در حالیکه مداحان در مداحی های خویش، احمدشاه ابدالی را نماد وحدت و جوانمردی توضیح داده اند ولی یک ذره نشان در عمل احمد شاه ابدالی نیست که نشان دهد وی عملا در راه وحدت قوم و قبیله خود کار کرده باشد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۳ ۱۳۹۹/۳/۱۵ | کد خبر: 163665 | منبع: | پرینت |
گناه طالبان نیست که زنان هزاره را در زایشگاه قتل عام کنند یا مجاهدین افغان هستی و نیستی کابلیان را به غنیمت بگیرند!
در صورتی که احمد شاه ابدالی موسس افغانستان باشد، احمد شاه مسعود چرا قهرمان ملی نباشد؟
مداحان و مدیحه سرایی که در ادبیات و فرهنگ ساکنین افغانستان ریشه عمیق دارد، جلوی نقد را می گیرد و واقعیت ها را وارونه جلوه می دهد. این کار در مورد شخصیت های تاریخی نی تنها جلو معرفی سالم این شخصیت ها را می گیرد بلکه نهایتا بدنامی آن ها را باعث می گردد. این مطلب در مورد احمد شاه ابدالی که از وی بنام موسس افغانستان یاد می گردد خوبتر از همه صدق می کند.
احمد شاه ابدالی در فن و هنر جنگی یک شخصیت بی مانند بود ولی مقایسه وی با فاتحین بزرگ توهین به پدیده فاتحین و فتوحات است. فاتح به کسی اطلاق می گردد که هم در فن فتوحات و هم در حفظ فتوحات خویش شایسته سالاری داشته باشد. احمد شاه ابدالی از دست دادن قسمت بزرگ فتوحات خویش را زیر نظر خویش و پیش از فوتش شاهد بود. هر آنچه را وی فتح کرد، حتی خودش آن را حفظ نتوانست. احمد شاه ابدالی از فن و اصول حکومت داری بوی نبرده بود و بالای هیچ حیطه فتح شده حکومت تاسیس نتوانست.
وقتی خبر از مغول ها بمیان می آید، چنگیز کبیر بحیث بزرگترین فاتح جهان، کلیه جهان مطرح را فتح کرد. وی بعد از فتح هر منطقه اصول و نظامی را تاسیس می کرد تا ساکنین مناطق مفتوحه با پیروی و اطاعت از اصول وی بنام یاسا به آرامی زندگی بتوانند. قضاوت تاریخ، امروز کمتر در مورد فتوحات مغول ها صورت می گیرد بلکه این قضاوت در مورد آثاری است که مغول ها از خود بیادگار گذاشته اند. آثار ماندگار مغول ها در بخش های مختلف زندگی از جمله هنر و مدنیت مورد پسند و توجه تک تک ساکنین کره ارض می باشد.
بر عکس هیچ اثری از احمدشاه ابدالی بچشم نمی خورد که ارزش هنری یا مدنی داشته باشد. امروز شهر قندهار بحیث پایتخت احمد شاه ابدالی مظهر هیچ هنری نیست که آن را برای جهانگردان دلچسپ جلوه دهد. مقبره احمد شاه ابدالی و اولاده وی کاپی گردیده از بناهایی است که توسط مغول ها در مناطق زیر کنترول شان در منطقه ساخته شد و این بناها ابتکار و تراوش ذهنی زمامداران مغول می باشد که در جهان نظیرش دیده نشده است.
در اثر جعلی پته خزانه توسط عبدالحی حبیبی هزاره تبار، اشعاری از زبان احمد شاه ابدالی به پشتو سروده شده است که این اشعار ترجمه اشعاری است که قبلا در ادبیات فارسی سروده شده است و هیچ معنی و مفهوم بکر و ذهنیت دهنده ندارد. تمام ذهنیت های احمد شاه ابدالی ذهنیت تخریب و اشغالگری است. وی هیچ نقل و قولی از خود بیادگار نگذاشته که معرف مدنیت و ترقی باشد. افتخار به فرهنگ اشغالگری و چور و چپاول از طریق شمشیرزنی فرهنگ وحشت و بربریت است که در ادبیات پشتو بکثرت دیده می شود.
بزرگترین فتح احمد شاه ابدالی شکست لشکر مهاراتا در پانی پت هند است. احمد شاه ابدالی در این لشکرکشی خویش به دعوت شاه ولی الله، بجای اینکه داعیه مسلمان های شمال هند مبنی بر حکومت داری اسلامی را تقویت بخشد بلکه آن را طوری بدنام ساخت که ساکنین شمال هند برای دفع لشکر احمدشاه ابدالی ورود لشکر انگلیس ها از کمپنی انگلیسی شرق هند را متقاضی گشتند.
