تاریخ انتشار: ۱۲:۰۳ ۱۳۹۹/۲/۹ | کد خبر: 163191 | منبع: | پرینت |
وقتی از خانه می برایم، در کوچه اولین چیزی که توجهم را جلب می کند، کراچی فقیرانه جوانکی است که بران نوشته شده (چکن سوپ) باز پیشتر که می روم لوحه نان فوری را می بینم که نوشته فست فود، لوحه دیگر رستوران ها را می بینم نوشته که تستی فود یعنی غذای لذیذ، آن دیگری نام رستورانش را گذاشته سون استار یعنی هفت ستاره...
لباس می خرم، مغازه دار می گوید بهترین استایل است، اگر نخواستی چنجش میکنم.
به بانک ها می روم و رسید و سند و اصطلاحات شان را می شنوم، فکر می کنم که در شیکاگو هستم، پس انداز را سیونگ می گویند و واریز کردن پول را دیپازیت می گویند و همه اصطلاحات زیبای بانکداری خود ما مرده است.
در تلویزیون ها نطاق ها به عوض تمرکز فوکس می کنند و آواز خوانان ممتاز ما که هیجانی می شوند، بجای وای خدایا می گویند اوه مای گاد.
کمیسیون انتخابات ورق نتایج را ریزولت شیت می گوید، حکومت های بیگانه از فرهنگ، ریاست عمومی نقلیات هشتاد ساله را وزارت ترانسپورت می سازند و در دم وزارت معادن، پترولیم را می چسپانند، غافل ازین که پترول یا نفت هم از معدن می آید.
لوحه بزرگ شفا خانه را می بینی که به خط درشت نوشه بلاسم(شگوفه) در شفاخانه دیگر دختر ایستاده پشت میز معلومات می گوید که نایت شفت(بخش شبانه) کار می کنم. از تلویزیون، طبیب ما به مریض می گوید که باید لایف استایل(شیوه زندگی) خود را تغییر بدهی.
در دانشگاه های خصوصی ما در لوحه کتابخانه می نویسند لایبراری. اعلان دوا های گیاهی را مبینی که نوشته هربل مدیسن، و نام شیر فروش را می بینی که نوشته پیور ملک(شیر خالص) و مقام رسمی به مردم خود به انگلیسی پیغام می دهد.
در خانه هم یک خانم سالمند بیسواد که هفته دو بار برای پاک کاری و لباس شویی می آید، وقت رفتنش از دور دست خود را طرف من بلند می کند و می گوید بای بای.
مردمی هستیم سخت در اسارت روانی و با بیماری عقده حقارت. خودی ناشناسی، ز خود شرمساری.
سيد مخدوم رهين
>>> Emaduddin Hamed
سر خود عریضه کرده، ما همچو کلمات و اصطلاح بیگانه به کشور را زیاد داریم استفاده میکنیم و آنهایی که خود را در لباس خبرنگار جا زده اند نیز به کار می برند.
مثلا به جای شفاخانه ـ بیمارستان
به جای تاجر ـ بازرگان
به جای صحت ـ بهداشت
هر چند این کلمات فارسی اند و اما معمول در افغانستان الفاظی اند که همه در گفتگو ها استفاده میکنند و مارا نسبت به کشور همسایه ما متفاوت می سازد.
