کابل یک شهر فارسی زبان است. بیش از نود درصد کابلی ها به پشتو صحبت نمی توانند. ورود طالبان به کابل، از نگاه فرهنگی به معنی اشغال این شهر توسط یک قدرت خارجی زیر نام طالبان پشتون بود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۲۹ ۱۳۹۹/۴/۲۳ | کد خبر: 164156 | منبع: | پرینت |
فرق بین اشغال کابل توسط طالبان و سربازان شوروی برای کابلی ها نبود!
در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی طالبان در مدارس پاکستان مشغول فراگیری علوم اسلامی در کمپ های مهاجر بودند. اما رهبری طالبان در دوران جهاد افغانستان مشغول جنگ با قوای شوروی و حکومت حزب دموکراتیک خلق در افغانستان بودند. طالبان طی یک اقدام بی سابقه در طول تاریخ افغانستان و اسلام علیه رژیم اسلامی افغانستان برهبری برهان الدین ربانی، اعلام جهاد کرد.هیچ توقع نمی رفت که این گروه روزی جهاد خویش را علیه همرزمان مسلمان خویش که مجاهدین باشند، شروع کنند.
فیز دوم جهاد افغانستان زیر نام ملا محمد عمر آخوند در سنین سی آغاز گشت. بر خلاف رهبران جهاد که در شهر پشاور پاکستان مستقر بودند، ملا عمر عملا در صحنه جهاد علیه شوروی ها و حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در ولایت قندهار شرکت داشت. قسمت اعظم جهاد ملا عمر علیه حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعد از خروج سربازان شوروی از افغانستان در سال ۱۹۸۹م صورت گرفت. وی در سال ۱۹۹۲م که یک سرباز شوروی در افغانستان حضور نداشت، در جنگ با قوای حکومتی چهار بار زخمی گشت. در یک حادثه چشم راست وی از اثر انفجار صدمه دیده و در شهر کویته در شفاخانه صلیب سرخ کشیده شد. تمام کسانی که زیر نام طالبان برای جهاد علیه نظام اسلامی افغانستان برهبری برهان الدین ربانی تاجیک تبار سوق داده شدند از اقوام و قبایل پشتون بصورت عام و از قوم قبیله غلزایی ها بصورت خاص، از جنوب افغانستان بودند.
دستگاه استخبارات نظامی پاکستان بنام آی اس آی نقش کلیدی در تاسیس و سوق و اداره طالبان ایفا کرد. آی اس آی پاکستان بعد از آنکه از پیروزی مجاهدین غلزی برهبری گلبدین حکمتیار، عبدالرسول سیاف و یونس خالص برای اشغال کابل و تاسیس یک حکومت تحت الحمایه پاکستان مایوس گشت، به ایجاد گروه مورد دلخواه زیر نام طالبان دست زد. ملا محمد عمر نیز از قوم و قبیله غلزی افغانستان بود. پاکستان سر سازش با پشتون های بارکزایی و سدوزایی ها که زمامداران سنتی افغانستان ثبت گردیده بودند، نداشت. در دوران جهاد، برای هیچ گروه از قبایل اخیر الذکر اجازه فعالیت داده نشد و پاکستان مخالف سر سخت ایفای هر نوع نقش توسط محمد ظاهر پادشاه سابق افغانستان از قبیله بارکزایی ها بعد از اشغال شوروی بود. به همین دلیل بود که ظاهر در طول جهاد افغانستان (۱۹۷۹-۱۹۸۹م) اجازه ورود به پاکستان را نیافت.
آی اس آی پاکستان در تسلیح و تجهیز طالبان نقش اساسی ایفا کرد. در بهار سال ۱۹۹۴م پاکستان بشکل امتحانی باشغال شهرک مرزی بنام سپین بولدک پرداخت. بعد از شکست فضیحت بار پاکستان در سال ۱۹۹۰م در اشغال جلال آباد توسط قوای نجیب، پاکستان آب خود را پوف کرده می خورد. طی اولین اقدام پاتک های مجاهدین یا راه بندانی را که از طرف هر گروه جهادی بالای جاده های عمومی ایجاد و از موتروان ها حق العبور می گرفتند از بین بردند. این کار طالبان مورد استقبال تاجرانی قرار گرفت که اموال شان را حمل می کردند.
