تاریخ انتشار: ۱۳:۰۰ ۱۳۹۹/۲/۱۸ | کد خبر: 163301 | منبع: | پرینت |
در روزگار پساکرونا میهن ما چگونه خواهد بود؟
به گواهی تاریخ میهن ما بار ها گرفتار طاعون و وبا شده است. مرگ و میرهای فراوان و ویرانی مدهش.
با پایان یافتن توفان مرگ و میر، جامعه ی ویران، خاموش، افسرده و فقیر دو رویداد مهم را تجربه کرده است:
1. اکثریت فقیر و اقلیت انگشت شمار پولدار؛
2. چون پهنه ی علم پزشکی به تناسب امروز گسترده نمی باشد، مهم ترین مرجع سلامت بخشی، آرامش و امیدواری مردم دعاست نه دوا. بنا بر این در پسا وبا و طاعون مردم بیشتر به ارباب تعویذ و دعا وابسته می شوند. نظام های استبدادی نیز از چنین چرخشی لذت می برند و بی کفایتی سیاسی را «حواله به تقدیر می کنند.»:
قومي به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومي دگر حواله به تقدير مي کنند
في الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاين کارخانه ايست که تغيير مي کنند
مي خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تذویر می کنند
در پسا کرونا هم دو رویداد مهم را می توان دید:
1. بیشترینه ی طبقه ی متوسط بخشی از طبقه ی فقیر می شوند. یعنی اگر دوره ی کرونا طولانی شود در مرحله ی پسا کرونا اکثریت مردم بیچاره، دربدر و آواره می شوند و گرفتار تهیه ی لقمه ی نان. جامعه به شدت ناامن می شود.
بخشی از طبقه ی سرمایدار و متمول نیز ورشکسته می شوند و به طبقه ی متوسط افزوده. این افزوده شده ها به طبقه ی متوسط با طبقه ی متوسط طببعی یا اصلی تمایز اساسی دارند. ورشکسته ها بیش از حد می کوشند تا به طبقه ی متموّل برسند و به هیچ معیاری ارزش قائل نیستند، به همه چیز دید ابزاری دارند. به همین دلیل برای سلامت جامعه خطرناک اند.
اگر رهبری سیاسی نتواند قانون گریزی را مهار کند و اقتصاد فروپاشیده را ساماندهی، بحران تبدیل به فاجعه می گردد.
2. در روزگار کنونی پهنه ی علم خیلی گسترده است. شبکه ی نرم افزاری همه ی جهان را بهم پیوست کرده و فوران اطلاعات منزلت دوا و درمان را در افکار خیلی بالا برده است. فهم جمعی می داند که سل، سرخک، وبا، طاعون و کرونا را باید درمان کرد. در فهم جمعی دیگر دعا مقدم بر دوا نیست. بیماری را باید درمان کرد. دعا آرامش بخش روان است.
به هر روی، افزایش آگاهی از کمیّت ارادتمندان به ارباب تعویذ و دعا می کاهد و در کشاکش شک و یقین عقلانیت آهسته آهسته بر مسند ارادت و ارادت ورزی می نشیند و به تدریج خرد نقاد و ایمان خردبنیاد مبانی خود را می گسترانند. قرائت های جبرگرایانه به حاشیه رانده می شود. استبداد و انسداد سیاسی نیز تَرَک می خورد.
اگر درفش روشنگری برافراشته شود، مردم تقدیر خود را می نویسند:
خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش به دست خویش بنوشت
چنین بادا !
دکتر عبدالغفور آرزو
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است