تاریخ انتشار: ۰۸:۵۰ ۱۳۹۹/۳/۲۰ | کد خبر: 163739 | منبع: | پرینت |
کی ها، چرا و به چه شکل شیعه ها و قزلباش های کابل را تکفیر کردند؟
قزلباش های شیعه مذهب وقتی وارد حکومت می گشتند، جبرا خود را سنی سجل می کردند
..... ضمنا یک هیات انگلیسی بریاست جان ملکم برای ملاقات با فتح علی شاه وارد تهران می گردد. این سفر بالای سرنوشت شهر هرات تاثیر می گذارد. هیات انگلیسی طی این سفر حمله فارس ها (ایران) را بالای شهر هرات بخاطری تشویق می کند که شاه زمان را مشغول ساخته و وی را از حمله بالای پنحاب منصرف سازد. انگلیس ها از دخالت فرانسوی ها در امور شبه قاره هند تشویش داشتند. به مجرد ورود هیات انگلیسی به تهران، خطر حمله فرانسه بالای شبه قاره هند از بین رفت زیرا ناپلیون مصر را تخلیه کرد. تشویش انگلیس ها این بود که ناپلیون از مصر بسوی هند به پیشروی خویش ادامه خواهد داد.
در چنین یک وضعیت پر آشوب، در حالیکه شاه زمان تا بیخ در خانه جنگی با برادرها درگیر بود، فتح علی شاه در صدد گرفتن کمک از انگلیس ها برای مقابله با پیشروی روس ها در منطقه کسپین بود. یک معاهده بین انگلیس ها و فارس (ایران) در ماه جنوری سال ۱۸۰۱م به امضا رسید. طی این قرارداد انگلیس ها برای فارسی ها اطمنان قلع و قمع حکومت زمان شاه را در صورت حمله بالای پنجاب می داد.
در تابستان سال ۱۸۰۳م فارسی ها شهر هرات را که بنام در حیطه صلاحیت و نفوذ درانی ها قرار داشت اشغال می نماید. به بهانه این امر، ملاهای سنی مذهب در کابل به تحریک شاه زمان دستور حمله بالای مناطق قزلباش و شیعه نشین کابل را تجویز می نمایند. چون قزلباش ها در اردوی آن وقت نفوذ قابل ملاحظه داشت، حریف ها مذهب را بهانه قرار داده و دست باین کار زدند. قزلباش ها در سرنگونی شاه زمان و روی کار آوردن شاه محمود نقش فعال ایفا کردند. یکی از بزرگان قزلباش شیعه مذهب بنام جوان شیر در این گیر و دار نقش کلیدی داشت.
ضمنا قزلباش های کابل با خانواده حاجی جمال خان بارکزایی، حریف شاه زمان سدوزایی و حامی شاه محمود، از طریق اسملیشن یا دادن دختر در قید ازدواج رابطه نزدیک بر قرار ساخته بودند. وزیر پاینده خان خود با یک دختر موسی خان جوانشیر ازدواج کرده بود. امیر دوست محمد خان از همین نسل تولد گشت که بعدآ به زمامداری سدوزایی ها با حمایت انگلیس ها خاتمه بخشیده و زمامداری بارکزایی ها را اساس گذاشت. دوران زمامداری بارکزایی ها در تاریخ افغانستان بنام دوران زمامداری محمدزایی ها نیز معروف است. محمدزایی ها شعبه ای قبیله بارکزایی ها را تشکیل می داد.
نقش شیعه مذهب های قزلباش در اردوی سدوزایی ها چشمگیر بود. این نقش سبب حسادت حریفان می گشت. همزمان هیات حاکمه سدوزایی ها، قلزباش ها را ساکن اصلی کابل قلمداد نمی کردند و در گفتار و نوشتار خویش از آنها بنام فارسی یاد می کردند. واقعیت امر این بود که قزلباش ها از نگاه قومی فارسی نی بلکه ترکتبار بودند.
ذهنیت امروز در بین حلقات خاص در کابل که گفته و شنیده می شود که هزاره ها متعلق به مغولستان، تاجیک ها متعلق به تاجیکستان و از بیک ها متعلق به ازبیکستان می باشند، میراث شوم سدوزایی ها و بارکزایی ها می باشد.