اداره نام نهاد برهان الدین ربانی، اسلامگرای تاجیک تبار، دست دوستی بسوی طالبان دراز کرده و ایجاد طالبان از سوی پاکستان را به فال نیک گرفت. دلیلی که ظهور طالبان مورد استقبال حکومت برهان الدین قرار گرفت، مقابله طالبان در قندهار با پوسته های گلبدین حکمتیار، رقیب حکومت، شروع گشت. در ماه نومبر ۱۹۹۴م ملا نقیب الله، قوماندان جمعیت اسلامی افغانستان، قندهار را تسلیم طالبان کرد. بعد از فتح قندهار، طالبان حملات شان را بسوی هلمند و زابل ادامه داد. در سلسله فتوحات شان، در ماه فبروری ۱۹۹۵م با همکاری فعال حکومت ربانی طالبان چارآسیاب، مقر گلبدین حکمتیار، واقع در جنوب کابل را فتح کردند.
فتح کابل بتاریخ ۲۶ سپتمبر سال ۱۹۹۶م یک پیروزی عظیم برای پاکستان تلقی گشت و حتی شمار کثیر کشورهای عربی و غربی از جمله امریکا از این کار حمایت کرد. طالبان در ظاهر یک جنبش سنی مذهب ولی تربیه شده وهابی های عربستان سعودی، متحد استراتیژیک امریکا در شرق میانه، عمل می نمود. طالبان زیر هدایت مستقیم آی اس آی پاکستان و حمایت پولی عربستان سعودی ایجاد گشت. هم عربستان سعودی و هم پاکستان متحد استراتژیک امریکا در دوران جنگ سرد بودند. دلیل حمایت امریکا از طالبان واضح بود. امریکا باین امید از ظهور طالبان استقبال می کرد که در آینده توانسته باشد از این گروه علیه رژیم آخوندی ایران ضد امریکا در منطقه استفاده کند.
بعد از پانزده سال جنگ در افغانستان، امید قوی بود که طالبان توانسته باشند وحدت افغانستان را زیر یک مرکز در آورده و به جنگ خانمانسوز قومی و مذهبی در این کشور خاتمه دهند. وزارت خارجه امریکا برای خانم رابین رافایل، معین وزارت خارجه امریکا برای جنوب آسیا، دستور داد که به کابل رفته و پیروزی طالبان را بخاطر فتح کابل تبریک بگوید. این اقدام امریکا معنی برسمیت شناسی طالبان از طرف اداره بیل کلینتون، رییس جمهور امریکا، بود. اما از اثر مداخله هلاری کلینتون، بانوی اول امریکا، به دلیل ذهنیت تاریک طالبان در برابر زنان، این سفر به تعویق افتاد.
علاقمندی دیگر امریکا به طالبان اجرای پروژه انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان از طریق افغانستان توسط شرکت یونیکال امریکایی بود. زلمی خلیلزاد، اشرف غنی غلزی و حامد کرزی اجیران این شرکت بودند. شرکت یونیکال از طریق لابی ها توانسته بود، حکومت امریکا را متقاعد سازد که حکومت طالبان بالای افغانستان بنفع اقتصادی شرکت های امریکایی بود. به مشوره هنری کسینجر، سیاست مدار کار کشته امریکا، شرکت یونیکال در ماه اکتوبر سال ۱۹۹۵م قرارداد انتقال گاز این کشور را به پاکستان از طریق افغانستان امضاء کرد. چیزی که وزن طالبان را در واشنگتن سنگینی می بخشید، مخالفت طالبان با شرکت بریداس ارجنتینی، حریف شرکت یونیکال امریکایی بود. طالبان حاضر نبود در ثمر رساندن این پروژه با شرکت ارجنتینی همکاری نماید. طالبان باین امید بود که همکاری شان با یک شرکت امریکایی سبب شناسایی امریکا از طالبان در رهبری افغانستان خواهد گشت.
