حملات اخیر پاکستان بر اهداف خاص در کابل، تاکتیکی امنیتی و بخشی از روند پیچیدهای برای اغفال و مهار صفآرایی چین، روسیه، ایران و بهویژه هند است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۶ ۱۴۰۴/۷/۱۹ | کد خبر: 178133 | منبع: |
پرینت
![]() |
رعب مهندسیشده در آسمان کابل؛ پاکستان مجری کدام برنامه است؟
در چارچوب یک برنامه درازمدت فرامنطقهای، پاکستان در بستر ملاحظات امنیتی و منافع حیاتی خود، واکنش نشان داد. قضیه بمباران کابل، فراتر از یک تصمیم مستقل اسلامآباد است؛ در واقع، ایالات متحده امریکا تصمیم گرفته است تا شبه ترس و رعب را در وجود گردنکشان متمایل به شرق ایجاد کند. در این راستا، پاکستان فرصت را غنیمت شمرد و بهمثابه مجری و شریک میدانی واشنگتن، اقدام هشدارآمیز خود را به هند صادر کرد. این هشدار، نه تنها در امتداد رقابتهای دیرینه هند و پاکستان معنا مییابد، بلکه میتواند در آینده با عین سناریو توسط هواپیماهای بیسرنشین امریکایی علیه دیگر مناطق نیز اجرا شود.
در منطقه، روندی در حال شکلگیری است که هدف آن ایجاد منظومهی جدید امنیتی با مشارکت ضمنی طالبان است. همپیمانی طالبان در این منظومه، صرفاً به اعتبار موقعیت استراتژیک کابل و اهمیت ژیوپلیتیکی هندوکشها مطرح شده است. در دل این معادله، پایگاه بگرام همچنان به عنوان رکن اصلی سیاست امنیتی محور شرق و غرب باقی مانده است. با این حال، به محض تغییر شرایط، تنها موقعیت کابل در محاسبه شرق باقی خواهد ماند، نه طالبان و نه هیچ یک از بازیگران محلی.
حملات اخیر پاکستان بر اهداف خاص در کابل، تاکتیکی امنیتی و بخشی از روند پیچیدهای برای اغفال و مهار صفآرایی چین، روسیه، ایران و بهویژه هند است. از نگاه اسلامآباد، واکنش به اقدامات هند – از دعوت امیرخان متقی تا بازگشایی مأموریت دیپلماتیک در کابل – ضرورتی ژیوپلیتیکی یافته است. پاکستان با این حملات، در واقع پیامی چندلایه صادر کرد که فراتر از مرزها معنا مییابد.
نخست، بازسازی نقش واکنشی اسلامآباد در چارچوب امنیت فرامنطقهای بود. حمله به کاروانهای نامشخص در کابل، نشان داد که اسلامآباد هنوز ابزار عملیاتی قابل اعتماد غرب در منطقه است. پاکستان با نمایش قدرت ترکیبی نظامی و اطلاعاتی خود، به امریکا ثابت کرد که همچنان در صحنهٔ "مدیریت از راه دور" در افغانستان جایگاه دارد. این حملات در حقیقت بخشی از نمایش قدرت مشترک واشنگتن–اسلامآباد برای حفظ میدان تأثیرگذاری در کابل است.
دوم، بازتثبیت موقعیت پاکستان به عنوان قربانی تروریسم. در شرایطی که افکار عمومی منطقهای، پاکستان را به پرورش گروههای تروریستی متهم میکند، این کشور با حملات اخیر میخواهد چهرهای جدید از خود بسازد؛ چهرهای که گویا قربانی تروریسم است و مستحق همدردی و حمایت بینالمللی. این اقدام در واقع نقطهٔ پایانی است بر گمانهزنیهایی که قدرت بازیگری اسلامآباد را در بحران با تحریک طالبان پاکستان (TTP) زیر سؤال برده بود.