همچنان ماجراجویی های احمدشاه ابدالی با یک قدرت کفری دیگر بنام سیک ها که برای یک قرن ادامه داشت، نهایتا سبب گشت مناطقی از قبیل مولتان، محل تولد احمدشاه ابدالی، دیره اسماعیل خان و دیره غازی خان، پشاور و خیبر از تصرف افغان ها خارج گشت و تا امروز افغان ها هوس و آرمان تصرف دوباره این مناطق را در خیال و خواب خویش می پرورانند.
شیوه زمامداری احمد شاه ابدالی اساس اختلافات قومی و مذهبی را در افغانستان گذاشت. هر قوم و قبیله پشتون بجای همکاری با لشرکشی های احمدشاه ابدالی، برای سرنگونی وی قیام می کردند. احمدشاه ابدالی برای فتح پانی پت از حمایت هیچ قوم یا قبیله پشتون ها برخوردار نبود. این حملات با حمایت و همت سربازان قزلباش صورت گرفت.
سی سال بعد از فوت احمد شاه ابدالی، میراث فتوحات احمد شاه ابدالی توسط فرزندان و نواسه هایش از هم پاشید، مخالفت و مقابله سایر اقوام پشتون را بجایش می گذاریم. احمد شاه ابدالی هیچ اصول یا قانونی از خود بجا نگذاشت که حتی رهنمود حفظ دست آوردهای وی می شد. این ادعا که احمد شاه ابدالی موفق گشت بین قبایل و اقوام پشتون همدلی و وحدت برقرار سازد یکی از همان جعلیات تاریخ افغانستان است که حدود دو قرن بعد از مرگش در دوران زمامداری خاندان نادر – داود جعل و ارایه گشت.
همچنان در مورد فتوحات احمدشاه ابدالی و شیوه اداره وی کلمات دلنشین از قبیل جوانمردی از ادبیات فارسی عاریت گرفته شده است. در جریان فتوحات احمد شاه ابدالی بالای هند، سربازان وی باعث قتل و کشتار هزاران فرد بی دفاع ملکی بشمول زنان و اطفال گشت. سربازان وی اسرای جنگی را گردن می زدند در حالیکه کشتن اسرای جنگی در هیچ اصول و تاریخ روا نیست.
احمدشاه ابدالی با کمال وحشت عبادتگاهای هندوها و سیک ها را بی حرمت می کرد. سربازان وی مذهبیون هندو و سیک را گردن می زدند، زایرین را قتل عام می کردند، زنان و دختران را مورد تجاوز جنسی قرار می دادند و در مخالفت با تمام اصول انسانی، زنان و دختران جوان را بشکل کنیز غنیمت می گرفتند و پسران را بشکل غلام متصرف می گشتند. حتی مسلمان ها از این کار مستثنی نبودند.
یکی دیگر از خصوصیت های منفی احمد شاه ابدالی عهد شکنی بود. احمد شاه ابدالی حتی بالای خواهرزاده اش که وی را مثل پسرش بزرگ کرده بود رحم نکرد. وی را به بهانه یک اتهام واهی توقیف و علیرغم عذر و زاری خواهرش گردن زد.
در حالیکه مداحان در مداحی های خویش، احمدشاه ابدالی را نماد وحدت و جوانمردی توضیح داده اند ولی یک ذره نشان در عمل احمد شاه ابدالی نیست که نشان دهد وی عملا در راه وحدت قوم و قبیله خود کار کرده باشد و یک نمونه نیست که نشان دهد وی در مورد اسرای جنگی خویش از جوانمردی کار گرفته باشد.