طالبان بدون تامل وحشت خویش را نسبت به مردم زیر اشغال خویش برای جهان ثابت ساخت. طالبان برای اینکه هویت شان را تبارز داده باشند، طی اولین اقدام خویش بعد از فتح کابل به هوتل انترکانتیننتال رفته و به شکستاندن بوتل های شراب توسط تانک در برابر کمره های تلویزیون جهان پرداختند. کسیت های فلمی و موسیقی را از نزد تکسی ران های کابل گرفته و بشکل نمایشی بالای پایه های برق در پهلوی تلویزیون های غارت شده از خانه های شخصی اویزان کردند. بدون هیچ تعلل طالبان کله شینکوف به شانه وارد شفاخانه های کابل گردیده و برای نرس ها و داکترهای زن که حضور شان در شفاخانه ها برای تداوی مریضان اشد ضرورت بود، دستور دادند که دست از کار کشیده و خانه نشین گردند. منع کار دها هزار بیوه زن بحیث یگانه نان آور خانه ایجاد یک فاجعه بشری بصورت قصدی و برنامه ریزی شده توسط طالبان بود. در حالیکه شفاخانه های کابل هیچ وقت از امکانات لازم برخوردار نبود ولی محروم ساختن شفاخانه ها از نرس و داکتر زنانه فاجعه خدمات اولیه صحی را ناسور ساخت. داکتران مرد غیر پشتون برای حفظ جان از کابل فرار و اکثریت شان که توان خارج شدن از کابل بخارج را نداشتند، به شمال افغانستان در شهر مزار شریف تحت حمایت عبدالرشید دوستم، مارشال افغانستان، پناه بردند.
داکتر حشمت، یکی از داکتران شفاخانه جمهوریت، طی مصاحبه با خبرنگاران معدود غربی که اخبار کابل را گزارش می دادند اعلام کرد که طالبان طی اولین دستورنامه خویش صحبت زن با مرد را در داخل شفاخانه منع کرد. هر کس با این دستور مخالفت می کرد به اشد مجازات محکوم می گشت. قرار چشم دید جانتن استیل، خبرنگار انگلیسی، از شفاخانه جمهوریت کابل، دو طالب کله شینگوف بشانه وارد شفاخانه گردیده و شروع به سوال و جواب از کابلیان داخل شفاخانه به زبان پشتو کردند.
کابل یک شهر فارسی زبان است. بیش از نود درصد کابلی ها به پشتو صحبت نمی توانند. ورود طالبان به کابل، از نگاه فرهنگی به معنی اشغال این شهر توسط یک قدرت خارجی زیر نام طالبان پشتون بود. برای ساکنین کابل فرقی بین اشغال کابل توسط سربازان شوروی که به روسی صحبت می کردند و طالبان پشتون نبود.
قرار گزارش جانتن استیل، جنابی بنام فروزان که از نگاه قومی پشتون و در دانشگاه کابل بحیث استاد کار می کرد، نقش ترجمان را بین خبرنگاران غربی و طالبان ایفا می کرد. اما طالبان فکر می کرد وی یکی از داکتران شفاخانه است. طالبان از وی پرسید آیا هیچ فارسی زبان که متعلق به رژیم مجاهدین بوده باشد، در شفاخانه بستری است؟ هدف طالبان این بود که اگر یک تاجیک در شفاخانه بستری باشد، بدون چون و چرا باید گرفتار و مجازات گردد بدون در نظر گرفتن این مطلب که مریض مریض است و برای شفاخانه تداوی مریض بدون ملحوظات قومی مریض هدف است اما طالبان با این اصول پذیرفته شده بشری پابندی نشان نمی دادند.
طالبان موضوع ریش را مطرح ساخته و از داکتر حشمت سوال کرد چرا ریش نگذاشته است؟ طالب وی را تهدید کنان گفت اگر سر از امروز ریش را دست زده باشد، عواقب خطرناک را انتظار بکشد. مطابق اصول طالبان طول ریش هر مرد باید به اندازه طول شیشه الیکین باشد. طالبان ساکنین کابل را توقیف و طول ریش را اندازه گیری و مجازات می کردند.
طالبان بحث قومی را مطرح ساخته و از فروزان ترجمان قومیت وی را پرسید. وقتی فهمید وی پشتون است با کمال خرسندی وی را در آغوش گرفت و روی بوسی کرد. از من (جانتن استیل) سوال کرد آیا خبرنگار غربی هستم؟ وقتی فهمید من خبرنگار انگلیسی هستم، با لبخند و خوشی از من استقبال کرد. با استفاده از فرصت، از طالبان سوال کردم که آیا قبلا هم کابل را دیده اند؟ هر دو طالب با یک صدا گفتند برای اولین بار است کابل را می بینند. پرسیدم آیا از دیدن کابل خوش شدند؟ در پاسخ گفتند شهر زیباست ولی شکایت کنان گفت که مشکل کابل این است که تا هنوز قانون اسلامی بالای ساکنین این شهر اجرایی نشده است. بعد از ختم گفتگو هر دو شفاخانه را ترک گفتند.
