| مسوولان و کارگزاران ایران یا همه قوانین و عرف بینالمللی را در ارتباط با مهاجران بپذیرند و یا برای اخراج مهاجران از سه درصد، مایه نگذارند | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۵:۰۰ ۱۴۰۴/۷/۲۷ | کد خبر: 178192 | منبع: |
پرینت
|
|
از دو سال به این طرف، مسوولان ایران همواره تأکید کردهاند که باید مهاجران افغانستانی مقیم ایران، به سه درصد کاهش پیدا کنند. مجلس ایران شهریور ۱۴۰۳، طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن مهاجرین فقط به اندازه سه درصد از جمعت ایران، در ایران اقامت کنند و بقیه باید خارج شوند. اگر جمعیت ایران را ۹۰ میلیون نفر در نظر بگیریم، دو میلیون و ۷۰۰ هزار مهاجر افغانستانی دارای مجوز اقامت باید در ایران باقی بمانند.
دو روز پیش «یاراحمدی» رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور/داخله ایران نیز تأکید کرد که با اجرای طرح تعیین تکلیف اتباع، تلاش میکنیم میزان حضور اتباع مجاز در کشور به سه درصد کاهش یابد. او افزود که در حال حاضر حضور اتباع در کشور بیش از شش درصد است.
مسوولان ایران وقتی از باقی ماندن سه درصد مهاجر در ایران حرف میزنند، به عرف نانوشته بینالمللی استناد میکنند که تعریف درستی از آن وجود ندارد. به عبارتی، اصلاً مشخص نیست که مبنای عرف مجاز سه درصد مهاجر در یک کشور، چیست؟ این در حالی است که کمتر کشوری به چنین درصدی پابند است و اصلاً برای جهان، قید سه درصد مهاجر، عملاً مفهومی ندارد. مثلاً کشورهای حاشیه خلیج فارس را در نظر میگیریم که جمعیت مهاجر آن با جمعیت آن کشور برابری میکند و حتی جمعیت مهاجران در کشور امارات، بیشتر از مردم بومی آن است.
وقتی کمی فراتر میرویم و پا در اقلیم اروپا میگذاریم، آمار عجیبی از درصد مهاجران در کشورهای اروپایی توجه ما را جلب میکند. اینجا است که دیگر مرزبندیهای انسانی شکسته میشود. به رغم آن که جامعه اروپا نیز هنوز تا رسیدن به مدینه فاضله انسانیت فاصله دارد اما در حال حاضر نژاد و جغرافیا در این اقلیم، رنگ باخته است.
«یورواستات» که یک نهاد معتبر آماری در اتحادیه اروپا است، دو هفته پیش آمار مهاجران کشورهای این قاره را منتشر کرد. بر اساس تعریف این نهاد، مهاجر به کسانی اطلاق میشود که محل تولد او یک کشور و محل اقامت او کشور دیگری باشد. با این تعریف، فرزندانی که از پدر و مادر مهاجر متولد میشوند، دیگر مهاجر نیستند و در آمارهای مهاجرتی در نظر گرفته نمیشوند.
بر اساس جدول آماری «یورواستات» که لینک آن را در کامنت میگذارم، ۷۰ درصد جمعیت کشور «لیختناشتاین»، در کشور دیگری متولد شده و به این کشور مهاجرت کردهاند. این کشور یکی از اقتصادهای قوی عضو انجمن تجارت آزاد اروپا و شورای اروپا است. همینطور ۵۱ درصد از جمیت کشور «لوکزامبورگ» و ۳۱ درصد از جمعیت کشور سوئیس نیز مهاجر هستند. نکته حایز اهمیت این است که بیش از نیمی از جمعیت کشور لوکزامبورگ مهاجر هستند اما این کشور قویترین اقتصاد دنیا را دارد. سوئیس هم با درصد بالای جمعیت مهاجران، از بهترین کشورهای دنیا برای زندگی است. آلمان با ۲۰ درصد و فرانسه با ۱۵ درصد از دیگر کشورهای مهاجرپذیر اروپایی به شمار میروند. تأکید میکنم که وقتی از مهاجران در نهاد آماری «یورواستات» صحبت میشود، منظور کسانی هستند که در کشور مبدأ متولد شده و به کشور مقصد مهاجرت کردهاند و فرزندان آنها در کشور مقصد، مهاجر محسوب نمیشوند.
