سازشنامه دوحه، خیانت بزرگ ترامپ در حق مردم افغانستان در یک قمار سیاسی است و پاکستان در میدان افغانستان با حریفان سرسخت منطقه ای و داخلی قضیه جنگ و صلح افغانستان روبرو است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۱ ۱۳۹۹/۴/۷ | کد خبر: 163976 | منبع: | پرینت |
سیاست «کاهش خشونت»: موج جدید حملات طالبان؛
سازشنامه دوحه {جان بولتون مشاور پیشین امنیت ملی رییس جهور ترامپ در کتاب «در اتاقی که اتفاق افتاد» که اخیراً به نشر رسیده از توافقنامه دوحه به عنوان «بازی صلح» نام برده است و ترامپ را نه تنها به بی خبری از اوضاع سیاسی افغانستان بلکه حتی به بی خبری از اینکه غنی رییس جمهور است یا کرزی به نقد سخریه ریشخندی در نادانی گرفته است}، میان امریکا و پاکستان در روکش تیاتر سیاسی در عمق سیاست استراتژیک جهانی و منطقه ای امریکا در جنوب آسیا به هدف حفظ اقتدار و منافع در زمین ثروتمند-ژیوپلیتیک بازی بازی با سرنوشت سیاسی مردم افغانستان و نقض حاکمیت استقلال سیاسی افغانستان در تصمیم گیری جنگ و صلح داخل کشور ما است.
حفظ منافع در جنوب آسیا و سرکوبی مخالفان بوسیله بلک واتر طالبان آن وجه مشترک واشنگتن اسلام آباد است که ماهیت فلسفه سیاسی سازشنامه را می نماید که اصل حاکمیت و استقلال سیاسی افغانستان را نقض کرده است. آنچه که از متن سازشنامه ناپدید و غایب است اصل صلح یعنی استقرار کامل آتش بس و توقف جنگ و خشونت علیه مردم و دولت افغانستان است. برطبق سازشنامه دوحه، حمله به امریکا و ناتو پایان می یابد اما جنک تا فتح علیه مردم افغانستان ادامه دارد.
اشرف غنی، علیرغم رها کردن دوهزار نفر از طالبان را از زندان های افغانستان {قبلا بدستور ترامپ در گرماگرم مذاکرات دوحه، مولوی انس حقانی و تعدادی دیگر از اعضای ارشد شبکه حقانی که نام آنها در لیست سیاه سازمان ملل بازیچه دست امریکا به عنوان تروریست ها ثبت است، از زندان بگرام رها و به دوحه قطر رسیدند که اشرف غنی خبرهم نداشت} و درخواست آتش بس و آغاز مذاکرات «بین الافغانی» و رفتن بسوی صلح پایدار و تعیین هیات مذاکرات بین الافغانی، در چرخه موج جدید حملات چندضربتی طالبان زیر روکش سیاسی «کاهش خشونت» طالبانی پیچ و تاب خورد که ملا عباس استانکزی، واضح ساخت که :«جنک طالبان با امریکا به پایان رسید. جنگ علیه دولت افغانستان ادامه دارد».
در حالیکه طالبان سیاست «کاهش خشونت» را سپر افزایش خشونت های چندضربه ای برای سرنگونی دولت افغانستان، ساخته بودند، پس از آتش بس سه روزه در عید رمضان 1399، در 9 جوزا سال جاری، به ولسوالی دند پتان ولایت پکتیا در تاریکی شب حمله کردند. وزارت دفاع اعلام کرد که 14 سرباز افغانستان در حمله طالبان کشته شدند. عید محمد احمدزی، والی پکتیا گفت که «در این درگیری 20 نفر از طالبان نیز کشته شده اند». طالبان مسوولیت این حمله را به عهده گرفتند و آن را یک «اقدام دفاعی» خواندند.