سوم، ایتلاف عربستان–پاکستان در برابر نفوذ ایران. روابط نوین عربستان سعودی و پاکستان در بستر بحران افغانستان، واکنشی است به نفوذ غیرقابل مهار تهران در این میدان. در واقع، اسلامآباد با هماهنگی ریاض، میکوشد محور سنی را در برابر قدرت نرم شیعی ایران بازسازی کند. این همکاری، بخشی از معادله بزرگتر رقابت ایدیولوژیک و امنیتی در جغرافیای افغانستان است.
چهارم، انتقال پیام غرب به منطقه از مجرای اسلامآباد. غرب و بهویژه امریکا از اسلامآباد به عنوان خط ارتباطی و کانال پیامرسان به منطقه استفاده میکنند. پیامی روشن: بدون پاکستان، هیچ نیروی غربی توان مداخله مؤثر در کابل را ندارد. این نقش، جایگاه پاکستان را در نقشهٔ جدید مداخلهٔ نرم غرب تثبیت کرده و آن را به پل واسط میان سیاستهای نظامی و امنیتی واشنگتن و میادین آسیای جنوبی بدل ساخته است.
پنجم، بیاعتبارسازی طالبان در برابر منطقه. طالبان چهار سال با اطمینان ادعا کردند که از خاک افغانستان هیچ کشوری تهدید نخواهد شد. اما حالا با هدفگیری رهبران تحریک طالبان پاکستانی، این ادعا فروپاشیده است. پس از مرگ ایمنالظواهری، اکنون رهبران سایر گروههای خارجی نیز در معرض هدف قرار گرفتناند؛ از انصارالله تاجیکستان گرفته تا ایغورهای چینی و اعضای تحریرالشام. بدین ترتیب، طالبان در موقعیت بیاعتمادی کامل قرار گرفتهاند.
ششم، هشدار به طالبان در خصوص تماس با هند. حملات اخیر پیامی پنهان به برخی رهبران طالبان است که بهطور مصلحتی با هند در تماساند. پاکستان هشدار میدهد که افغانستان حاصل چهل سال سرمایهگذاری امنیتی اسلامآباد است و هیچ قدرتی اجازه ندارد این میدان را با هند شریک شود. این هشدار، مرزهای جدید رقابت اطلاعاتی و امنیتی را در درون طالبان ترسیم میکند.
هفتم، نمایش قدرت سختافزاری در کنار تهدید نرم. اسلامآباد نشان داد که همانگونه که توانایی خلق و تجهیز گروههای نیابتی را دارد، قادر است هر نوع سرکشی احتمالی را نیز با قدرت سختافزاری سرکوب کند. این اقدام، هم پیام به طالبان است و هم به رقبا: پاکستان ابزار کنترل خود را از دست نداده است.
هشتم، بازتثبیت فضای اقتدار در ذهنیت عمومی. پاکستان با این مانور نظامی، نه تنها طالبان، بلکه افکار عمومی افغانستان و منطقه را هدف گرفت. هدف، تثبیت تصور اقتدار و نفوذ در ذهنیت جمعی است. این همان چیزی است که امریکا میخواهد؛ حضور بازیگری که بتواند در برابر سرکشی طالبان، با قدرت واکنش نشان دهد، بیآنکه امریکا مستقیماً وارد میدان شود.
نهم، هماهنگی نمادین میان رویدادهای اخیر. زمانبندی این رویدادها تصادفی نیست: حملات همزمان در چند ولایت افغانستان، سفر متقی به هند، تصمیم دهلی برای بازگشایی سفارتش، نشست فرمت مسکو، سفر پوتین به دوشنبه—all در ظرفی از محاسبات راهبردی جای گرفتهاند. پاکستان و امریکا با درک این موقعیت، کوشیدند از آن به عنوان فرصت بهرهبرداری چندجانبه کنند.