اکثریت مطلق قزلباش ها از نگاه مذهبی شیعه مذهب بودند ولی شمار معدود شان که وارد دربار کابل می گشتند، خود را سنی جلوه می دادند. مخالفین قزلباش ها و وزیر فتح خان بارکزایی متحد شان تاکید می کردند اگر فارس بالای هرات و قندهار حمله کند، نقش قزلباش ها در اردوی زمامداران سدوزایی قابل اعتماد نبود. از نگاه این گروه اگر درگیری بین لشکر افغان و فارسی ها صورت گیرد قزلباش ها بجای دفاع از منافع قلمرو سدوزایی ها همدردی و همسویی شان با فارس خواهد بود.
ملاهای سنی مذهب که موقف شیعه ستیزی را اتخاذ می کردند، شامل ملاهایی می شد که از حمایت فعال شخص تیمورشاه و شاه زمان برخوردار بودند. این ملاها در دربار این دو فرد از صلاحیت و اهمیت بالا برخوردار بودند. رهبری این ملاهای سنی شیعه و قزلباش ستیز را شخصی بنام شیر محمد خان بامیزی بدوش داشت. شیر محمد خان بامیزی از طرف شاه زمان بحیث مختار الدوله در حکومت وی مقرر گردیده بود. مقام و منصب وی بالاترین مقام مذهبی در دربار بود. شیر محمد پسر بیگی خان بامیزی بود که بنام شاه ولی خان نیز یاد می شد. شاه ولی خان یکی از افسران ارشد دربار احمدشاه ابدالی بود. اما تیمور شاه وی را باتهام یک توطیه مبنی بر سرنگونی وی بطرفداری سلیمان میرزا گرفتار و اعدام کرد.
بعد از قتل پدر، شیر محمد فراری قلات گشت. وی در آنجا در ظاهر مشغول فراگیری دروس دینی گشت. شاه زمان در سال ۱۷۹۴م شیر محمد را قوماندان عملیات نظامی علیه مخالفین در بلوچستان، کشمیر و پنجاب مقرر کرد. وقتی شاه زمان از قدرت سرنگون می گردد، شیر محمد علیه شاه محمود سدوزایی و متحد بارکزایی وی بنام وزیر فتح خان دست بکار می گردد.
شیر محمد خان بخاطر رسیدن به هدف راه ساده تر را در پیش می گیرد. وی دست به شعله ور ساختن نفاق و شقاق بین شیعه و سنی می زند. برای رسیدن به هدفش با سید میر احمد آغا از طایفه پیرهای مجددی از کاریز کوهدامن همدست می گردد. سید میر احمد آغا از طرف شاه زمان بحیث میرواعظ مسجد پلخشتی و متولی زیارت عاشقان و عارفان اعزاز تقرر یافته بود. این ملا در بین طالبانش بنام خواجه خنجی مشهور بود. در ماه جون سال ۱۸۰۳م در حالیکه فتح خان بارکزایی با کمک قزلباش ها مشغول سرنگونی اغتشاش در قندهار بودند، شیر محمد خان مختار الدوله علنا حکم تکفیر شیعه ها را در کل و قزلباش ها را بصورت خاص صادر کرد. همچنان وی خانواده فتح خان بارکزایی را بخاطر خویشی با قزلباش های کافر محکوم کرد.
شیر محمد خان یک قدم پیشتر رفته و اعلام کرد که شیعه ها و قزلباش ها باید از کابل رانده شوند. این فتوا آشوب و بلوای عظیمی را در شهر کابل بوجود آورد. تکفیر شیعه ها و اعلام جهاد علیه شیعه ها در کابل بعد از آن به اوج خویش رسید که خواجه خنجی خطبه نماز جمعه مسجد پلخشتی را با شرکت هزاران تن سنی با اعلام جهاد علیه شیعه های کافر قرایت کرد. نمازگزاران بعد از نماز جمعه مستقیما بسوی خانه ها و دوکان های شیعه ها مارش نموده و دست بغارت می زنند، هستی و نیستی شیعه ها را چور می کنند و دست به بی ناموسی ها می زنند.