برگردیم به موضوع اول، اگر قرار است مسوولان ایران قوانین و عرف بینالملل را در ارتباط با جمعیت مهاجرین در نظر بگیرند، اولاً در عرف بینالملل مرزبندی جمعیتی درباره مهاجرین وجود ندارد و هر کشوری بر اساس نیاز خود مهاجر میپذیرد. در حال حاضر ایران نیاز شدیدی به افزایش جمعیت و نیروی کار بیشتر دارد. ثانیاً اگر قرار باشد مسوولان ایران به عرف بینالملل عمل کنند، بیشتر کشورهای جهان، فرزندان مهاجران را که در کشور مقصد متولد میشوند، حق شهروندی و تابعیت میدهند و دیگر مهاجر نیستند. اگر در قوانین ایران این اصل پذیرفته شده جهانی در نظر گرفته شود، مهاجران افغانستانی در ایران، کمتر از سه درصد هستند زیرا بخش زیادی از افغانستانیهای مقیم ایران، در ایران متولد شدهاند و مهاجر محسوب نمیشوند. در واقع، این قوانین و سیاستهای مبهم و ناقص مهاجرتی ایران است که سه نسل از افغانستانیهای مقیم ایران را تابعیت نداده و هنوز مهاجر میداند و این امر باعث انباشت آمار و ارقام در ارتباط با مهاجرین شده است.
بنابراین، مسوولان و کارگزاران ایران یا زنگی زنگ، یا رومی روم باشند. یا همه قوانین و عرف بینالمللی را در ارتباط با مهاجران بپذیرند و یا برای اخراج مهاجران از سه درصد، مایه نگذارند. راه سومی نیز وجود دارد و آن این که نه زنگی زنگ باشند و نه رومی روم بلکه به هشدارهای «ستاد ملی جمعیت» ایران توجه کنند. بر اساس هشدارهای ستاد ملی جمعیت ایران، این کشور در سیاهچاله کاهش جمعیتی فرورفته است که اگر جمعیت آن افزایش نیابد، تا چند سال دیگر شرایط بحرانی را تجربه خواهد کرد. اگر مسوولان ایران به این هشدارها توجه نمیکنند حداقل به توصیههای آیتالله خامنهای عمل کنند که معتقد است؛ ایران ظرفیت ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون نفر را دارد. این سخن زمانی قابل درک است که بدانیم، مساحت پاکستان کوچکتر از مساحت ایران و منابع طبیعی آن محدودتر و کمتر از ایران است اما ۲۵۰ میلیون نفر جمعیت دارد. دکتر «ناصر فکوهی» جامعهشناس مطرح ایرانی چندی پیش در مصاحبهای گفت که مشکل ایران نبود و کمبود منابع نیست بلکه ناکارآمدی و سوءمدیریت است.
چکیده سخن این که در حال حاضر نهادهای مختلفی برای افزایش جمعیت در ایران تلاش میکنند اما تاکنون نتیجه مطلوبی نداشته است زیرا ایرانیها به دلایلی، تن به فرزندآوری نمیدهند. در چنین شرایطی، چه بهتر که مسوولان ایران بیش از پیش از مهاجران و فرزندان آنها برای آبادانی و شکوفایی این کشور بهره ببرند، همانطور که که این کار در چند دهه گذشته صورت گرفته و اگر نقش شهروندان افغانستانی در آبادانی ایران بیشتر از ایرانیها نبوده باشد، قطعاً کمتر هم نبوده است، منتها برای استفاده بهتر از حضور مهاجران در شکوفایی ایران، باید دیوارهای تبعیض فروبریزند.
محمد مرادی

>>> نه دیگه اینجا بحث فرق می کنه وقتی میتونه جمعیتی داشته باشه که نه مجبور باشه هزینه تحصیل بده نه حقوق بازنشستگی نه بیمه نه هیچ حق و حقوق انسانی و اسلامی چرا باید تن بده بده به قوانین مهاجرت ایران واقفه افغانستان شرایط پذیرش مهاجران را ندارد و مهاجران را به مرگ میگیرد که به تب رضا شوند یعنی چی یعنی اینکه به همین بخور نمیر رازی باشند دنبال حق و حقوق قانونی نباشند چرا در دوره جمهوریت این ظلم ها رو نکرد ؟چون اون موقع جامعه جهانی پول واریز می کرد و مردم هم برمی گشتند خیلی بیشتر از الان و راحت تر از الان اما این جمعیت کارگر را ایران نیاز دارد اما باید غیر قانونی باشند تا هیچ صدایی و حقوقی نداشته باشند
>>> ایران چند مشکل اساسی دارد
۱ مشکل پیر دختر ها و پیر پسر ها
مشکل سالمندان بی بضاعت
مشکل نیروی کار زراعتی
مشکل نیروی کار ساختمانی
مشکل کمبود پاکبان ها در کلان شهر ها
مشکل کمبود نیروی کار متخصص در عرصه های مختلف
مشکل فرار مغز ها
و ده ها مشکل دیگر که این مشکلات با اخراج مهاجرین بیشتر میشود و کم تر نه.
