تاریخ انتشار: ۱۱:۱۱ ۱۳۹۹/۲/۲۴ | کد خبر: 163380 | منبع: | پرینت |
نه تسلیت میگویم، نه محکوم میکنم و نه روی دعا به درگاه خداوندی باقی است!
(نفرین بر حافظهی پروانهایِ این ملت)
1.در گوشه و کنار این دیار نفرین شده، پیوسته میکشیم و کشته میشویم؛ از نظامی تا نوزاد تازه به دنیا آمده و بانوی باردار؛ از ننگرهار تا برچی از درهصوف تا ... از مبتلایان به کرونا تا .... اینها همه در روز روشن بیخ گوش حکومتگران بیکفایت و همپیمانان حریص و سوداگر رخ میدهد.
2.ملت توسط سیاستبازان دورهگرد و معرکهگیر به گروگان گرفته میشود؛ حاکمان از صدقهها نیز اختلاس میکنند و لشکرِ نوکرِ توجیهگر، در هردو سوی قصه، دنبال "شیرین" دانستن هر عملی از "خسروان" خود اند. تا دیده بر هم نهیم، "دیو"ها "دلبر" و "دلبر"ها "دیو" میشوند.
3.تحصیلیافتگان سلبریتی منش نیز، دم به دم در پی صدور محتوای حاوی تسلیت به ملت و توبیخ حاکمان/تروریستان بر میآیند و این موج تا چند ساعت ادامه دارد، آنگاه عکسی از کوهپیمایی، غذاهای هوسانه، چالش....به سرگرمیهای مجازی بدل میشود.
4.با انتصاب کسی در یک پست بیخاصیت و تشریفاتی، ضمن آنکه صدها تحصیلکردهی نیک سرشت، نمکگیر میشود، مدتها فضای مجازی را عکس گوناگون از فرد نصب شده یا عکسهای باهمی با منتصب پر میکند.
5.کسانی نیز در پی اصلاح معرفتدینیاند؛ لیک این مهم را به جای میزگردها، مقالات علمی و نقدهای نظاممند فراهم آمده از مطالعه، با استحسانهای بیپایه و گزینگویههای راست و دروغ منتسب به برخی متفکران/شبه متفکران، برای گدایی لایک و کامنت بیشتر، تراش از پیکر دین را پیمیگیرند و افراد دیگر، با احساساتی شدن، دنبال مدافعههای بیپایهتر از نقد منتقدان، تشت رسواییشان را از بام بر میاندازند.
6.این، تمام سرگرمیهای هر روز ماست. ارادهها برای پیگیری اصلاحات بنیادین فشل، قلمها بیجوهر و قدمها لرزان است و این قصهی صبح و شام ذهنهای کرخت ماست و همچنان سر دراز دارد.....
7.در شبهای قدر، حتی روی دعا کردن و ابتهال به درگاه خداوندی نیز نمانده است. دعای بدون حرکت هدفمند، بیتردید از اجابت نیز دور است. سنتهای الهی حامی کسانی است که با تدبیر حرکت میکنند.
سید محمد مهدی افضلی
>>> این شهر نفرین شده است.
غنی به شکرانه حمله بر شفاخانه ریس المتقلبین و پروفسور رای های گوسفندی را مامور وزارت دولت در امر گوسفند های پارلمان کرد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است