عبدالحمید
>>> ها فاشیست فاشیست را خوب میشناسد ، چون خود الوده و مغرض و منفی باف و کور ذهن باشد طرف کورذهن را میشناسد، چون خر ، خر را میشناسد و ادم ادم را ، مردم عوام مشکل ندارند بلکه مشکل در بین چند ادمک فاشییشت و خودخواه و عوامفریب میباشد ، ما انسانهای خوبی فراوان و ملیونها افغان وطندوست داریم که برادرانه زندگی دارند ، به یک مسجد میروند و غم وشادی مشترک دارند و تاجک همسایه ازبک و پشتون دوست هزاره و پشه ای خویش و برادر ترکمن و همینطور دیگران ، محدود کینه توزان و افراد رزیل و مریضان روانی هم استند که تفرقه و اتش افروزی دارند و جنگ انداز و شرور و اشرار بیفرهنگ اند که ....جف جف دارند تا روند ترقی و اتحاد ملت را سد و مانع شوند که ممکن نیست
>>> قلمت رسا ، بدنت سالم باد برار
بیان واقعیت های تاریخ ، داروی درد های است که از گزشته پیکر جامعه مریض و پوچ ساخته است
>>> اگر او این وطن را جور نمیکرد و من وتو امروز یا پاکستانی یا ایرانی یا ترکمنستانی میبودیم و مثل جوگیها کشور نمیداشتیم و سرگردان و اواره میبودیم ، نظم جامعه امروز کار احمدشاه کبیر نیست چون او فوت است این کار من و تو است که تو مصروف تخریب و توطه استی و من کچالو فروش مندوی کابل ، بیا بوطن اینجا کار کنیم لاکن اندیشه عوض کن که بیخی گنده شده و بوی بد از دماغ ات می اید ، بیا برادر وطن
>>> واقعاهم درمکتب هابرای ما نام ازقهرمانی درس میدانند، درحقیقت ازاین قوم کرده نوکر، پست و خاک فروش دردنیا کس ندیده باشد
بنا رهبری افغانستان ازپشتونها نجات نیابد همیشه در اقتدارغلامان باشداین ملت روی رفاه را نخواهد دید چون عملا حکومت ومخالف هردو غلام و بی وجدان بوده حس انسانی هردوندارند وهردودرمقابل پول انسان می کشند
همه دست هارایکی کرده باوحدت مثل قدافی لاش این حاکمان را اززیر پل جمع نکنیم آرامی نصیب ما نخواهد شد
جوزجانی !
>>> بهترین تاریخ را مزاری به ارمغان آورد ودر تاریخ به بار اول در دهه هفتاد میخ کوبیدن به سر انسانها، رقص مرده، فلمبرداری از ولادت زنان و صدها جرایم دیگر واقعآ یک تاریخ و حقیقت اشکار است و دیگر همه جعل و خرافات.
شکیب میهن پور از کارته4 شهر کابل
>>> جناب عالیقدر اقای حمید.
ازنظر این کم سوادبا مطالعه اوراق تاریخ میتوان صرف خوشبینی ویابدبینی نویسنده را به یک جناح ویک شخصیت درک کردنه اضافه تر ازان.
طور مثال.مسعودبرای عده قهرمان ملی وشخصیت عالی منحصربه فرد٫اما برای عده یک اشرار پکول والا وبیسواد.
نجیب برای عده مبتکر٫دانا ووطن دوست٫اما برای عده خادیست جلاد.
اگراشتباه گفته باشم معذرت میخواهم.
عاقل
>>> نظر دهندهی3 گمان کرده است اینجا واقعا کشور آزاد و آباد و مستقل است! اولا همه چیز در این کشور جعلی است هم نام کشور و هم انتخابات و رییس جمهور و و..
امابعد ما کدام وقت استقلال داشتیم؟ همهشه به جهالت قوم اوغان یا نوکر انگلیس بودیم یا روس یا پاکستان و عرب و آمریکا و اسیر جنگ حماقت و افراطیت
در این کشور همه چیز به نفع پشتونیست های تمامیت خواه و مغرور و متکبر است و حقوق اقوام فارسی و ترکی کاملا پایمال است چرا خوشحال باشم وقتی حق رای من دزدیده میشود و بزور نام افغان بر من مکتوب میشود نامی که از او نبودم و از او نفرت دارم
احمد جوزجانی
>>> موسسین کشور ها باید مناطق مختلف یک جغرافیایی را که زبان و کلتور و عنعنات مختلف داشتند، تحت یک جغرافیای واحد می آوردند و یک مملکت می ساختند.
در بعضی جالات بعضی ازین مناطق از روی منافع شان و یا ترس از حمله موسس این دولت ها، داوطلبانه شامل این جغرافیا و یا مملکت میشدند، اما در اکثر اوقات این اتحاد بزور و جنگ و خونریزی و فتوحات مناطق متذکره صورت میگرفت.
چه آشوکا در هند بوده است و چه رهبری چین بوده است و چه جنگ های داخلی امریکا،شمال در مقابل جنوب بوده است و چه ناپیلیون فرانسه بوده است و چه احمد شاه با با و غیره رهبران کشور ها و امپراطوری ها بوده است.