دهم، رعب ژیوپلیتیکی؛ ابزار جدید مدیریت میدان. آنچه از حرکت پاکستان برمیآید، نه یک اقدام انتقامی بلکه نوعی «مدیریت رعب ژیوپلیتیکی» است. حملات هوایی و عملیات نمادین با هدف ایجاد شوک روانی، بیش از آنکه نظامی باشند، بخشی از یک نمایش استراتژیکاند. این حملات، هم به طالبان پیام اطاعت میفرستند، هم به هند هشدار میدهند، و هم برای محور شرق (چین، روسیه، ایران) یادآور میشوند که واشنگتن هنوز در سایه حضور دارد.
در مجموع، آنچه در کابل رخ داد، حلقهای از زنجیرهی بزرگتری است که در آن، اسلامآباد و واشنگتن برای بازسازی موازنهی رعب در جغرافیای افغانستان همکاری میکنند. پاکستان در این بازی، بازوی اجرایی امریکا است و در عین حال، در پی تثبیت جایگاه خود به عنوان نگهبان امنیتی منطقه. حملات اخیر، نه نقطه پایان، بلکه آغاز مرحله تازهای از رقابت روانی، اطلاعاتی و نظامی میان منطقه و فرامنطقه است؛ جایی که افغانستان، همچنان صحنهٔ بیصدا اما فعال جنگ قدرت باقی مانده است.
عبدالناصر نورزاد
>>> برادران عزیز پشتون که از چپ و راست خود را به طالبان نزدیک کرده و از این گروه حمایت میکنند، به گروه مورد حمایت خود بگویند که از حریم هوایی و تمامیت ارضی کشور دفاع کند.
من یک تاجیک افغانستانی هستم. به من در اداره و سیاست کشور سهم داده نمیشود. به من گفته میشود که شما را به سیاست و رهبری و زعامت کاری نباشد و نظم و قانون پشتونی را بپذیرید و به حداقلهایی که برای تان فراهم میکنیم شاکر باشید. خب، فرض کنید که ما این امر و نهی شما را پذیرفتیم. به نظر تان قصه تمام است؟ نخیر، تمام نمیشود.
ما تاجیکها و اقوام هزاره و ازبیک، با شرط پذیرفتن زعامت پشتونها، میتوانیم در سیاست داخلی کشور به اصطلاح عامیانه چند«جَو» از غیرت کم کنیم و چشم به «مقام معظم» رهبری پشتونها ندوزیم. اما یک موضوع مهم دیگر نیز وجود دارد که به آن احساس غرور ملی گفته میشود. احساس غرور ملی در رابطه کشور با دیگر کشورها تعریف میشود. من باید منحیث یک افغانستانی بتوانم در میان ملل جهان سربلند زندگی کنیم و در نگاه دیگران حقیر و «لتخورده» به نظر نرسم. یعنی وقتی من«شیر بودن» تو پشتون را در خانه پذیرفتم، از تو میخواهم که در بیرون نیز شیر باشی. اگر در بیرون روباه باشی، باز من هم حق دارم که روباه را از سکان رهبری و سروری خود زیر بندازم. نمیشود که بالای ما بدماشی کنید و وقتی پاکستانی پوز و چنه تان را خونآلود میکند، موشخانه بپالید و سکوت ذلتبار در پیش گیرید.
نورالله ولیزاده
>>> نیروهای تحریک طالبان پاکستان تی تی پی شامگاه امروز به مرکز پولیس در ولسوالی دیرۀ اسماعیلخان حمله کردند.
گفته می شود که مهاجمان تی تی پی نخست با نیروی انتحاری شان دروازه ی پایگاه پولیس را باز کردند و سپس جنگجویان شان وارد پایگاه شدند. جنگ با نیروهای پولیس ادامه دارد وارتش پاکستان نیروهای کمکی فرستاده است.
اندیشمند
>>> نخستین واکنش بازیگران غربی به نشست مسکو و نزدیکی طالبان به محور شرق.
آتشبس در غزه، گویی مقدمهای بود برای افروختن آتشی دیگر در منطقه.
باید منتظر ماند و دید که واکنش طالبان در برابر این حمله ای پاکستان چگونه خواهد بود.