سختگیری های مشابه در سایر بخش ها اجرایی گشت. مکاتب دخترانه تعطیل گشت. مکاتب پسرانه و دانشگاه کابل الی تدوین و تصویب نصاب درسی اسلامی تعطیل گشت. پوشیدن چادری بالای زنان جبری اعلام گشت. نظر به دستور طالبان اگر ذره ای از پای زنان حین راه رفتن دیده می شد، زن با قمچین کاری تنبیه می گشت. پوشیدن کفش های سفید توسط زنان منع گشت. اگر صدای پای راه رفتن زن شنیده می شد، بشکل بیرحمانه قمچین کاری می گشت.
علیرغم تمام گپ ها، ساکنین کابل از اینکه از شر راکت پرانی های مجاهدین نجات یافته بودند، تمام سختگیری های طالبان را با دیده اغماض می نگریستند!
عبدالحمید
>>> ... به طالبان رهروشیطان دشمن انسان و انسانیت ضدیت با ترقی و پیشرفت تربیه شده در کارخانه تولیدی ای اس ای طالبان زن ستیز قوم پرست زبان اندیش قومخاص خود شان افغانستان را با فرهنگ اموزش داده شده شان در دستگاه استخبارات جهنمی ای اس ای افغانستان را بطرف قهقرا قرن هجر سنگ در حال سوق دادن بودند که بفضل خداوند و همت والای مردم کشور ما و کمک کشور های جهان از افغانستان بشکل فجیح دادن تلفات انسانی بشمول نظامیان پاکستانی درین خاک و فرار طالبان به نزد باداران شان به پاکستان مردم کشور نفس ازاد کشیدند و مصروف کار وبار اصلی شان گردیدند مکاتب و دانشگاه ها دوباره باز شد قوانین بشمول قانون اساسی جدید ساخت شد و بسوی ترقی و پیشرف کشور ما در حال حرکت بود که با اندیشه قومی و زبانی خلیلزاد با کرزی بازهم زمینه ساز مداخلات بی شرمانه پاکستان را بزیر نام طالبان مهیا کردند ونگذاشتند که نیرو های خارجی بشمول نیرو های داخلی کشور خود ما امنیت کشور ما را بطور دایمی تامین کنند با سد را قرار دادن حملات کشنده شبانه و با استفاده از سلاح های قوی جلو ترورستان طالبان اله دست پاکستان ومداخله سریع دوباره نظامیان بر کشور ما گرفته شود کرزی با دستورات و ایستاده گی هایش در برابر حملات کشنده قوای ناتو و قوای تازه ساخته شده کشور ما بر پیکر ترورستان و نظامیان ملیشای پاکستان بنام طالبان سبب گردید تا جاسوسانو اجیران پاکستان جان دوباره در کشور ما بگیرند که از انزمان تا امروز کشور ما را نرام و مردم ما راقتل و تاسیسات وابادی کشور ما را ویران میکنند هنوز که هنوز است به صلح و اخوت اسلام تندهی نکرده بدستور ای اس ای به جنگ شان و حملات انتحاری و انفجاری ضد اسلامی و انسانی شان ادامه داده راه اسلامیت و انسانیت را قبول ندارد میخواهند دوباره به حاکمیت امارت اسلامی ضد دینی قرانی و سنت شان موفق گردند تا چیزیهای ساخته شده را دوباره تخریب و مکاتب و مدارس علمی را مسدود کند و زنان را دوباره خانه نشین کند خلاصه میخواهند کشورما مستمره مخفیانه پاکستان و حکومت دست نشانده انکشور در کشور ما حکمفرما باشد لعنتبکار شیطان.
>>> حالا هم خو مردم اصل كابل نمانده جهل سال قبل كابل را ترك نموده اند حالا كابل را كى ها اشغال نموده اند . دراين باره جرا جيزى نفرموديد ؟ با معذرت ... جرا وجيزى
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است