| افغانستان جامعه پارهپاره است. هیولای قومیگرایی همهچیز را میبلعد، چهره تبعیض و تمامیتخواهی بسیار پررنگ است. در این جامعه، خشونت حرف اول را میزند و... | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ ۱۴۰۴/۸/۱۸ | کد خبر: 178303 | منبع: |
پرینت
|
|
( واکاوی عنوان معمار وحدت ملی)
۱. مفهوم وحدت ملی: وحدت ملی عبارت است از: انسجام و هماهنگی سیاسی، اجتماعی، حقوقی و اخلاقی میان تمام افراد یک جامعه بهگونهای که با وجود تنوع قومی، زبانی، مذهبی و سیاسی، همه شهروندان احساس تعلق مشترک به یک ملت داشته باشند و در برابر تهدیدات بیرونی با یکدیگر متحد باشند و اختلافات داخلی خود را از طریق سازوکارهای دموکراتیک حل کنند. بنابراین، مفهوم وحدت ملی برابر است با داشتن ارزشهای مشترک ملی، برابری حقوق شهروندی، فقدان تبعیض، تأمین تمام جنبههای عدالت و دولت برآمده از ارادههای مردم.
۲. فرایند وحدت ملی: وحدت ملی فرآیندی زمانبر است. فرایندی است که از ساختارهای کهنه و جزیرهگونه آغاز و به نهادهای مدرن یا قابلقبول همه ختم میشود. در وحدت ملی نهتنها چارچوب نهادها دارای ساخت و کارکرد ملیاند، بلکه محتوا نیز از ویژگیهای و عناصر ملی برخوردار میباشد. بهعنوان مثال، ایجاد یک دولت ملی ظاهری کفایت نمیکند، بلکه کارکرد آن در عمل نیز باید ملی باشد و تبعیض در تمام اشکال آن وجود نداشته باشد.
۳. وضعیت وحدت ملی در افغانستان: با درد باید گفت فرایند وحدت ملی هنوز در افغانستان آغاز نشده است. با کمی دقت میتوان دریافت که ما با وحدت ملی فاصله زیادی داریم. دلیلی ناکامی ما در همین امر نهفته است. افغانستان جامعه پارهپاره است. هیولای قومیگرایی همهچیز را میبلعد، چهره تبعیض و تمامیتخواهی بسیار پررنگ است. در این جامعه، برای رسیدن به هدف، خشونت حرف اول را میزند و راهحلهای دموکراتیک بیمعنا هستند. دولتها مستعجلاند. در این جغرافیا بهغیر از خاک، دیگر هیچ ارزش مشترک وجود ندارد. در یک کلام باید گفت، هرگاه یک نفر از اقلیتهای قومی و مذهبی بر کرسی اول قدرت تکیه زد، میتوان گفت وحدت ملی شکل گرفته است.
۴. احترام آری جعل عنوان نه: احترام به افراد و دوستداشتن شخصیتها میتواند یک حق و انتخاب باشد؛ ولی دوست داشتن و احترامگذاشتن به این معنا نیست که برای آنها، عنوانها و القاب را مثل نقل و نبات به کار برد. هرکس پدرش را دوست دارد، ولی نمیتواند او را بزرگترین فیلسوف دنیا بخواند. دادن عنوانهای کذب، جعلی و مندرآوردی، نوعی بتسازی است. کاربرد آنها تولید علم نیست. نهتنها مشکلات را حل و جامعه را آباد نمیکند، بلکه به اصطکاکها میافزاید. شخصیتهای مورد نظر را بزرگ نمیکند، بلکه عدم درک و نادانی گوینده را اثبات میکند. قلم مسئولیت دارد. ما در برابر نسل فردا مسئول هستیم. بنابراین، دانسته یا نادانسته نباید اراجیف بافت و یک مشت آشغال تحویل جامعه داد و برای نسل آینده، از خود حرفهای دروغ و بیپایه به یادگار گذاشت.
۵. کاظمی و وحدت ملی: کاظمی سیاستمدار نیکاندیش و شریف بود. برای عبور از قوميت اهتمام میورزید. آرزویش رسیدن به وحدت ملی بود و به سهم خود برای آغاز و شتاب این روند تلاش میکرد؛ اما دادن عنوان "معمار ملی" سخن دقیق نیست و بهنوعی از بیمایهگی گوینده حکایت دارد. وحدت ملی مفهومی است که شکلگیری آن یک فرآیند طولانی را در بر میگیرد. شکلگیری وحدت ملی در افغانستان به مجموعهای از عوامل سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فکری، فرهنگی، حقوقی و قانونگذاری نیاز دارد. نهادهای ملی باید شکل بگیرند و کارکرد هماهنگ در راستای تحقق وحدت ملی داشته باشند. بنابراین، وقتی برای این مفهومی که تابع فاکتورهای مختلف؛ اما هماهنگ است و هنوز آغاز نشدهاست؛ یک سازنده و شکلدهنده مشخص در نظر گرفته شود؛ یک امر خطاست و از عمق بیگانگی گوینده، با دنیای آگاهی، علم سیاست و هنر حکمرانی حکایت دارد. برخی نیز کاظمی را نابغه اقتصادی یا پدر اقتصاد نوین افغانستان میخوانند. از نظر علمی، چنین سخنانی اوج ابتذال، شرمآور و مایهی رسوایی بزرگ است؛ ولی گلوی فضای مجازی گشاد است و وقاحت قومگرایی در افغانستان مرز نمیشناسد. هرکسی از راه میرسد چیزی میگوید. به این عنوانتراشیها باید پایان داد. باید آگاهانه و مسئولانه سخن گفت.
سید جواد سجادی
>>> محمد ارکون میگفت:
"آگاهی تاریخی در میان ما به خواب عمیق رفته و بیدارکردنش دشوار است. در عوض اسطوره اندیشی و نگاه غیر تاریخی سایه بر همه سویه ها و سطوح گسترانده است."
مَرى مجلى (Mary Midgley) فيلسوف انگليسى که چند سال قبل به عمر ۹۹ سالگی درگذشت میگفت كه تعريف و توصيف اغراق آميز[نابغه شرق، متفکر دوم و …]بود كه سارتر (JeanPaulSartre) با استعداد را به فيلسوف تكرارگوى تاريخ تبديل كرد.