مفرزه های بلک واتر طالبان در 31 جوزا 1399 {20 جون 2020}، 54 نفر از شهروندان افغانستان باشنده ولایت دایکندی هزاره شیعه نیشین در صفحات مرکزی افغانستان {شامل زنان و کودکان} را از مسیر-ارزکان-دایکندی ربودند. پس از پادرمیانی بزرگان محل تنها هشت نفر از ربوده شده ها که پیرمردان بی حال و احوال روزگاران بودند رها شدند. در ادامه این حملات طالبان تنها در ماه جوزا 1399، 422 حمله بر مواضع نیروهای ارتش و پولیس افغانستان در حوزه جنوب غرب، جنوب، شمال شرق، شرق و صفحات مرکزی افغانستان انجام دادند.
جاوید فیصل سخنگوی امنیت ملی، گفت که: «در نتیجه این حملات 841 نیروی امنیتی و دفاعی و 127 غیرنظامی کشته شدند. فیصل در رشته توییت هایش در 25 اپریل 2020 {ثور 1399} نوشت که: «با تشدید کار و زار طالبان بر ضد شهروندان افغانستان هفته گذشته خونین ترین هفته پس از امضای توافقنامه صلح با طالبان بود. در این هفته طالبان باعث کشته شدن 34 نفر غیرنظامی و زخمی شدن 62 نفر ملکی شدند.» همچنان جاوید فیصل در توییت ها نوشت که: «از 29 فبروری که توافقنامه امضا شد، تا 20 اپریل 2020 {ثور 1399} طالبان، 20 هزار و 806 فعالیت تروریستی در سراسر افغانستان انجام داده اند {بطور متوسط روزانه 55 مورد} در این حملات 309 نفر از نیروهای طالبان نیز کشته شده اند و 210 نفر آنها زخمی گردیده اند. در اسد 1398، به چند پایگاه نیروی های امنیتی افغانستان در ولسوالی پاتو و گجران ولایت دایکندی حمله کردند. در این حمله 9 سرباز پولیس کشته و 119 نفر دیگر زخمی شدند. سید اعلا رحمتی والی دایکندی روز جمعه 11 اسد 1398، به محمد پالینا خبرنگار بی بی سی گفت که: شب گذشته طالبان به ولسوالی های پاتو کجران حمله کردند که پس از درگیری ها عقب نشستند.
در گزارش 27 اپریل 2020 دفتر نمایندگی سیاسی سازمان ملل {یوناما: این سازمان در خط توطئه های امریکا در افغانستان قرار دارد که در انتخابات میزان 1398، در داخل کمیسیون نظارت به انتخابات نفوذی ها را بر ضد مولانا عبدالله که علیه غنی افشاگیری می کرد تحریک کرد و برای کناره گیری مولانا عبدالله دسیه توهین به اقوام افغانستان بست} از افزایش نگران کننده خشونت طالبان، در ماه مارچ 2020 خبر داده است.
رحمت الله نبیل {سابق رییس امنیت ملی حکومت کرزی} در توییتی در 19 اپریل 2020 نوشت که : «به نظر می رسد که نیروهای طالبان در حال آماده باش سازی خود برای عملیات بهاری هستند. به دلیل عدم اجماع و توافق ملی و محلی به نظرمی رسد که شکست توافق امریکا و طالبان فطعی است.»
در امتداد خطوط سرخ کشتارها که دل مردم بیش از 13 ولایت افغانستان را پرخون نموده است، طالبان به جنایت دیگری روز 31 جوزا 1399{20 جون 2020}، دست زدند، طالبان چهار عضو خانواده اسدالله ولوالچی نویسنده و شاعرافغانستان، را در ولسوالی پغمان ولایت کابل به قتل رساندند.
سال گذشته روز یکشنبه 20 جون سال 2019 {31 جوزا 1399} در گرماگرم مبارزات کمپاین مقدماتی انتخابات میزان 1398، یک کامیون پُر از مواد منفجره در نزدیک دیوار بیرونی دفتر روند سبز به رهبری امرالله صالح {معاون اول غنی} با صدای مهیب ترسناک منفجر گردید که نه تنها در و دروازه و کلکین و ساختمان تعمیر چهارطبقه ی محکم ساخت دفتر روند سبز را درهم کوبید بلکه شسشه های خانه های اطراف دور و بر تعمیر سوخته و نیمه شکسته را شکست و سبب زخمی شدن و کشته شدن تعدادی مردم بیگناه محل گردید.
