٔ حکومتی است که سال گذشته ۳۴۵ اعدام انجام داد، رکوردی تازه و وحشیانه.
این دیدار چهرهٔ واقعی دو حاکم میلیاردر را آشکار ساخت: ترامپ مظهر جنایت الیگارشی مالی آمریکا و بن سلمان، رهبر خانوادهٔ سلطنتی فاسدی که کنترل کامل ثروت نفتی عربستان را در اختیار دارد. ترامپ برای توجیه ادعاهای خود دربارهٔ احیای اقتصاد و ایجاد مشاغل، به سرمایهگذاری سعودی تکیه کرد؛ وعدههایی که عمدتاً خیالیاند و هیچ منفعت واقعی برای مردم ندارند. سیاستهای جنگ تجاری او مشاغل را نابود کرده و فشار مالی بر مردم را تشدید کرده است.
بحران اجتماعی ناشی از این سیاستها، زمینهساز اعتراضات گستردهٔ «No Kings» شد؛ هفت میلیون نفر در بیش از ۲۵۰۰ شهر و شهرستان به خیابانها آمدند. این اعتراضات پس از پیروزیهای حزب دموکرات در انتخابات چهارم نوامبر، از جمله انتخاب به اصطلاح «دموکرات سوسیالیست» زهران ممدانی بهعنوان شهردار نیویورک، با وجود تهدیدها و حملات فاشیستی ترامپ، ادامه یافت.
در سطح سیاسی، کنگره با اتفاق آرا وزارت دادگستری را ملزم به انتشار پروندههای جفری اپستین کرد؛ میلیاردر قاچاقچی سکس و از نزدیکان ترامپ. ترامپ ابتدا با این طرح مخالفت کرده بود، اما پس از فشارها، لایحه در مسیر تأیید او قرار گرفت.
بن سلمان به منظور خرید جتها و تسلیحات وارد آمریکا شد تا برای سرکوب داخلی و کشورهای همسایه، بهویژه یمن، استفاده کند؛ جایی که جنگ به رهبری سعودی صدها هزار کشته و میلیونها نفر گرسنه بهجا گذاشته است. او با محاسبات سیاسی میداند که همدستی در عملیاتهای غزه با آمریکا و اسراییل، باعث کسب اعتبار در واشنگتن شده است. این تسلیحات، همچنین ایران را هدف قرار میدهد، کشوری که از نظر واشنگتن، تلآویو و ریاض مانع اصلی سلطه امپریالیستی در خاورمیانه است.
ستایش ترامپ از خشونت سعودی، نماد خشونت و جنایت خود امپریالیسم آمریکا است. هدف نسلکشی مورد حمایت آمریکا در غزه، تثبیت سلطه واشنگتن و تحکیم اتحاد تلآویو–ریاض است. این یک سیاست دوحزبی است؛ دولت بایدن در سال ۲۰۲۲، با اعطای مصونیت حاکمیتی به بن سلمان، حق تعقیب مدنی و کیفری وی در دادگاههای آمریکا را محدود کرد، اقدامی که چند ماه پس از سفر رسمی وی به ریاض صورت گرفت.
الیگارشی مالی آمریکایی، که هر دو حزب آن را نمایندگی میکنند، استبداد سعودی را الگویی برای تمرکز ثروت و سرکوب مخالفان میبیند؛ نظامی که ثروت را در انحصار خاندان سلطنتی نگه میدارد و هر مخالفت سیاسی را با مجازات مرگ پاسخ میدهد. همین ذهنیت بود که ضیافت رسمی شام سهشنبه شب را شکل داد، مراسمی با حضور برجستهترین چهرههای اشراف مالی از جمله ایلان ماسک، استفن شوارتزمان، لری فینک، دیوید الیسون، هنری کراویس، جاشوا هریس، جِین فریزر، مری بارا، ویلیام فورد جونیور، تیم کوک و جنسن هوانگ؛ تنها غیبت جفری اپستین به دلیل مرگ او در زندان منهتن بود و دونالد ترامپ جونیور نیز پس از امضای قراردادهای تجاری کلان با سعودیها در این مراسم حاضر شد.
