| تلکس شایعات | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۷:۵۱ ۱۴۰۴/۸/۲۰ | کد خبر: 178315 | منبع: |
پرینت
|
|
وقتی بر سر ما برقع میگذارند و تحقیر و توهین میشویم، در عین زمان با نام ما برخی میلیونها دالر درآمد دارند و صدایشان هم بیرون نمیشود!
ما زنان، هویت و مشکلات ما، همیشه تبدیل به تجارت و سوژههای پروژهای شدهایم. قبول کنیم یا نه، با تأسف هرچه ما بدبختتر باشیم، هرچه وضعیت ما خرابتر باشد، از گوشت و پوست و استخوان ما لاشخور و انگلهای زیادی به نان و نوا میرسند.
هرچه ما بدبخت باشیم، پروپوزل پروژهبگیران به نام ما غنیتر میشود.
یک حکایت مستند را به عنوان نمونه مینویسم.
این روزها متوجه شدم کسی به نام زنان و دختران افغانستان تجارت نوی را راه انداخته است و میلیونها دالر از این راه به جیب میزند. اسم این نهاد، انستیتوت مادر است. بعد بنیانگذار کیست؟
غلامشاه عادل!
آقای غلام شاه عادل باید برای زنان و دختران افغانستان توضیح دهند که چرا اسم این نهاد را انستیتوت پدر و برادر و کاکا و ... نگذاشتهاند؟ و مادر گذاشتهاند؟
دوستان شاید مطلع نباشند، آقای غلامشاه عادل روستایی صاف و سادهای از قریه غیبتان بود، در دورهٔ تحصیل با مقدار شیر و ماستی که از غیبتان به خواجهکله میآورد امرار معاش میکرد.
پدر و پدران آقای عادل البته اصالتاً از هلمند اند. اینکه چطور به غیبتتن جابجا شدند، نکتهها دارد که فعلا به آن کاری نداریم.
پس از تحصیل، و با استفاده از روابط و پارتی مأمور بخش تدریسی فاکولته حقوق هرات میشود. و از همین طریق راه را برای استادی خودش باز میکند.
در جریان استادی عضویت حزب فاشیستی افغان ملت را کسب میکند و با وصل شدن به حلقات فاشیستی کابل و وعده اجرا و تحقق آرمانهای فاشیستیشان، به عنوان رییس دانشکده حقوق هرات مقرر میشود.
طولی نمیکشد که از این موقف برکنار میشود! علیرغم تمام شبکهسازی و وفای به فاشیسم پر قدرت، و پیشکش تحفهها و هدایا به قدری وضعیت او خراب میشود که هیچکس برای او کاری نمیتواند انجام دهد.
قضیه از این قرار بود که آقای عادل مرتکب فساد گسترده مالی شده بود.
او مقدار هنگفت چند لک دالر پول را از نهادهایی که قرار بوده برای دانشکده حقوق به عنوان ریسرچ و تحقیق به دانشجویان و اساتید و تحقیقات مرتبط اختصاص یافته باشد را با کمال بیرویی به جیب زده بود و ریسرچهای جعلی و ساختگی را برای این نهادها ارایه داده بود. وقتی نهادها دادهها را بررسی میکنند، متوجه موضوع میشوند و گپ کلان میشود و قضیه به استادان دانشکده حقوق میرسد.
احتمال معرفی آقای عادل به ثارنوالی مطرح میشود و این موضوع هر روز تقویت میشود، تا آخر آقای عادل با پناه بردن به کامران علیزایی، و پیشکش کردن تحفههایی به افغانملتیهای بدنهٔ قدرت، و رشوت و ... خودش را از ثارنوالی نجات میدهد و قرار بر این میشود که آقای عادل را برای مدتی از صحنه دور کنند و برای همین به او توصیه میکنند که به بهانه گرفتن دکتورا برای مدتی به هند برود.