پس از انفجار مهاجمان مسلح به داخل تعمیر دفتر سبز شدند. امرالله صالح با تعدادی از اعضای روند سبز به بالای بام سنگر دفاعی روز مبدا شدند. جنگ شدید میان مهاجمان {که زنده و مرده شان ناپدید شد} و مدافعان صالح و نیروهای امنیتی درگرفت.
پس از شش ساعت جنگ، سرانجام، داستان به پایان رسید. امرالله صالح و تعدادی دیگر از زنده مانده های روند سبز نجات پیدا کردند. در این حمله که مسوولیت آنرا هیچ کس به عهده نگرفت، 24 نفر کشته {به شمول خواهرزاده صالح} و 50 نفر دیگر زخمی شدند. این پانزدهمین حمله مرگبار ویران کننده بود که طالبان در جوزای سال 1398، کابل پایتخت افغانستان را هدف قرار داده بودند.
حضور مفرزه های بلک واتر طالبان در شمالی؛
از سوی دیگر، طالبان در شکردره تحت پوشش خانواده وارثان انور دنگر از قوماندان پشتون محل {انور دنگر در دهه 80 تا ظهور ناگهانی طالبان 1994، عضو جمعیت اسلامی بود و در حمله افشار در غرب شهر کابل در کشتار مردم هزاره شیعه نشین محل، نقش مهمی بازی کرده است. پس از ظهور طالبان به امیرالمومنین عمر به رسم پشتون والی بیعت کرد و بر ضد نیروهای ربانی و مسعود در کنار طالبان می رزمید} و همچنان در قریه های اطراف دو راهی بگرام نیروسازی کرده اند و با نیروی مرموز پول متنفذین محلات را همراه باخود ساخته اند. قسمی که طالبان در کاریزمیر در قریه کوچین نزدیک سرک کاریز میر حوزه 17 امنیتی کمربند امنیتی شهر کابل در دوازه شمالی با قوماندانان دوران جهاد گلبدینی یکجا شده اند و در ثور 1399، حوزه امنیتی دروازه شمالی کابل را مورد حمله راکتی و جنگ چریکی قرار دادند و همزمان با آن جنگ شدید میان نیروهای امنیتی و مفرزه های طالبان در ولسوالی شکردره در گرفت که تاصبح ادامه داشت.
مفرزه های طالبان در قره باغ و شمالی و دوراهی بگرام فعالیت دارند. بطوریکه روزها دولت و شب ها مفرزه های طالبانی بر منطقه فرمان می برند. در این ماجراهای سازمان یافته، اشرف غنی و حواریون اش برای سلطه بر شمالی و پنجشیر سیاست قومگرایانه پروژه انتقال ناقلین مردم پشتون مشرقی {ننگرهار غلجایی} در مناطق شمالی را برای تغییر دادن ترکیب بافت قومی دند شمالی که مناطق تاجیک نشین است را در دستور کار قرار داده است که به آن گذر می کنیم و سپس دوباره به مفرزه های بلک واتر طالبان خواهم پرداخت که سیاست محاصره شهر از طریق دهات را در دستور کار فتح تاج و تخت افغانستان قرار داده اند.
سیاست قوم گرایانه ارگ در شمالی؛
شمالی در صد سال اخیر کشور در امنیت حکومت مرکزی افغانستان نقش مهمی را بازی کرده است. سقوط دولت امان الله {مه 1919 تا جنوری 1929، امان الله شاه عین وفاداری به استقلال افغانستان از اشرفیت فرزند قبیله دماغ برتری قومی دارای رگه های جنون نژاد پرستی فاشیسم هیتلری بود که قطعنامه قطغن ناقلین پشتون شرق و جنوب را تدوین و امضا کرد و پشتون ها وارد شمال شرق افغانستان شدند} و همچنان سقوط حکومت حزب وطن دکتر نجیب الله {قوش 1365- 8 ثور1372، دکتر نجیب الله، در پایان درامه دفاع مستقلانه در خم و پیچ تنش های بین المللی و منطقه ای و تضادهای درونی حزبی که در عمق آن مساله ملی مرکزیت داشت، پس از کودتای ناکام شهنواز تنی 1368، شروع به تصفیه های درونی ارکان های اصلی قدرت و تصفیه درونی حزب کرد برای یک دست ساختن قدرت سیاسی و پراکنده کردن مخالفان و به ویژه تاجیک ها و هزاره های پرچمی و ازبیک های قدرتمند} از شمالی و پنجشر رقم خورد.