پس هر کسی که رهبری میکند،اشتباه نیز میکند.
کسی اشتباه نمی کند که هیچ کاری نمی کند.
>>> عاقل بچیم معذرت ات قبول
اما عملکرد افراد را باید با معیار ها سنجید
معیار ها کدامند
انسانیت
اسلامیت
اخلاق
جوانمردی
شجاعت
ابتکار
کاریزمایی
تقوی
ایمانداری
عزت نفس
و ..............................
وقتی همه معیار ها تثبیت شد بعد محقق پابند به معیار ها باید تحقیق کند و در نهایت نشان دهی کند که کی ها احتمالا" کامیاب به در خواهند آمد.
پس برای فعلا" هر کس تلاش کند تا در قدم اول خود را در آیینه معیار ها مشاهده کند و به خود سر و سامان بدهد تا قضاوت در مورد دیگران
و سلام
>>> قلمت رسا جناب عبدالحمید۰ موفق باشید۰ مبارزه علیه شئونیزم و فاشیزم خود فاشیزم نیست۰ چند تا .... باید این را بدانند۰
>>> من به صفت یک تاجک احمد شاه ابدالی پشتون و سایر شاهان افغانستان از قوم تاجک و ازبک و ترک و پشتون را که فارس را که جدیدا اسمش را ایران گذاشته را فتح کرده و مستعمره خود ساخته اند میستاییم. هرکه از تاریخ افغانستان دفاع نمیکند وطنفروش است اگر تاجک باشد یا پشتون. تاریخ پر افتخار افغانستان را تاجک ها ترک ها و پشتون های افغانستان در دوره های مختلف رقم زده اند بایید از همه افتخارات تاریخی در مقابل کشور های که تاریخ مارا دزدیده اند دفاع کرد. اگر من تاجک از احمد شاه ابدالی دفاع نکنم فردا برادر پشتون از کنشکای کبیر دفاع نمیکند . اگر من تاجک از خوشحال خان ختک و سید جمال الدین افغان دفاع نکنم فردا برادر پشتون از مولانای بلخ و ابو علی سینای بلخی دفاع نمیکند که درین صورت همسایه ها اسانتر افتخارات همه ما را خواهند دزدید و ضرر جبران ناپذیر بر تاریخ و فرهنگ کشور وارد خواهد شد .
>>> پاسخ نظر 1
اتفاقا شما خود فاشیست میباشید که وقتی نام عدالت و برابری حقوق اقوام و حق رای و سرنوشت هست همه را به نفع خود میدزدید با انتحار و انفجار دیگر اقوام را میکشید بعد هم میگویید ما همه با هم برابریم اما یک دروغ ظاهری برای ادامه پشتون سالاری است!
>>> شکیب میهن پور عزیز از کارته چهار!
در مورد ادعای تان کدام سند ، مدرک ، فلم اگر داری بگو که اگر امکاناتش فراهم شد برایم ارسال کنید.
اگر هم در جایی دیده باشید لطف نموده با تمام کیف و کان آن در همین بخش بنویسید.
من از هرکسی که همچون موضوعات را گفته اند وقتی پرسیدم که دیده ای در جواب گفته اند که فقط شنیده اند و 99 درصد احتمال جعل آن میرود.
اگر موضوع دروغ باشد که حتما است و ساخته و پرداخته مزدروان بیگانه برای استفاده جهت ایجاد دشمنی بیشتر بین اقوام در همان زمان جنگها مورد استفاده قرار گرفته است. اکنون در میان آوردن چنین تهمتها آنهم در این شرایط شرعا و عقلا حرام است چون به دشمنی ها بین نسل امروزه شدت خواهد گرفت .
بخیر باشید
احمد رشاد د
>>> تاریخ ظهور قبیله اوغان پختون مهاجر پشتونستان به سرزمین زیبا خراسان باید اسماعیل یون ، خانم ارین یون ، طاقت حرامی ،کمال ناصر اصولی کوچی و ستار سادات ملتانی بخوانند.