>>> Sayedenayatullah Safawi
دقیقا
ما خود کش بیگانه پرور استیم
ما اصطلاحات ناب دری خودرا گذاشته و کوشش میکنیم که اصطلاحات دیگر کشور ها را استفاده نماییم
>>> Rahmani Mirza
واقعا فرهنگ بیگانه حاکم روزگار شهروندان ما گردیده است یک شخص میخواهد کار ی کند که جلب توجه شود باز یک لوحه با جملات فرهنگ بیگانه گان در بالای رستورانت یا مغازه خود نصب میکند چون چیزی مرکز مطالعات درین کشور فعالیت ندارند متاسفانه
>>> Smayh Yuldooz
دقیقا زیبا فرمودید دراین شرایط متاسفانه اسیر فرهنگ بیگانه گان شدند به جای فرهنگ خودمان فرهنگ بیگانه را استفاده میکنند
>>> آقاي رهين، تاجاييكه بياد دارم، شما در پهلوي اينكه بحيث إستاد در شعبه دري ، دانشكده ادبيات و علوم اجتماعي، دانشگاه كابل وظيفه اجراء ميكرديد، در هر حكومت به نحوي مطرح بوديد. مثلن عضو كوميسيونهاي تدوين قانون اساسي، وزير، سفير و غيره. چرا در آنوقت اقدام و يا اعتراضي دربسا موارد نداشته ايد. همين تغير سياسي فارسي به دري كه شما بحيث إستاد زبان ميفهميد ، اشتباه است، ولي خاموش بوديد. انتقادات تان كاملن بجاه استند، ولي در زمانيكه وزير اطلاعات و فرهنگ بوديد، چرا اقدام عملي نكرديد؟
>>> مخدوم گرامی، این سرشت ماست و به همین خاطر است که شاهنامه فردوسی بزرگ نوآوری شگفت انگیز تاریخی برای همه پارسی زبانان است. سروده هایی این نوشتار به زبان پارسی دری است و هیچ واژه بیگانه تازی درآن جا ندارد. یادم است در گذشته کاربرد واژه هایی اعلیحضرت، علیا مخدره و....نشانه پختگی میرزا ها بود. در زبان روزمره بجای واژه بچه (یعنی چوچه انسان همانند بره و بزغاله و......) از واژه طفل و اولاد کار میگیریم و حتی وقتی نوزادی بدنیا می آید تا هنوز هم می پرسند بچه است یا دختر؟ "مشت نمونه خروار است" با رواج تکنالوژی در کشور واژه هایی نو مانند لیورس (ریفرس)، گیلنه، دریور، تایپست، سلو و.... رواج یافت. آموزگاران دانشگاه کابل بجایی پاک سازی زبان پارسی دری از واژه هایی بیگانه عربی و غربی به توطئه پشتو تولنه و خرسند سازی ظاهر بچه نادر داستان هایی نخود سیاه را بنام جدا سازی پارسی از دری پایه گذاشتند. این درد از چندین دهه بر دل من چنگ زده است و هیچگاه یاد جزا هایی که از "معلم دری" به خاطر رد این چرندیات دیده ام فراموش نمی کنم. دیگر از کی گله کنیم؟؟؟؟
آزاده
>>> این یکی از هزار است ، حتما عیبی موجود است چرا می گویند: افغانستان بدترین جا برای کودکان بدترین جابرای مادران بدترین جا برای ژورنالستان خلاصه بد ترین جا برای زنده جان ها وصد بدترین دیگر
با همه اینها که حقیر نیستیم چی هستیم ؟
( پنجهزار سال )
>>> استاد گرامی!
کاش گوش شنوائی وجود می داشت و آنچه را که شما مطرح کرده اید می شنید. شیادی که در ارگ نشسته و نارسیستی که سپیدار را اشغال کرده است، ابزارها و ملعبه هائی اند که از طریق آن ها چنین بیگانه پرستی بر مردم مظلوم این کشور تحمیل می شود. به اصطلاح مردمی، آب از سرچشمه آلوده است.
داود
>>> درود جناب رهین ،چه موضوع جالبی رو مطرح نمودهاید، زمانی که جهان به دهکده کوچکی تبدیل شده و انسان ها مطابق روال انون زمان پیشرفت و خودشون عجن انون آنچه در جامعه است،میشوند ،و آگه یه نفر به پنج کشور مهاجرت نمایند و پنج زبان رو یاد می گیرد و اگه به شش کشور مهاجر شوند و با شش زبان صحبت میکند و این ذات و هویت ملی کشور خودشه فراموش و مطابق قوانین انون کشور باید عمل کند و فعلا در افغانستان که کشور اسیر 44 فرهنگ زبان عادت ها رسوم های آنها و چون زبان انگلیسی بین الملل است بنا مردم که فعلآ در گیر زبان انگلیسی شده و این زبان که مجانی بدست نیامده به خون هزاران شهروند افغانستان بدست آمده و مردمان این سرزمین به قیمت فروش هویت خودشون این معامله رو انجام دادند
>>> از افغانستان شروع تا گالری ملی همه را یا بیگانگان ساخته و پرداخته اند یا خود احمقانه استفاده میکنیم چون در این کشور نه مرز جغرافیایی وجود دارد و نه مرز زبانی و فرهنگی.
و وزارت های بخش فرهنگی از سال ها به اینسو به مسولیت های خود درست نه پرداخته اند.
>>> نوشته عالی و پر معنی است خدا شما را اجر بدهد رهین صاحب !
>>> پشت چه گپ هایی می گردید . از صلح بگویید که جنگ قامت کل را خم کرده
یا شکستانده .