با این حال، وزارت اقتصاد عربستان اعلام کرده است که کسری بودجه سال ۲۰۲۵ این کشور ۶۵ میلیارد دالر است، در حالی که میانگین کسری بودجه سالهای گذشته ۳۵ میلیارد بوده است؛ کشوری که با چنین کسری مالی مواجه است، چگونه قادر است وعده سرمایهگذاری هزار میلیارد دالری در آمریکا را محقق کند.
این دیدار ماهیت واپسگرای هر دو رژیم را عیان کرد: از یک سو، سلطنت نیمهفیودالی semi-feudal monarchy حاکم بر عربستان و از سوی دیگر، الیگارشی مالی فاسد میلیاردرهای آمریکایی، که هر دو یادگار تاریخی یک نظم اجتماعی در آستانهٔ فروپاشیاند.
در دو دههٔ اخیر، ساختار سیاسی خاورمیانه به گونهای بازچینش شد که عربستان و برخی دولتهای وابسته، نه بهعنوان بازیگران مستقل، بلکه بهمثابه بازوان مزدور ژیوپولیتیکی امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی اسراییل عمل کردند. این ایتلاف، با همکاری مستقیم عربستان و متحدانش، نه تنها در غزه و یمن، بلکه در لبنان، عراق، افغانستان، سوریه، لیبیا و ایران نیز تأثیرات مخرب خود را برجای گذاشته است و بهطور سیستماتیک سیاستهای استعماری و مداخلهجویانهٔ واشنگتن و تلآویو را اجرا کرده است؛ از تأمین مالی و تجهیز نظامی گروههای نیابتی و شورشی گرفته تا ایجاد بحرانهای انسانی گسترده، بمباران غیرنظامیان و اعمال محاصرههای فاجعهبار.
مداخلات سیاسی و نظامی در لبنان و عراق ثبات داخلی را نابود و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی را فلج کرده، افغانستان شاهد بهره گیری از اشرار، طالبان و سایر شبکههای وابسته به تروریسم برای پیشبرد اهداف ژیوپولیتیکی بوده، و سوریه و لیبیا صحنهٔ درگیری و بیثباتی ساختگی بودهاند که با حمایت مالی و تسلیحاتی عربستان و کشورهای حاشیه خلیج، همسو با واشنگتن و تلآویو شکل گرفته است. ایران نیز به عنوان هدف مستقیم فشار اقتصادی، سایبری و نظامی، تحت تهدید و تجاوزات برنامهریزیشدهٔ این ایتلاف قرار داشته است. بدین ترتیب، این شبکه، بر محور منافع امپریالیسم آمریکا، بقای رژیمهای عربی سرسپرده و سیاست توسعهطلبانه اسراییل شکل گرفته و اکنون چنان به هم گره خورده که هر جنایت منطقهای بهصورت یک عملیات هماهنگ اجرا میشود و قربانیان اصلی، مردم کشورهای یادشده هستند.
این نظم تاریک در قتلعام غزه آشکار شد؛ جایی که اسراییل با حمایت واشنگتن، و همراهی آشکار عربستان، امارات و بحرین، گستردهترین جنایات عصر معاصر را رقم زد. این کشورها به جای دفاع از فلسطینیان، نقش پوشش دیپلماتیک اسراییل را ایفا کردند؛ و در کنار آنان، ترکیه نیز با وجود لفاظیهای تند، از طریق سیاستهای دوگانه و حفظ روابط امنیتی و اقتصادی با اسراییل، عملاً هیچ فشاری برای توقف کشتار وارد نساخت. این همان شبکهای است که سالها در هماهنگی با موساد و پنتاگون عمل کرده است.
