«بدا به حال ملتی که به قهرمان نیاز دارد.» این جمله را میتوان تلنگری برای گذار از قهرمانپرستی فردی به سوی بلوغ جمعی تفسیر کرد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ ۱۴۰۴/۶/۱۹ | کد خبر: 177930 | منبع: |
پرینت
![]() |
هیجدهم سنبله، سالروز از دست دادن احمدشاه مسعود، از چهرههای پیچیده و اثرگذار تاریخ معاصر افغانستان است. در فضای عمومی، از او تحت عنوان «قهرمان ملی» یاد میشود. اما پرسش بنیادینی که این مناسبت، فرصت تأمل درباره آن را فراهم میآورد، این است: در جامعهای با ترکیب قومی متنوع مانند افغانستان، که هنوز با چالشهای شکلگیری هویت ملی روبهروست، مفهوم «قهرمان ملی» چه تعریفی میتواند داشته باشد و چه نقش و کارکردی را میتواند ایفا کند؟
به نظر میرسد در بافتاری که پدیده ای بنام «هویت ملی» هنوز مقولهای مورد پرسش و مناقشه است، گفتمان قهرمانسازی اغلب در چارچوبهای قومی محدود می ماند. در چنین شرایطی، هر گروه، نمادها و رهبران خود را میستاید و این امر، به جای آنکه به ایجاد یک الگوی مشترک ملی بینجامد، به تقویت هویتهای جداگانه و گاه متعارض انجامیده است. این تکثر در ستایش، اگر با نقد و گفتوگو همراه باشد، میتواند نشانهای از غنای فرهنگی و پویایی جامعه تلقی شود. اما هنگامی که به حذف روایتهای دیگر، توهین و تحقیر با رویکرد قومی-ایدئولوژیک یا مقدسنمایی بیقید و شرط بینجامد، مسیر رسیدن به یک فهم مشترک را با دشواریهای عمیقی مواجه میسازد.
خطیرترین پیامد این فرآیند، عدم پذیرش نقد و تحلیل تاریخی است. زمانی که یک چهرهٔ تاریخی به اسطورهای دستنیافتنی تبدیل شود، امکان ارزیابی منطقی عملکردها، تصمیمها و پیامدهای آن از بین میرود. در چنین فضایی، هر نقد سازندهای ممکن است به عنوان «توهین» یا «خیانت» تعبیر گردد و جامعه را از فرصت درسآموزی از گذشته محروم کند. این نگرش در بلندمدت میتواند بحران هویت را تشدید و شکافهای اجتماعی را تعمیق بخشد، چرا که تاریخ مشترک نمیتواند بر پایه روایتهای غیرقابل نقد و گفتگو استوار گردد.
برشت میگوید: «بدا به حال ملتی که به قهرمان نیاز دارد.» این جمله را میتوان تلنگری برای گذار از قهرمانپرستی فردی به سوی بلوغ جمعی تفسیر کرد.
آنچه افغانستان امروز بیش از هر چیز به آن نیازمند است، تکیه بر اسطورههای جداگانه نیست، بلکه تقویت خرد جمعی و عقلانیت نهادینه شده است. آینده این سرزمین در گروی نگاهی به پیشرو است؛ در ساختن نظامی عادلانه، نهادهای مستحکم، حاکمیت قانون و فضایی برای گفتگوی فراگیر میان همه اقوام و گروهها. این مسیر میتواند به تدریج به تعریف هویتی فراگیر ملی بینجامد؛ هویتی که بدور از اجبار و تحمیل و ضمن احترام به تنوع و تکثر فرهنگی، بر ارزشها و منافع مشترک تمامی شهروندان کشور استوار باشد. این خود، بزرگترین ادای احترام به همه آنانی است که در راه آرمانهای والای میهنی، جان های شیرین خود را فدا کردهاند.
رزاق رحیمی
>>> تقویت خرد جمعی و عقلانیت نهادینه شده است.
جناب رحیمی گرامی،
فرمایش جناب عالی کاملا" بجاست اما ساز کار عملی آن چگونه است.
خرد جمعی چگونه تبلور می یابد؟؟؟
عقلانیت یعنی چه؟؟؟
اگر من اشتباه نکرده باشم عقلانیت بعد از خرد به وجود می آید و خرد بعد از سواد.
در جامعه گوسفندی عقلانیت و خرد در یک فرد جمع شده که همان چوپان است و این چوپان در نهایت تبدیل میشود به قهرمان اگر در کار چوپانی خود موفق بوده باشد.
قصه کوتا ، از قدیم گفته اند ملا شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل.
در جامعه ما باید این کار مشکل اول انجام شود ، اگر شد خوب در غیر آن همان گوسفندان هستند که هرگاه چوپان شان عوض میشود.
مثل چوپان کرزی و چوپان غنی فراری و گوسفند هایی مثل اعظای پارلمان و کابینه و قضات و مشاور دانی و عام مردم
>>> مسعود قهرمان ملی و یا قهرمان مولی ایا تعریف قهرمان را میفهمید و یا شنیده اید قهرمان ملی از خیر خانه به تخار گریخت چهار سال زد ده افغانان را آزاد نکرد باز شدقهرمان
در یک چیز قهرمانی ایشان را صدفیصد تصدیق میکنیم دزد غارت لندغری جور و زورگویی در اینها دبل قهرمان بود
>>> هر انسانی که در راه آزادی و عزت و سر افرازی وطنم جد و جهد کند و حتا جان شیرین اش را نثار وطن اش کند ، قهرمان وطن است و قهرمان من .
>>> یادش بخیر ! تکرار ناشدنی است!
>>> لالام جان احمد شاه مسعود قهرمان ملت تاجیک افغانستان است ملیت های دیگر هم قهرمان خود را دارند لزومی ندارد ما بخواهیم ارزش خود را بالای ملیت های دیگر بقبولانیم
>>> نه مزاری نه احمدمسعود نه ملاعمر هیچکدام قهرمان نبودند قهرمان حقیقی کشورافعانستان کسانی اندکه دراینده پایگاهای علمی وکانون های مهم دانش رادرتمام علوم وفناوری ارتقاوبنیان خواهندکرد
وبی تردید علم دانش ابزاری قدرتمند برای بازدارندگی وشکوفای وصلح وابادانی است