گلو بلایزیشن عصر ( جهانی شدن ) است . به هرکجای دنیا بروید خیلی کلمات را
مشترک می شنوید .هر جامعه ای که بیشتر از نگاه اقتصادی و توسعه و روابط
پیش است و صنایع پیشرفته دارد بیشتر نفوذ دارد .
از لحاظ اجتماعی که امروز نسبت به قرن ویا قرون گزشته ارتباط ، رفت و آمد ها
و اختلاط ها در زمینه ها و سطوح مختلف زیاد شده یکی از دیگر تآثیر پذیر اند .
به مباحث ( هم گرایی و واگیرایی ) توجه فرمایید . در توسعه ای واژه ها که
سرحد نمی شناسند پاسپوت و ویزا کار ندارند توجه بفرمایید . کشوریکه که مردمش
( طور مثال ) بایسکل ، رادیو ، تلویزیون و هزار پر هزار صنایع نو دارند و یا خلق میکنند
دیگران ناگزیر به همان نام آشنا باید شوند چه صنایع
غذایی باشد چه ماشینی ، فضایی ، کالایی و غیره غیره .
شما به اینقدر پرزه های صنایع و کشف و اختراع از فضا تا زمین و آب ها که
نام و کود هریک را صانع آن میماند به زبان های محلی هر منطقه کدام یک انرا
چگونه نام میمانید ؟ وسعت هر زبان به ارکان توسعه همان کشور مربوط است.
جناب آقای رهین ! به دانش شما احترام دارم اما حقایق چنین است .
وقتیکه کار درین عصر زندگانی ما و شما به جایی میرسد که فرمان حفاری
مشبه به شاعران که من هم اندکی ادعا و فریحه ای شعر دارم ( یعنی روی دلبران )
یا واضح بگویم ( ماهتاب) با بودجه معدن کاری از جانب رییس جمهور
امریکا صادر میشود و گزشته ای سپیس ( space ) جای خودش .
موضوع شق القمر چه شد آنانکه او را در جمله دیگران و توتم ها می پستیدند چه شد.
بیاییم بالای واژه ها آگر به ادبیات کلاسیک برویم برای فهم یک تعداد واژه ها
دیکشینری لازم می افتد. این مبحث سر دراز دارد . یک مزاح گونه عرض میشود :
یک آقا نوشته بود که ما چرا سوپ (soup ) میگوییم یا می نویسیم
درحالیکه شوربه داریم . یا ........ با حرمت بلند
م . ش . فروغ
>>> چون در دنیا زندگی داری و اختلاط ها و رفت و آمد ها و اشتراکات علمی و
تکنالوجی ، مسافرت ها و مهاجرت ها صورت میگیرد واضحآ کلتور و زبان
مشترکاتی را به وجود می آورد . آن پسربچه ای که در خارج (مثلآ اروپا )
تولد شده و رشد کرده همبرگر را می شناسد . چطود میتواند یا بتواند بگوید
چه و یا چه اگر بگوید غذای فوری ده ها نوع غذای فوری یا زودکی وجود دارد.
اگر مادر خود را در خانه یاد گرفته ولی در دوره مکتب و یونیورستی بچه ها
ممی گفته اند و او فرا گرفته . چه ملامت است کجای آن روانی است ؟
شفیق از کجارو
>>> ایا کنترول controle و مثال های دیگر ازین نمط که شاید اضافه از
صد سال است در زبان محاوره و نوشتاری ودیوانی وجود دارند فارسی دری است؟
که نیست .
محمد قل سبحانی
>>> رهین صاحب ! آیا شما غذا های را در خارج به نام ها و ساخت افغانستانی
نه دیده اید ؟ من بسیار دیده ام مثلا چپلی کباب ، منتو ، آشک ، قابلی
و غیره . دنیا کلان شده و سفر ها و مهاجرت ها . خن جگر نباشید
از مسایل سرنوشت ساز گپ بزنید و طرح بدهید مبارزه کنید و رهبری.
نقیب نقشبند
>>> آقای محترم رهین صاحب !
ملال خاطر نباشید تداخل و تاثیر پذیری زبان ها از یک دیگر یک روند و استحاله
ای تاریخی است که به جبر و اشغال و یا به رضاء و عوامل دیگر دوستی و ارتباطات رخ میدهد .
زبان فارسی بعد از حمله ای اعراب به ایران و خراسان کاملآ تحت تاثیر و تداخل
و تبدل زبان عربی قرار گرفت نثر و نظم فارسی در فیصدی بالا عربی شد .