شاه محمود از ترس خود را در بالاحصار پنهان می سازد. وقتی خواجه خنجی و مختار الدوله متیقین می گردند که شاه محمود علیه آنها اقدام نمی کند، به هواخواهان و پیروان خویش در کوهدامن، کوهستان و تگاب پیام می دهند که غرض جهاد و غزا علیه شیعه ها بصوب کابل مارش نمایند. هزاران تن افراد قبایل غلزی، صافی و کوهستانی باین نعره غزا لبیک گفته و سیل آسا وارد شهر کابل گردیده و خود را آماده حمله بالای چنداول می نمایند.
چنداولی ها هم دست زیر الاشه تماشاچی نمی مانند. آنها از مواضع و سنگرهای مستحکم از قبل آماده شده مردانه وار از چنداول دفاع نموده و صدها تن از این غزاچیان سنی را بسزای اعمال شان می رسانند. غزاچیان سنی چاره را ناچار دیده بسوی بلندی های کوه شیردروازه براه می افتند و از فراز آن تپه ها بالای خانه ها و قلعه جوانشیر انداخت می نمایند. طبق گزارشات موثق یک خبرنگار انگلیسی بنام فرییر این غایله سبب مرگ بیش از چهار صد تن گشت.
بعد از حدود یک ماه، شاه محمود دستور گرفتاری شیر محمد مختار الدوله و سایر رهبران اغتشاش سنی ها را صادر کرد. ولی مختار الدوله و خواجه خنجی مجددی دزدکی از کابل فرار کردند.
عبدالحمید
>>> میراث و تعصبات قومی و قبیلوی از روز روی کار آمدن افغان ها از خاندان احمد شاه ابدالی شروع شد و بعد از تاسیس افغانستان از طریق امیر عبدالرحمن بارکزایی شدت کسب کرد و امروز توسط غنی غلزی دامن زده می شود.
چنگیز کبیر و مغول، غلیرغم دها عیب، تخم و ریشه تعصبات قومی و مذهبی را در تمام مناطق زیر فرمان ریشه کرد.
>>> جناب محمد آصف آهنگ یکی از سرشناسان قزلباش های چنداول کابل بود. وی خاطره شخصی خود را بی پرده بیان می کرد. صحاف کابلی را برای صحافی کتاب هایش بخانه دعوت می کند. جناب صحاف وقت نان از خوردن نان باین دلیل خوداری می کند که برایش گفته شده بود که شیعه ها برنچ را با بخار شاش شان دم می دهند.
جناب آهنگ بخاطر دو موضوع از رفتن به مکتب محروم ساخته شده بود. اول اینکه شیعه بود و دوم اینکه از نگاه قومی ترک بود. هر قدر تحت فشار قرار می گیرد که هویت قومی خود را افغان درج کارت سوانح کند وی قبول نمی کند و از درس خواندن به مکتب محروم می گردد.
اگر شما یک کابلی نکتایی پوش را که سواد کافی ندارد و یک کتاب را در تمام زندگی نخوانده به گپ بیارید گپ های جالب از دهن وی که از محیط خانوادگی خویش می شنوند می شنوید. یکی از این جنابان از روی کنجکاوی از من سوال می کند آیا راست است که شیعه ها با شاش شان وضو می کنند؟
من در شهر لشکرگاه ولایت هلمند با عزیزان پشتون زیر یک سقف درس خواندیم. پشتون های اطرافی مردم خوب می باشند. آنها حتی در مورد مذهب چیزی نمی فهمند چه حاجت که در برابر شیعه مذهب ها تعصب نشان دهند. وقتی شما وارد محیط کابل می گردید، تعصبات قومی و مذهبی را از زبان کابلیان و از طریق نشرات رسمی و چاپ کتب وزارت معارف افغانستان شنیده و خوانده می توانید.
یکی از خودگی هایم که دختر است و مکتب را در شهر کویته پاکستان خواند و بعد در شهر کابل بحیث کارمند بانک جهانی کار می کرد می گفت وقتی وارد کابل گشت فهمید که هزاره و شیعه است. حتی در شهر کویته پاکستان بین هم صنفی های پاکستانی خویش از اقوام و پیرو مذاهب مختلف این حس را نمی فهمید.
>>> در بخش مذهبی ذهنیت چراغ کشی را پخش می کردند که گویا در شب های محرم شیعه ها چراغ را خاموش کرده بالای زنان در صحن مسجد یا تکیه خانه تجاوز می کردند. این شایعات از طرف گروه خاص درباری پخش می شد.