عربستان، «اسب تروای آمریکا»، سیاستهای استعماری واشنگتن را در منطقه اجرایی کرده، دالر های نفتی را به صنایع نظامی و امنیتی غرب تزریق کرده و انبوهی تسلیحات خریداری میکند تا چرخه جنگ را حفظ کند. نقش آن در حمایت از تروریسم نیز مستند است: از شبکههای مالی تا مدارس انتحاری و نهادهای تبلیغی، از تحریک طالبان پاکستان تا تأمین مالی طالبان افغانستان، عربستان دهههاست کارخانه تولید افراطگرایی را فعال نگه داشته است. افغانستان، قربانی سیل بیپایان جنگجویان، بمبها، دالر های آلوده و ایدیولوژی مرگآفرین طراحیشده در واشنگتن و پختهشده در ریاض و اسلامآباد شد.
پایگاههای نظامی آمریکا در خاک عربستان، امکان هدایت عملیات تهاجمی علیه عراق، سوریه، یمن و ایران را فراهم کرده است. جنگندههای اسکورت و بمبافکنهایی که عملیات موسوم به «چکش نیمهشب» علیه تأسیسات هستهای صلح آمیز ایران را انجام دادند، از پایگاه «امیر سلطان» عربستان و پایگاه آمریکا در اردن برخاستند و نقش کلیدی در سرکوب پدافند هوایی ایران ایفا کردند. دولتهای عربی همچنین با تأمین دالر های نفتی، اسراییل را قادر ساختند «غزهٔ بیدفاع» را به میدان نسل کشی و آزمایش تسلیحات آمریکا تبدیل کند؛ بمبهای هوشمند و فسفری نه تنها ماشین جنگی آمریکا را تغذیه کردند، بلکه توازن قوا در منطقه را به نفع واشنگتن بازتولید نمودند. ایران در واکنش به این حمله و نقشآفرینی عربستان، تنها یک رادار در پایگاه آمریکا واقع در قطر را هدف قرار داد.
از منظر حقوق بینالملل، این ایتلاف متشکل از آمریکا، اسراییل و چند دولت عربی وابسته، متهم به ارتکاب جنایات جنگی و ضد بشری، کشتار جمعی، محاصره غیرقانونی، بمباران اهداف غیرنظامی، استفاده از سلاحهای ممنوعه و بهرهگیری از گروههای نیابتی تروریستی است؛ اقداماتی که بدون حمایت مالی و اطلاعاتی عربستان، امارات، قطر و هدایت فرماندهی واشنگتن و تلآویو امکانپذیر نبود. پایگاههای هوایی «العدید» در قطر و سایر تأسیسات نظامی در عربستان، امارات و اردن مسیر پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی عملیاتها را فراهم کرده و این کشورها در واقع ستون اصلی اجرای سیاستهای منطقهای واشنگتن و تلآویو محسوب میشوند.
سه کارکرد محوری عربستان به عنوان مزدور برتر امپریالیسم عبارت است از: تأمین مالی ماشین جنگی غرب، مدیریت تروریسم نیابتی در افغانستان، سوریه، عراق و یمن، و پیوستن به پیمانهای پنهان با اسراییل برای نابودی هر شکل مقاومت فلسطینی و ایرانی. این ایتلاف نه تنها ثبات منطقه را تخریب کرده بلکه مسیر آیندهٔ خاورمیانه را به سمت فاشیسم اقتدارگرای منطقهای سوق داده است.
اکنون روشنتر از همیشه است که بقای رژیمهای عربی وابسته نه بر مشروعیت داخلی، بلکه بر وابستهسازی کامل به واشنگتن و تلآویو استوار است؛ آنها حلقههای زنجیریاند که اگر یکی پاره شود، کل نظم امپریالیستی در خاورمیانه به لرزه درمیآید. پیوند عربستان با امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی اسراییل، نه همکاری سیاسی، بلکه ایتلاف جنایت ساختاری است که در برابر آن، زبان حقوق بینالملل، مقاومت مردمی و ارادهٔ تاریخی ملتها باید قد برافرازد.
محمد اقبال نوری