تا حد که شاعران و نویسندگان و مولفین آنرا کمال خود میدانستند و صله هم می گرفتند .
اگر امروز واژه های عربی و یگان دیگر مانند ترکی را ازان بیفگنیم به
فارسی و حتی پشتو و .... چیزی نمیماند حتی اسماء مردانه و زنانه .
اگر بخواهیم زبان فارسی و یا فارسی دری خالص گردد بسیار دشوار و دشوار است .
ولی امکان آن در صورت تعمیم صد فیصدی سواد ، شعور و انکشاف اقتصاد
صنایع و توسعه میباشد که قرن لزوم دارد . نفوذ واژه های انگلیسی دلایل خود
را دارد که شما و همه میدانیم.مهاحر شدن ها سفر ها ضرورت های اقتصادی و استخدام و عوامل دیگر .
هر زبانیکه نانت دهد جانت دهد .
م . زمین بوس
>>> ديگ به ديگ ميگويد رويت سياه !
راستى عزيزانى كه نام خود را به انگليسى مى نويسند ، چه منظور دارند ؟
زبان عربى براى ما بيگانه نيست چون الفبا و رسم الخط فارسى در اصل همان الفبا و رسم الخط عربى است. پارسى زبان ها فقط چهار حرف پ ، ژ و چ و گ را وارد الفباى عربى كردند.
در طول تاريخ بخاطر داد و ستد و رفت و آمد ملت ها با همديگر هميشه واژگانى از يك زبان در زبان ديگر وجود داشته و دارد. مثل كلمه ى (فردوس) در عربى و (paradise) در انگليسى كه در اصل (پرديس) فارسى است.
يا كلمه (admiral ) در زبان فرانسه و انگليسى كه ( امير البحر) و عربى الاصل است. و كلمه (officer) كه در اصل و ريشه (افسر) پارسى است.
در كشور سويدن مالياتى را كه دولت از مردم مى گيرد (Scott ) ميگويند كه در اصل همان ( زكات ) عربى است.
كلماتى مثل علم ، اجتماع ، جامعه ، تاريخ ، تمدن ، انسان ، بشر ، اخلاق ، قانون ، دولت ، سياست ، وظيفه ، مسؤوليت ، حقوق ، مجازات ، ادب ، شعر ، احساس ، عاطفه ، خاطره و ...
همه اين كلمات از ريشه و از بيخ و بن عربى الاصل هستند.
اصل مطلب اين كه زبان پارسى چنان با زبان عربى در هم آميخته شده است كه حتى فرهنگستان زبان پارسى نمى تواند اين دو را از هم جدا بسازد. پشت دروازه اتاق آقاى حداد عادل رييس فرهنگستان زبان پارسى اين جمله را نوشته بودند: ( استعمال كلمات غير فارسى اكيدا ممنوع )
طنز پرداز ظريف ايرانى نوشته بود: اِستَعمَلَ يَستَعمِلُ اِستعمال. كَلَّمَ يُكَلِّمُ تكليم. غَيَّرَ يُغَيِّرُ تغيير. أكَّدَ يؤَكِّدُ تأكيد. مَنَعَ يَمنَعُ مَنعٌ و ممنوع.
حالا بيا و پارسى را پاس بدار !
البته من هميشه به اطرافيانم و به فرزندانم ميگويم : ما فلات شرقى ها ( افغانستانى ها) بيشتر از فلات غربى ها ( ايرانى ها ) پارسى را پاس مى داريم زيرا زيبايى هر زبانى در خالص بودن كلمات آن است.
ما ميگوييم : نماز شام نه نماز مغرب . نماز خفتن نه نماز عشا. نماز پيشين نه نماز ظهر . نماز ديگر نه نماز عصر. دست نماز نه وضو . ما ميگوييم : بند نه سد مثل بند امير. ما ميگويم : راستى ؟ نه واقعا ؟ ما ميگوييم : درازى نه طول. بر نه عرض. خدا بيامرز سيد قاسم برادر مادر كلانم به خلال دندان ، ( دندان كاو ) ميگفت.