ورود مجاهدین جمعیت اسلامی شورای نظار و حزب وحدت اسلامی به رهبری شهید مزاری در 8 ثور 1372، به کابل و سپس به قدرت رسیدن برهان الدین ربانی به اکثریت آرای شورای حل و عقد و تشکیل دولت جمهوری اسلامی مستقل افغانستان، معادلات دوصد و پنجاه سال حاکمیت قدرت سیاسی حکمرایان خانوداه های پشتون دورانی و غلجایی به پایان رسید. گلبدین، به پکتیا رسید شروع به تحریک پشتون پکتیا جنوبی و مشرقی و لغمان کرد. ظهور ناگهانی طالبان {24 دسامبر 1994} و سقوط کابل {26 سپتامبر 1996} و تشکیل شدن جبهه مقاوت ملی از اقوام تاجیک و هزاره و ازبیک و ترکمن از سال های 1997 تا سقوط طالبان {نوامبر 2001}، صفحات شمال و مرکزی که در آن میان وادی تسخیر ناپذیر پنجشیر به دژ مقاوت ملی تبدیل شده بود، علیه پاکستان و طالبان و القاعده و افسران پاکستانی دلاورانه می رزمیدند و مقاومت می کردند.
پس از سقوط طالبان و دوباره برگشت حکومت شهید ربانی در کابل که هنوز از طرف ملل متحد به عنوان حکومت قانونی افغانستان برسمیت شاخته می شد، فصل جدید کشمکش ها را آورد که کنفرانس بن کرزی را بر حکومت و مردم افغانستان در مقام دادن های آن چنانی به فیهیم قسیم، عبدالله، یونس قانونی، امرالله صلح و دیگران، علیه حکومت ربانی کودتای خموشی سیاسی به زور ساز و برگ نظامی کرد و حکومت قوم گرای کرزی و پس اشرف غنی رقم خورد تا معادلات تغییر کرده دو صد و پنجاه حاکمیت بلافصل خان های دورانی و غلجایی را از نو در افغانستان تغییر کرده در پرده سیاست تفرقه و معامله گری و خیانت به مردم افغانستان دوباره بر گرده اقوام غیرپشتون تحمیل کنند. ایتلاف کرزی-فهیم، طالبان را در شمال شرق و غرب پیاده ساخت. ابتلاف غنی-اتمر-استانکزی شمالی و پنجشیر را هدف قرار داده است.
ارگ برای سلطه بر شمالی و پنجشیر در گرماکرم کشمکش های سیاسی انتخابات، سیاست جابجا سازی هزارها نفر از مردم مشرقی روی دست گرفت. در این پروژه نجیب رزاب، عبدالروف پشتون {وکیل ننگرهار در مجلس نمایندگان} حاجی اسلامیار {آمر ولایت کابل حزب اسلامی حکمتیار} پرویز عرب {وکیل کوچی ها و یاسین ضیا {معاون وزارت دفاع} و دیگران سهم دارند. هزارها تن ناقلین پشتون های مشرقی در مناطق سرکوتل، چشمه عثمان، هده مزار، باغ طاهرشاه، سلیمان خیل، {شهرک حاجی روف} و در شهرک صفا {مربوط به حکمتیار} و در شهرک {منشی میرغلام در قلب شمالی در بغل گوش شهرک امان الله گذر} جابجا شدند.
