از حفیظ منصور بعید بنظر می رسید!
 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۵۲    ۱۳۹۹/۴/۱۳ کد خبر: 164042 منبع: پرینت

میدانید میان دانستن و درک کردن تفاوت وجود دارد؟
دانستن همین برداشتی است که تعدادی افراد ساده لوح در لباس دانایی زیر سقف عطا جمع شدند تصمیم گرفتند رییس حزب جمعیت را در غیاب اش کنار بزنند که به زعم شان کار ارزشمندی انجام دادند!
اما درک کردن این است روح و جسم ات دردها و مشکلات ناشی از این تصمیم ناشیانه را حس کند؛ درد اختلافات و تفرقه را بعد زایمان جدید در حزب جمعیت که میان هواداران اش شکل می‌گیرد لمس کند.

در این سال ها اشتباهات زیادی رهبران جمعیت در قضایای سیاسی داشته اند اشتباهاتی که به مرگ حاکمیت سیاسی شان، رانده شدن و تحقیر شان، چند دستگی و فروپاشی حزب شان ختم شد؛ حمایت از عبدالله در چند دور انتخابات، برکناری عطا از بلخ، حمایت قانونی، عطا و... از اتمر و حمایت صلاح الدین و... از عبدالله آتش این بد اعتمادی و تفرقه را شعله ورتر کرد...

آنچه در این داستان کودتای تلخ در بلخ را بر جسته تر کرده است شرکت افرادی با سابقه مانند حفیظ منصور در این کار نا بخردانه است که هیچ توجیه منطقی ندارد. تعدادی کوتاه بین که هیچ درک و فهمی از دنیای پس از این تصمیم اشتباه که چند دستگی و فروپاشی را در معادلات سیاسی کشور به وجود می آورد ندارند برای چنین کار ناشیانه دلیل های فرسود می آورند!

همه می دانند؛ اینها در بلخ تصمیم گرفتند صلاح الدین را کنار بگذارند، اما این دانستن برای شما نسل جوان و پویا کافی نیست باید درک کنید درد چنین زایمانی که تولد شاخه جدید در حزب جمعیت را به همراه داشت حد اقل آن این است در انتخابات ها و... جایگاه آن قدرت گذشته را نداریم بلکه با یک تعداد آدمهای خود فروخته و جامعه ای از هم گسسته بیمار سیاسی و پژ مرده روبرو خواهیم بود!

گل امیری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حفیظ منصور
جمعیت
نظرات بینندگان:

>>>   واقعن بودن برای حفیظ منصورجامعه شناس و محقق خوب کشور در کنار دلالان سیاسی و فریبکاران مردم و مزدوران سرمایه جای تأسف است . اینها انسان های نابکار بیشی نیستند که فقط در غم حفظ دارائی های چپاول شده ملی و دزدی های بنام غنایم هستند این ها حرام خوار هائی بیش نیستند . چه خوب شد که جمعیت ازین ناپاکان پاک شد .

>>>   عطا نور بخاطر خوش خدمتی چاپلوسی به ارگ این نشست از اعضای جمعیت را در رابطه به برکناری اقای ربانی پسر استاد شهید صلح مخفیانه و دزدانه مانند دزدی های زمان ولایتش در بلخ اماده کرد در حالیکه کسانی ازین نشست شان بی خبر ماندند که همسو با عطا محمد معامله گر نبودند و فریب حرف های این لافوک را نخورده بودند در حالیکه سرپرست حزب جمعیت و تعدادی زیادی از کسانی که عضویت رهبری حزب را رسما و قانونا بدوش دارند درین نشست نه دعوت شده بودند و نه از ان خبر داشتند دزدانه و مخفیانه تعدادی را که اکثریت شان عضویت هیترهبری حزب را ندارند و در وزارت عدلیه اسمای شان درج هیت رهبری حزب نیست این خود نماینگر انست که این هیت رهبری با نام های جعلی و ساختگی اصلا نزد مردمان کشور بخصوص کسانی که عضویت حزب جمعیت را دارند هیچ نوع اعتبار نداشته وندارد عطامحمد از خاطر ترس سرمایه دزدی کرده اش اینکار را به دلخوشی ارگ انجام داده .

>>>   ۴۷ آدم به حساب خود شان عاقل و بالغ جمع شدند و درز انداختند.
حالا
یک صد هزار کیلو سرش الفی و چند صد آدم خردمند که خرد هرکدام به تنهایی از مجموع خرد این ۴۷ تن بیشتر باشد لازم است تا این دو پارچه را به هم بچسباند تا مگر چند روزی دوام آورد.
هر پایانی هم آغاز دارد و این آغاز پایان جمعیت است.
خدایش بیامرزد
انا لله و انا الیه راجعون

>>>   کاربسیار خوب شد صلاح الدین صلاحیت و نبوغ مدیریت نداشت و همچنان ریاست و مدیریت میراثی نیست. حفیظ منصور یک کار درست و بجا نموده است دستاورد استاد عطا ابادی و امنیت بود اما صلاح الدین چه کرده در وزارت این ادمک چه کارهای که بود نکر. معلومات حاصل کنید که این ادمک بدخشانیها در کجا و چگونه مقرر نموده است.
تلخ ولی شرین