>>> قراریکه برایم گفته شده، میر محمد صدیق فرهنگ مولف تاریخ افغانستان در پنج قرن اخیر از اولاده میر واعظ کابلی است. میرواعظ کابلی دشمن سوگند خورده هزاره ها بخاطر هزاره بودن و شیعه بودن شان بود.
حسن کاکر که از تاریخ نویسی میر محمد صدیق فرهنگ دل خوش نداشت، وی را متهم ساخته و ادعا می کند که میر محمد صدیق فرهنگ از هزاره های جاغوری است!
جناب محمد امین فرهنگ، پسر ارشد محمد صدیق فرهنگ، در پاسخ این سبکسر مورخ غلزی بنام حسن کاکر می فرماید:
ای کاش ما هزاره و شیعه می بودیم!
>>> قزلباش ها و هزاره ها و ازبک ها و ترکمن ها و قزاق ها و قرغز ها ،همه از یک نسل و عبارت از نسل چنگیز میباشند.
چنگیز خان و قوم او از خود کلتور های قبیلوی خود را داشتند و با فتح مناطق مسلمان نشین آسیای میانه کلتور خود را با کلتور اسلامی این مناطق یکجا کرده و دین اسلام را پذیرفتند و کلتور جدید مشترک مغولی و اسلامی را بنا نهادند که تا سرحد هندوستان و ایران و ترکیه امروزی ادامه داشت.
در ایران مذهب شیعه در زمان صفویان بمیان آمد و در مقابل امپراطوری عثمانی،خود را بخش جداگانه اسلام بنام مذهب شیعه ایجاد کردند.
در افغانستان که هزاره ها نیز از نسل مغول بودند،بعد از تسلط پشتون ها به این مناطق،بخاطر حفظ جان خود ،مذهب خود را تغیر دادند و به شیعه تغیر دادند تا ایرانی ها در مقابل پشتون ها از آنها دفاع کنند.
اما یک تعداد دیگر هزاره ها مسلمان شدند و به مذهب اهل سنت گرویدند.
>>> آقای عبدالحمید شما در افغانستان از شیعه ستیزی ناراحتید چطور انتظار دارید در ایران با اکثریت شیعه مهاجران قاچاق افغان که اکثرا سنی هستند را بپذیریم؟
مهاجرت هزاره ها به ایران که تحت ظلم هستند در افغانستان و اکثرا هم شیعه هستند قابل پذیرش است
نه مهاجرت تاجیکها که تاجیکستان را دارند ازبکها که ازبکستان را دارند ترکمنها که ترکمنستان را دارند پشتونها که پاکستان را دارند اما همه اینها باز هم قاچاقی راهی ایران میشوند و بدتر موقعیت زندگی بهتر مهاجران هزاره را هم میگیرند .
>>> هر مغولستانی که فکر میکند که چنگیز وحشی و خونخوار آدم کبیر و بزرگی بوده و از زندگی کردن در افغانستان ننگ دارد رنگ زرد خود را از افغانستان گم کند و برود به سرزمین چنگیز خونخوار که تمدن چند هزار ساله وطنم را ویران کرد.
نوابی
>>> اولا هزاره هامغول نیستند
ثانیا اگر من بین ترک و تاتار و اوغان بخواهم یکی را انتخاب کنم ترک و تاتار را ترجیح میدهم چون ترک و تاتار فرهنگ کوچی و بدوی را از دست داده و متمدن شده است اما اوغان هنوز در کوچی گری و بدویت به سر میبرد.
>>> بهترين چانس براي هزاره هاي متعصب و ديگر افغانهاي هزاره نماي جوان رفتن به منگوليا جهت ازدواج است ، چون تعداد مردان چنگيزي يا منگوليائي بسيار كم شده و زنان سه چند مردان هستند، و حالا دولت منگوليا ميخواهد مردان تركي از نسل چنگيزي را براي ازدواج دعوت نمايند، اين قصه نيست، يك خبر واقعي است ، و بهر حال منگولياي فعلي رو به ترقي است، كس ميخواهد اقدام نمايند و شايد بعد ها شرائط سخت شده برود. از مجردي و مصارف نا حق عروسي به منگوليا فرار كنيد و بخت تان را بيازمائيد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است