جایگزینی ناقلین پشتون در شهرک منشی غلام در قلب شمالی بوسیله دولت غنی توسط حاجی رووف وکیل ننگرهار، قوماندانان جهادی سابق تاجیک از جمله امان الله گذر، ملاتاج محمد مجاهد، قوماندان لطف الله قریشی را در حلقه های چندجانبه جدید محاصره قومی و تشکیلات سیاسی و نظامی گیر انداخت که به نقاضت های قومی میان تاجیک ها و پشتون ها در شمالی و کوهستان و کاپیسا و پروان دامن می زند.
از سوی دیگر دولت اشرف غنی برای استقرار میلیشای پی پی اس در دژ پنجشیر و قایم کردن سلطه بر مهمترین منطقه استراتژیک کوهستانی هندوکش شرقی در تبانی با تاج محمد مجاهد {پسر مارشال فهیم، وزیر داخله سابق} و امرالله صالح {معاون اول رییس جمهور} و مولوی عباسی شد تا کار مخالفان را در شمالی و پنجشیر یکطرفه نماید. شورای ولایتی پنجشیر در ارتباط با ارگ و قدرتمندان محلی برای پیاده کردن این توطئه پول های کلان میان متنفذین محلات توریع کردند. محفل ختم قرآن برگزار ساختند. اما بیداران و پاسداران راه آزادی توطئه ارگ و یاران پنجشیری انرا در استقرار نیروهای ملیشایی پی پی اس در پنجشیر که فرزانه آزاد مرد شهید مسعود در سرجه در جلوه آزادی گلگون کفن خوابیده است، پلان شوم ارک و کاسه لسان پنجشیری تاجیک تسلیم شده را خنثی کردند.
این بازی های سیاسی قومگرایانه ارگ همراه است با فعالیت های سیاسی و نظامی و دینی طالبانی در شمالی برای نیروسازی و بروی هم زدن تاجیک و پشتون منطقه و ایجاد شکاف در داخل تاجیک های شمالی و پنجشیر و پروان و کاپیسا و کوهستان. طالبان در فصل جدید خشونت ها در سایه حمایت سازشنامه دوحه، به سیاست تعرضی محاصره شهرها از طریق دهات برای یکطرفه کردن کار حکومت شاهنشاهی غنی و برپایی امارت اسلامی، روی آوردند.
محاصره شهرهای بزرگ از طریق دهات؛
مائونسه دون،{1949-1976 رهبر حزب کمونیست چین} تیوریسن سیاسی و چیزیک نظامی دارای استعداد قابلیت سازماندهی و رهبری جنگ های گرولایی به هدف به ثمر رسیدن انقلاب و فتح شهرهای بزرگ چین از جمله پجینگ پایتخت کشور، طرح استراتژی محاصره شهره از طریق دهات را آورد. او به حمایت وسیع دهقانان و زحمتکشان مناطق روستایی و مسلح کردن آنها به ایدیولوژی مارکسیسم-لنینسم و به سلاح گرم با شعار محاصره شهرها از طریق دهات و شعار «حق از میله تفنگ بیرون می شود» و با شعار «برای اینکه هیچ تفنگ در میان نباشد باید همه تفنگ بدست گرفت»، گروه های پارتیزانی متحرک سلولی تشکیل داد و به جنگ حکومت مرکزی جنرال چینی جین شاوچنگ تحت پوشش امریکا، رفت.
پس از سال های زیاد که هم برضد نیروهای جنرال تحت پوشش امریکا می جنگید و هم علیه تجاور لشکر جاپانی ها به چین در جنگ دوم جهانی، در پیکارهای چندجانبه مدیریت رهبری خردمندانه بود، پس از راهپیمایی بزرگ ده هزار کیلومتری در جنگ و گریز و حفظ نیروها سرانجام، به حمایت وسیع توده های مسلح شده به ایدیولوژی سوسیالیستی، طرح محاطره شهرها از طریق ده را در جنگ با نیروهای حکومت مرکزی از قوه به فعل آورد و به پیروزی رساند. نیروهای حزب کمونیست چین شهرهای بزرگ را از طریق دهات به محاصره کشیدند و سرانجام در سال 1947، شهر بزرگ پایتخت چین را از نیروهای ملی گرا تحت پوشش امریکا متصرف شدند. جنرال بقشون و بخشی از چینی های ضد حزب کمونیست به جزیره تایوان چین عقب نشستند و تحت پوشش امریکا، از خشم مائوتسه دون نجات یافتند، تایوان هنور محل مناقشه میان امریکا و چین است.