>>>   حالا این صلاح‌الدین خان است که ظرفیت خود و شکیبایی خود را نشان دهد و تحمل کند با شورای رهبری حزب مذاکره نماید و در انتحابات کنگره حزب کاندید شود خیلی بهتر است تا حزب را دوپارچه کند
مسعود تاجیک

>>>   از چهل سال بدینسو در افغانستان جنگ جریان دارد.نه احزاب کافری نتیجه دادند و نه احزاب اسلامی.
حالا بیایید احزاب علمی تشکیل دهید و پروبلم های جامعه را بررسی کنید و برای هرکدام آن یک حزب تشکیل کنید و پروبلم هایی که در اولویت قرار دارند.مردم برای اًن احزاب رای بدهند و بعد از رفع یک پروبلم ،به حزب دیگر که پروبلم دیگر را رفع کند،رای دهید.
این بدان معنی نیست که حزبی که به قدرت رسید،صرف به پروبلم حزبی خود توجه کند و پروبلم های دیگر کشور را در نظر نگیرد،بلکه پروبلم عمده را محور قرار دهد و در حل آن بکوشد و در راه حل پروبلم های دیگر نیز کوشش کند.
حزب اول:
حزب امنیت وصلح: در عدم موجودیت صلح،هیچ کاری پیش برده نمیشود.بنأ انتخابات شود و به این حزب رای بدهید و این حزب مکلف است که در دوره کاری خویش،چه یک دوره باشد ویا بیشتر،صلح را در کشور بازگرداند.
حزب دوم:
حزب اشتغال زایی: این حزب وظیفه دارد تا زمینه کار را برای مردم فراهم کند.
حزب سوم:
حزب توسعه اقتصادی:وظیفه این حزب بعد از اشتغال زایی،توسعه اقتصادی است.
احزابی که به اساس ملیت و اقوام و دین و مذهب و غیره پدیده هایی که باعث جدایی مردم میشود،یا قانوناً کنع قرار داده شوند و یا توسط مردم برای شان رای داده نشود.

>>>   نه. کار بسیار خوب آن وقت می بود که این جمع خاینان و جنایتکاران مربوط تمام جناعها سر یکدیگر را میبریدند تا ملت افغانستان لااقل از شر و بوی گند یکی از داره های ویرانگر کشور سی آی ای زده و طالب زده و جهادی زده بیغم می شد.
بابر منصوری ـ کابل

>>>   دقیقا از حفیظ منصور توقع این نمی رفت که همرای آدمهای معامله گر یکجای شده ودست به این قسم کودتاه بزند به هرتریت کار غیرعاقلانه وتفلانه کردند........

>>>   جمعیت از اول یک حزب معامله گر بوده است.
نویسنده گل جان امیری چرا نوشته که از حفیظ منصور بعید است؟.
مگر منصور یک معامله گر شکست خورده نیست؟
مگر برای بودن در عرصه ی قدرت هر کاری انجام نمی دهد؟.
آخر تو فکر کردی که منصور یک دانشمند است؟.
او یک ..... است که با صحبت کردن بر علیه دین، توسط آمریکائی ها کمی به شهرت رسید. والسلام نامه تمام.

>>>   به باور بنده جمعیت اسلامی یک حزب سیاسی نبوده و نیست ، بلکه حزب نظامی بود که به اثر فداکاری های مردم کشور در دوران جهاد و مقاومت بشهرت رسید و در قدرت سیاسی شامل شد ، ولی رهبران آن بشمول استاد ربانی هیچکدام شان سیاست مداران با هوش ، بابرنامه ، وطن پرست ، دورفکر و غیر وابسته نبودند و نیستند ، اگر اینها کدام برنامه ویا ایدیولوژی میداشتند ، قدرت را دو دسته در مقابل چند ملیون دالر وچوکی های نمایشی به امریکایی های افغان تبار تسلیم نمی نمودند ، اینها فقط و فقط وظیفه شان پول جمع کردن و تعمیر ساختن است ، از الف تا ی شان ، افسوس به مردم ما که دنبال این خاینین که سرنوشت قوم شریف تاجیک را بدست گرفته اند ، روانند.
کوه کن

>>>   همین اقای حفیظ منصور صنف دوازدهم را تکمیل نکرده، از شیوه گفتار هم معلوم میشود که کدام شخص آکادمیک نیست، در این اواخر در مقابل دید های اسلامی جبهه گرفت و توسط اشخاص مشخص به شهرت "رسانده" شد

>>>   عبدالحفیظ منصور را بیش از بیست سال است که بین حلقات خاص جمعیتی ها سید حسیب مصلح لقب "پشقل سروش" داده و او را خرمعتزلی هم می خواند. این مصلح بلا می کند و خوب آدم شناس است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است