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » به علت خشکسالی طولانی در اطراف کوه های سلیمان در ( سال 1018 هجری , قمری ) , به دستور شاه عباس صفویی به سیستان در اطراف تالاب هامون هرمند سرزمین آبرفتی مسکن گزین شده اند و از اولاد شان در مقابل بقایای شاه طهماسب « شیعه دوازده امامی » نوکر به خدمت پاس بانی میگرفت. کوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از سر زمین آبایی افغانان محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان از قبایل هندی الا صل ملتانی نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد. در یا داشتهای تاریخی بعضی از نویسنده گان انگلیسی منجمله ( جنرال ادوارد فلینستون ) مولف کتاب افغانان نماینده انگلیس در در باره شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نیشن با تفصیل آن در اطراف کوه سلیمان , خیبر پشتخوا و وپیش وژوب سرزمین آبایی افغانان می باشد و ذکر گرده است.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.».ونیز در عصر 21 در مورد واژه افغان آصف ورد ک ژورنالیست کهنه کار ، عزیز الله استانکزی و یونس فکور تحلیگر سیاسی واژه افغان بنام قوم افغان یا پختون در اوار تاریخ است.
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان امروز اینها بنام ها ی درانی و غلجائی ( غلزائی) است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان در سرزمین امروز بنا م افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بردیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمیدهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- میر محمدصدیق فرهنگ ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 . 7- افغان ( گزارش سلطنت کابل ) , مونت اسوارت افنستون , ترجمه محمد آصف فکرت 1376. 8- اقوام کوچی مجموع مقالات به کوشش حسن پاپلی یزدی 1372 .
9—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات
>>> قلمت رسا جناب عبدالحمید۰ موفق باشید۰ مبارزه علیه شئونیزم و فاشیزم خود فاشیزم نیست۰ چند تا ....باید این را بدانند۰
>>> تاریخ این کشور ما با نام عزیز خراسان پیوند به تمدن و فرهنگ و شکوه نیاکان میخورد و اما از روز آغاز نام افغانستان سیاهروزی تباهی نکبت و ناله و فغان مشمول مردمان بی گناه ما شده است.
>>> یک کسی میخواست شهرت پیداکند مردم اورا بشناسند پیش عالم رفت چاره جویاشد که چی کارکند تاشهیرشود.
شخص عالم دیدکه این آدمک خیلی احمق وکودن است که هرچی کمک کندجز بی آبی چیزی جورنمیشود پس گفت برو شب درمسجدگذاران وتا صبح هرچی حاجت داشتی درداخل مسجد رفع کن آن مردک کودن همین کارا کرد صبح که شد مردم به نمازخواندن آمدن وقتی دیدن این مردک درمسجدرفع حاجت نموده حیران ماندن و وی را ازمسجد راندن بعد ازآن شب ان مردک کودن شهیرعام وخاص شد هرکس اورامیدید میگفتند اونه همانیکه که درمسجد مرداری کرده بود.
نویسنده متن بالای ماهم میخواهدشهیرشود میخواهد نویسنده شود ولی به این شیوه که نمی شودهرچیز ازخود حد دارد.
توهین هم ازخودیک حد دارد هموطنان گرامی احمدشاه ابدالی کسی است که به کارهای اونه تنهاهموطنان ما میبالند بلکه هندو،ایرانی وانگلیسهااورا قابل ستیش میدانند.
پس خوب است بالای تاریخ خود افتخارکنیم ومسجد مردارنسازیم.
>>> چه کسی میگوید احمد خان ابدالی کسی است که ایرانی او به او می بالند؟!
خیر ایرانیها وی را یک فرمانده متمرد و سرکش نادرشاه میدانند که عامل تجزیه خراسان شرقی از ایران شد.
>>> به نویسنده(عاقل بچیم).
۱-معذرت خواستن من از انسانها بود٫نه ازشتر شش پای.
۲- قضاوت مثبت ومنفی درمورد بزرگان سیاست صرف براساس میزان خدمتگزاری شان به مردم صورت میگیرد٫نه به به اساس لست ضروریا ت اشپزخانه.(باورت نیست ازشاگردصنف اول کودکستان بپرس.
عاقل
>>> تاریخ ما مربوط به خراسان است آن چیزی که تاریخ افغانیت گفته میشود همه دروغ و جعل و تقلب است افغان ها آخرین قوم مهاجر در خراسان بزرگ بودند که حتی برخیشان از پشت کوه های سلیمان که به باشندگان خراسان افزوده شدند زمین از خود نداشتند زمین مردمان تاجیک و هزاره را غصب کردند و زمینهایشان غصبی است.
شاهمراد
>>> مسئول اکثریت این جعلکاری ها و تقلب های تاریخ کشور اداره پشتو تولنه زیر مدیریت و حمایت مستقیم دوره صدارت و بعدن دوره حکومت داوود دیوانه است۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است