پس عقل سلیم حکم میکند که متخصصین امور جامعه شناسی و اقتصادی و اجتماعی و اداره شهری باهم بنیشینند و برنامه استفاده از وجود مهاجرین را برای رفع این مشکلات طرح ربزی کنند تا هم مشکل مهاجرین حل شود و هم مشکل کشور ایران.
>>> جناب مرادی عزیز جمعیت ایران در اوج جوانی با میانگین 33سال است . با 95میلیون جمعیت شرایط جدید یعنی محاصره اقتصادی دیگر تحمل پذیر نیست این را به در سازمان ملل ببرید که به کسی رحم نکرد شرایط از این هم بسیار بدتر میشود . امروز شرایط 4سال پیش نیست آمریکا و اسراییل دست بر نمیدارند تا حکومت را ساقط کنند حکومت امروز بر روی ریال به ریال و یک دلار اش حساب باز میکند بزودی سیل ورشکستگی صنایع و ساختمان که نیروی کار خارجی میخواهند آغاز میشود . حکومت ایران خوداش را به بد در سری انداخته . این که کشوری چند درصد مهاجر میپذیرد را مسوولین آن کشور تعیین میکنند دوصد و دو کشور دیگر هم در دنیا وجود دارد برای مهاجرین افغانستان به آنجا مهاجرت کنید
>>> جناب مرادی ایران نه لیختن اشتین است نه امارات . کشوری که بر اساس مهاجرت شکل نگرفته افغانستان هم هویت شهروندی اش بر اساس دشمنی با ایرانی ها و ایران و فارسی سازی شکل گرفته . بی پرده بگویم عده از ایرانیان قدیم باز مانده در افغانستان به تاجیک ها مشهور هستند بقیه از جمله پشتو ازبکی و هزاره ارتباط قومی نژادی با ایرانی ها ندارند . که بخواهند ایرانی بشوند
>>> از قدیم گفتند
صلاح ملک خویش خسروان دانند
>>> نظر دهنده دوم
کاش مشکلات کشور خودمان اففانستان را شماره میکردی شاید تکانی به خودمان میدادیم و از همسایه توقع نداشتیم
>>> من تمام عمرم مهاجر بودم بدون حق انتخاب از تحصیل محروم شدم چنان که امسال دخترکم هم محروم شد نه دشمنی با ایرانی ها دارم و آرزوی ایرانی شدن نه اینجا مدینه فاضله است نه آن جهنمی که از شبکه های ضد نظام ایران پخش میشه مردمش عموما ناراضی هستند اما بقدری هوشیار هستند که بفهمند نبود این نظام به معنای فروپاشی کشورشان است خلاصه حرف اینکه کشور خودمان هزاران محبت الهی دارد فقط بخاطر جنگ هایی که به ما تحمیل شد از پیشرفت و توسعه جاماندیم صرف نظر از رهبران بی سواد و خاعن کدام کشور در طول 40سال مستقیم با دو ابر قدرت درگیری داشته شرایط فعلی ما عجیب نیست و طبیعی است هرکشور دیگری بود دهها برابر مهاجر داشت مردم ما شریفن نجیبن مهربانن و من از هموطن بودن با آنها به خود افتخار می کنم و یک وجب خاک افغانستان را با کل دنیا عوض نمی کنم یک قطره آبش را با تمام دریاهای عالم برابر نمی کنم آنجا خانه من است خانه پدرم بوده و خانه فرزندانم خواهد بود میسازیمش حتی اگر برای ما آباد نشد برای اطفالمان مکان امنی باشد انشاالله بزودی در وطنم
>>> لالام جان زندگی مردم ایران زیر فشار تحریم دردآلود هست ما دیگر نباید سنگی به پای آنها باشیم با این سبک طلبکارانه و وقاحت آبروی اهل افغانستان را نریز امثال تو هستند که ایرانی ها را علیه مهاجرین میشورانند