حالا چند نکته را باید آقای غلامشاه عادل برای زنان و دختران این سرزمین وضاحت بدهند.
۱- چطور شد که این شیر و ماستفروش ساده، که هیچ منبع درآمدی به جز معلمی نداشت، صاحب یک خانه کلان در جاده انصاری و یک حویلی کلان دیگر به مساحت یک جریب زمین در جاده مخابرات شد؟
در حالیکه دیگر معلمان حقوق، دیگر اساتید دانشگاه حتی یک خانه ۷۰ متری در شیدایی و پل پشتو هم نمیتوانند داشته باشند و حتی در پول اجاره خانهشان ماندهاند؟؟ این پول را از کجا آوردهاید؟ بسیار خوشحال میشویم پاسخ بدهید و اسناد دستساخته را رو کنید. بعد بیشتر گپ میزنیم!
۲- پسرتان که اسماش را نمیدانم، فارغ صنف ۱۲ بود. بنا بر اطلاعاتی که دارم، متأسفانه مشکلات حاد ژنتیکی و ذهنی داشت، و حتی در پرداختن به امور ابتدایی زندگی نیاز به حمایت داشت، چطور شد که این پسرتان به عنوان مامور رتبه سوم در وزارت خارجه مقرر شده بود؟ در حالی که صدها نفر با دکتورا و ماستری روابط بینالملل با نمرات تاپ تافل انگلیسی... ممکن نبود یک مأمور رتبه ۵ در وزارت خارجه شوند! توضیح بدهید لطفاً!
۳- توضیح بدهید که علیرغم اینکه متأهل بودید، چطور به دنبال دخترک معصوم (ف..ا) افتادی و در نهایت بدنامی او را سبب شدی؟ در حالی که شریفتر از آن دختر وجود نداشت و ندارد! توضیح بده که سرنوشت او چه شد؟
۴- لطفاً از لیست تحفهها، نوع تحفهها، و مقامات دانشگاهی و غیر دانشگاهی که از آن برخودار بودند، برای ما وضاحت بده. اگر وضاحت ندهی و زحمت نکشی خودم با سند و مدرک موضوع را مطرح میکنم. توضیح بده لطفاً.
۵- چطور اسناد ماستری خانم (ه.و) را گم کردی؟ اسنادی که با هزار خون دل خوردن کمایی کرده بود و تحویل شما داد تا برای طی مراحل استادی به جریان بیافتد، با اینکه دانشکده کامره داشت، ولی حتی لحظهای و صحنهای که کامرهها ثبت میکنند را پاک کردی، همین را برایم توضیح بده.
۶- آقای عادل، تو از فارسی هم قرضداری، چه برسد به انگلیسی، همین حالا هم انگلیسی بلد نیستی، اگر بلدی یک مصاحبه انگلیسی، میز گرد، بحث و ...
به زبان انگلیسی را برای ما لینک بده لطفاً، چرا وقتی رییس بودی سفرهای خارج را منحصر به خودت میکردی؟ اصلاً از این کنفرانسها چیزی میفهمیدی؟
۷- حالا با اینکه انگلیسی نمیفهمی، آمدی به نام ما انستیتوتی ساختی؟ به نام مادر؟ و سالانه میلیونها دالر پول به نام دختران و زنان افغانستان به جیب میزنی و تجارت جدیدی با بدبختیهای ما راهانداختی، باید توضیح بدی پهلوان، توضیح بدهی که این پولها را با چه پروژههایی میگیری و به کجا میرود؟ اسنادسازیهایی که با آن برای خودت در دانشکده حقوق بینی خمیری درست کردی را بگذار کنار، اینجا از این به بعدش را زنان با مراجعه به نهادهای بینالمللی از تو بازخواست میکنند. تا دیگر هیچکسی جرأت نکند به نام ما تجارت کند و بدبختی ما را برای خودش کالای تجاری درست کند!
سایه نویس