داده های تاریخی نشان می دهد که افغانستان همیشه بخش از جهان غرب تعبیر شده است و رفتن حاکمان او به شرق، بدون پیامد نبوده است.
به نظر می رسد پاکستان یکبار دیگر به نیابت از غرب، مأموریت دريافت کرده است تا بساط مهرههای سرکش را جمع کند.
جلالی
>>> Arash Arsalan
اقوام غیر پشتون بدانید که در جنگ پیش روی شما قربانی منافع قبیلوی پشتون نشوید اجازه ندهید با احساسات تان بازی کرده شماره برشان چوب سوخت برای بقای حکومت قبیلوی خود شوند
حمله دیشب هم بخاطر رهبر تحریک طالبان پاکستان زده شده که طالبان افغان پناه داده بودن برش ....طالب میخاره اینم نتیجه سفر متقی به هند است
هند اصلا همسایه ما نیست کشور اسلامی هم نیست و برعکس دشمن مسلمانان است بعد از اسرایل ولی ما باز هم کون طرف هند دور دادیم با وجود اینکه میدانیم هند پاکستان دشمن های خونی استن این ما هستیم که دشمن تور میتیم اگر از نکاه موقعیت بیینم هند هیچ سودی به ما ندارد ما میتوانیم بهترین روابط از هر جهات با روسیه چین ایران بسازیم وابسته گی خودرا به هند کمتر کنیم نیاز بود و لازم دیدیم با پاکستان رابطه خوبتر بگریم ولی برعکس هر حکومت که در کابل امده همسایه هاره کنار گذاشته قلاج کده طرف هند کون دور میته و این برای پاکستان مورد پذیرش نیست اینکه چی جریان دارد و طالبان هم هیج پاسخ درست به مردم نمیدن که حقیقت معلوم شود خدا میداند دولت پاکستان گفته رهبر تحریک طالبان پاکستان هدف قرار داده اینالی این طرف دولت طالبان هیج پاسخگو نیست رسانه هاره هم اجازه نمیته محل پوشش بتن و کلا ملت کشور به اسارت گرفتن و میخواند قربانی سیاست و منافع قبیلوی خودشان کنند
>>> عبدالروف انعامی
آنچه مسلم است بازهم سر زمین افغانسنان میدان جنگ است.
اگر این ها را اینجا پناه ندهند هیچ بهانه ی پاکستانی ها پیدا کرده نمی توانند
اخرش چرا جنگ پاکستانی ها با مخالفین داخلی شان در کابل وقندهار صورت بگیرد باید مسئله داخلی شان را خودشان از راه گفت گو ویا هر راه دیگر در کشور خود حل کنند وپیامدهای مثبت ومنفی شان به خودشان تعلق داشته باشد.
>>> Haroon Aryaee
خود کرده را تدبیر نیست آمریکا و انگلیس و پاکستان باید بساط آنچه را پهن کردند حالا به دستان خویش برچینند
>>> حملات پاکستان بر افغانستان خیلی مشابه حملات اسرائیل برفلسطینی ها است
فلسطینی ها هم دافع هوا وطیاره جنگی ندارند افغانستان هم صرف یک سلاح دارد وآن محکوم کردن به الفاظ شدید در زمان جمهوریت هم همینطور بود تنها درزمان خلقی ها پرچمی ها افغانستان می توانست جواب بالمثل برای پاکستان بدهد
غ
>>> این حملات دیوانه وار پاکستانی آمریکای در افغانستان را محکوم میکنیم. از دولت دولت افغانستان میخواهم که هر چه زودتر طیاره های بی سرنشین از ایران هند چین و روسیه خریداری شود و بالای پاکستانی های جنایتکار حمله شود.....
>>> آفرین بر ارتش بزرگ افغانستان درود بر میهن پرستان باید پاکستان دگر جسارت نکند
طاهر از سوییس
>>> جهاد در پاکستان فرض است. بدلیل که پاکستان پایگاه آمریکای خونخوار است که اسرائیل را حمایت میکند.