| تاریخ انتشار: ۱۹:۲۰ ۱۴۰۴/۸/۲۸ | کد خبر: 178359 | منبع: |
پرینت
|
|
بحث های منطقی و ابراز نظرهایی مبتنی بر سند، استدلال و خرد امری پذیرفته است اما مشاجرات احساسی، افراطی گرایانه و توسل به دشنام، حرمت شکنی و تهمت و افترا ناپسند است و پیامد سخت چالش زا دارد. این رویه نه تنها گره گشا نیست بلکه بن بست آفرین و نفرت آور است.
در افغانستان اقوامی زندگی می کنند که هرکدام به سهم خود نقشی در حوادث و تحولات دههه ها بلکه قرن های پسین کشور ما داشته اند، هرکدام قهرمانانی دارند، افتخاراتی دارند و میراثی به جا گذاشته اند که مختص قوم خود نبوده بلکه خوب و بد به همه اقوام دیگر نیز سرایت کرده است.
ما به عنوان نسل امروز با توجه به مشکلات بنیادینی که داریم، نباید در گذشته بمانیم، دل تاریخ را بکاویم و بدی های یک دیگر را پیدا و برجسته کنیم و بر صورت هم چنگ بزنیم و دل خودرا از کینه و نفرت لبریز و لبریزتر کنیم، به جای آن باید فکری برای آینده، وطنی که بر باد رفته و میلیون ها انسانی که با بردگی و تحقیر زندگی می کنند واز ابتدایی ترین حقوق انسانی، زبانی و کرامت شخصی محرومند و ملیون ها زن و دختری که از کار و بار و تحصیل محروم شده اند، بکنیم.
من فکر می کنم این یخن کشی ها یا از سر بیکاری وبی مضمونی و مسوولیت ناشناسی است و یا پروژه ای که بیگانه ها و سازمان های استخباراتی برای ما تعریف کرده اند. هیچ منطق محکمه پسندی پشت سر این یخن کشی ها وجود ندارد، آنچه در گذشته رخ داده، شعور تاریخ آن را خودش محافظت کرده و زنده نگهمیدارد، باتاریخ سازی های جعلی و روایت های سخیف و من درآوردی نمی توان تاریخ ساخت، جاعلان پیشین دستشان رو شد و بافته هایشان پنبه گردید. شمارا به خدا بیایید از گذشتگان پند بگیریم. تاریخ فردا در بارهٔ ما نیز قضاوت خواهد کرد.
این سوگ رویهٔ بر سر هم کوفتن، چنگ اندازی و صورت خراشی تا چه وقت ادامه خواهد یافت؟
سیدآقا حسین سانچارکی