طالبان در اوضاع و احوال و شرایط فصل جدید کشمکش های سیاسی دوحه، طرح محاصره شهرهای بزرگ از جمله کابل پایتخت افغانستان را در دستور کار پلان آی اس آی برای فتح و پیروزی و غلبه در دستور کار قرار داده اند.
طالبان در یک ساحه وسیع در حوزه جنوب، شرق، جنوب غرب به شمول شمالشرق و شمالغرب افغانستان و همچنان صفحات مرگزی و غزنی شیعه نشین، مفرزه های واحدهای نظامی عملیاتی سلولی و غیرسلولی لشکرهای جنگی همراه با تشکیلات پیچیده فرماندهی ولسوال ها، والی ها، قوماندانان امنیه، قاضی ها، مدارس دینی، زندان ها و تونل های ذخایر مهمات و سلاح ها و استخبارات و تشکیلات سازمان یافته آی اس آی در انواع پلان ها دارند و مراکز شهرهای ولایات را در حومه های شهرها به محاصره کشیده اند و هر روز بدون وفقه برطبق پلان قبلا آماده شده به یمن سازشنامه دوحه حلقه را با حملات سه ضربه ای گیج کننده ناگهانی برق آسا بر نیروهای ارتش و پولیس و مقاومت مردمی تنگ و تنگ تر می سازند تا مراکز ولایات و بانک ها و شرکت ها و در یک کلام تمام ستون های اصلی قدرت دولتی را در نمایشنامه دوحه فتح کنند.
نیروهای مفرزه های بلک واتر در حومه های تمام ولایات کشور از جمله کابل در حالت آماده باش هستند. خیانت را که دولت های حامد کرزی و اشرف غنی به صورت های متفاوت در باز احیا کردن طالبان در شمال شرق و شمال غرب و حوزه جنوب غرب و صفحات مرکزی هزاره نشین در راستای اهداف سیاسی استراتژیک امریکا-انگلیس در افغانستان مرتکب شده اند ثبت تاریخ سیاسی وطن به خون خفته ما شده است تا هر آزادیخواه از نسل امروز و نسل فردای آزادمنش کشور تسلیم ناپذیر افغانستان بر این خاینین و شرکای آنها لعن و نفرین بفرستند. نام هایی در تاریخ سیاسی جهان و تاریخ سیاسی افغانستان در خیانت به مردم ثبت شده است تا راستان و پاکبازان راه آزادی در تحسین از آزادگان سر به گف راه مردم و سرفرازی، خاینین ملی و از جمله در افغانستان کرزی و غنی، اتمر، استانکزی، مسلمیار، اسماعیل یون و کمالی و سلطانزوی و شهنواز تنی و حفیظ الله امین و فرزندان قبیله وفادار به محمدگل مهمند و سلیمان لایق و همچنان قارون های دزدان جهادی اشرافیت تازه به دوران رسیده تاجیک و ازبیک و هزاره و ترکمن و... را پیوسته در سنت تاریخ لعن و نفرین نمایند.
اما طالبان با سیاست محاصره شهرهای بزرگ از طریق دهات هیچگاه به آرزوی شوم خویش نخواهند رسید زیرا که از حمایت از جان و دل مردم افغانستان برخوردار نیستند.
بدون حمایت مردم طالبان فرسوده در جنگ هایی می شوند که تاریخ افغانستان در هردوره و زمان نسل جدید آزادمنش ضد زورگویی را می آورد. طالبان تحت الحمایه آی اس آی مزدوران هستند که برای پول و قدرت در روکش دین می جنگند و پاسدار منافع انگلیس-امریکا و پاکستان و سعودی و امیران قطر و امارات متحده عربی و پاسدار منافع مافیای بین المللی راه شتران هستند و در همین بستر خیانت به مردم افغانستان منافع شخصی و گروهی و سمتی مافیایی شان را در تاج و تخت افغانستان جستجو می کنند.
در این آتشباری های خونین شدن دل فرزندان سرباز و پولیس و نیروهای مردمی برای پاسداری از افغانستان به خون خفته و ماتم داری های بدون وفقه شیون فریاد مادران جگر سوخته و زنان بی شوهر بی پناه با یتیمان در گوشه فقر تنها ماندگان دوزخیان زمین سوخته مادر وطن، ترامپ، و رهبران اروپا سکوت مرگباری کرده اند. فقط گاه گاهی که جنایات چرخه آی اس آی در ترور و کشتار مردم افغانستان به اواج می رسد فرمان حملات صادر می کنند. قسمی که در گرما گرم حملات طالبان در ولسوالی نهر سراج هلمند به تاریخ 4 مارچ 2020، {15 حوت 1398} جنگنده های امریکا مواضع طالبان را در هلمند بمباران کردند. جان اسکات میلر فرمانده عمومی قوای امریکا و ناتو در افغانستان، در برابر جنایات طالبان آی اس ای فقط گفت که: «طالبان باید سطح خشونت ها را پابین نگهدارند». چیزی که از متن سازشنامه دوحه ناپدید است.
سازشنامه دوحه، خیانت بزرگ ربیس جمهور ترامپ در حق مردم افغانستان در یک قمار سیاسی است به هدف کم کردن خرج بار جنگ افغانستان و بیرون کردن بخشی از سربازان امریکا از افغانستان برای شکار دل خانواده های در انتظار فرزندان و شوهران شان و بدست آوردن آرای آنها در تنگنای جنگ مردمی علیه ترامپ در داخل امریکا که با کشته شدن جرج فلوید سیاه پوست امریکایی افریقایی در زیر پای پولیس نژادپرست سفیدپوست، تمام اقلیت های قومی و نژادی و مهاجرین برضد دوباره انتخاب شدن ترامپ، به جو بایدن تحت حمایت بارک اوباما رای می دهند.
جان بولتون در کتاب خاطراتش درباره صلح با طالبان آورده است که ترامپ، از او سوال کرده است که: «جان، توافقنامه ما با طالبان را امضا می کنی؟ گفتم: جناب رییس جمهور امضا نمی کنم. از دید من طالب ها با توافقنامه پابند نمی مانند. آنان به چیزی که مدنظر ما است، توافق نمی کنند باید از خیر مذاکره و توافق با آن بگذریم. بهتر است شمار نیروها را به هشت هزار و ششصد تن کاهش دهیم و بعد منتظر شرایط باشیم. بگذاریم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بگذرد و بعد متناسب با شرایط تصمیم بگیریم. من توافق با طالبان را نمی خواهم» {کتاب خاطرات جان بولتون: آنچه که در اتاق جلسه اتفاق افتاد: ص 182}
ترامپ، در خط پایان بازی های نادانی های سیاسی رسیده است که هم مردم امریکا، هم مردم اروپا، هم مردم افریقا و امریکای لاتین و به ویژه مردم افغانستان برضد ترامپ، هستند. ترامپ، پاکستان را ماستر قلابی قوماندان طالبان به هدف حفظ منافع امریکا و دور داشتن دست ایران و روسیه از منطقه وارد کارزارها کرده است که نه تنها به تضاد های درونی جامعه افغانستان شتاب بسوی یک جنگ تمام العیار قومی داده است بلکه به تضادهای منطقه ای و بین المللی قضیه جنگ و صلح افغانستان نیز شتاب داده است. پاکستان در میدان افغانستان با حریفان سرسخت منطقه ای و داخلی قضیه جنگ و صلح افغانستان روبرو است. رویدادهای پس از سازشنامه دوحه همراه با تضادهای درونی و منطقه ای قضیه جنگ و صلح افغانستان را دنبال خواهیم کرد.
محمد صدیقی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است