خدا و راستى جناب رهين ! زمانى وزير اطلاعات و فرهنگ بوديد چقدر براى بازسازى مزار ابو ريحان در غزنى و آرامگاه ناصر خسرو در بدخشان و خانه مولانا در بلخ هزينه كرديد ؟
راستى چقدر براى شناساندن فرهنگ و تمدن خراسان به مردم و به جوانان ، وقت گذاشتيد ؟
با احترام :
خاله چادرى دار
>>> به فروغ :
چرا خودنت به عوض گلو بلو ( مستقیم جهانی شدن ننوشتی ؟؟
همو نقیب نقشبند راس میگه ، افغانستان به ای حرفا خراب نمیشه ، پگاکستانی ها که نیم لسان شان انگریزی است چی ضرر کردن؟؟
از چور بگو از فساد وقوم جنگی بگو
>>> در یک بخش دنیا زبان انگلیسی نفوذ دارد ودر جغرافیای دیگر اسپانوی در قسمت هایی مندرین ودرخطه هایی فرانسوی ودر مناطقی روسی . و در قلمرو هایی عربی و غیره
که حتی جای زبان های بومی را گرفته اند زبان های دیگر. عامل همه اولتر و یا جبر گونه
و جابرانه همان اشغال گری ها و کلونیزم بوده ثانیآ عوامل دیگر.
آقای رهین صاحب ! شما هم به گمانم عضو کمیسیون تهیه قانون اساسی حاضر بودید .
در ماده شانزدهم اضافه کردید یا کردند ( مصطلحات علمی و اداری ملی موجود
در کشور حفظ میگردد . میگویند آقای کرزی یک شمار جعل کاری در مرحله توشیح که نزدیک به بیست و پنج روز آنرا نزد خود معطل داشت به دستیاری
آقای کریم خرم و دوسه کسان دیگر انجام داده که موجب جنجال های فروانی
در شورای ملی و مردم و مراجع شد که بالای عنوان دانشگاه مخصوصآ رخ داد
و به گمانم تا امروز قانون تحصیلات عالی پاس نه شده و تنازعات دیگر .
از حملات که رنگ دینی مذهبی داده اند چه و چه و چه . . . . ..... چه درد سر بکشیم.
----------------------------------------------------------
کدام اصطلاحات ملی ؟ اولتر بگویید که کدام زبان ملی است ؟ فارسی دری
و پشتو صرف زبان های رسمی قبول شده و به زبان های دیگر هم در مناطق رایج آن به حیث زبان سوم رسمی حق و امتیاز داده شده ( پراگراف دوم ماده شانزده ) این هم قابل درک است که مقصد مکتوم از گلوبلایزیشن برتری جویی
جویی ها است که همدیگر پذیری هارا مرچ و مسالهء آن ساخته اند. آقای ترامپ
رییس جمهور امریکا در محفل سوگند برداری در سال ۱۶ تنگ آورد و شعار داد
America is the first یکی از صاحبنظران در بالا نوشته که اگر عربی را اززبان های فارسی و هم پشتو بکشیم به این زبان ها و حتی زبان های خورد دیگر چیزی نمی ماند حتی نام مردان و زنان افلاس میکند .
م.ش.ف
>>> (لوحه دیگر رستورانت ها را میبینم که نوشته تستی فود).
آیا رستورانت خودش یک کلمه انگلیسی نیست؟
اول تو خودت را اصلاح کن و از کلمه انگلیسی استفاده نکن و در عوض رستورانت باید کلمه معادل فارسی آن را استفاده کنی وکه عبارت است از: نان خوردن خانه،یعنی جایی که مردم نان میخورند.
دیگر این که خود را مخدوم رهین ثزیر سابق اصلاعات و فرهنگ که سابق بنام وزارت اطلاعات و کلتور بود،معرفی نکن که او بیچاره هیچ خبر نداره.
>>> آقای محترم رهین صاحب در زمان مسوولیت خویش شوق به احیای ویرانه ها به نام زیارت جاها و غیره داشت مثلیکه صوفی مشرب اند و قبول باد . یگان وقت بیش از حد به اسطوره ها می چسپیدند . طوریکه قبول آن زیر سوال می آمد چنانچه در یک سخنرانی رسمی در بحبوحه ای مسوولیت شان
فرمودند که حضزت امام اعظم ابو حنیفه نعمان شبانه چار صد رکعات نماز میخواندند .که یک مبالغه است و باعت میشود غلو دانست که چرا یک وزیر برحال
چنین چیزی را استناد میکند .
اگر زمان دو رکعت را که تمکین که یک بزرگوار و پیشوای مذهب رعایت می فرمایند کم از کم پنج دقیقه حساب کنیم ۲۰۰جوره در ۵ = ۱۰۰۰ بر۶۰ =۱۶.۶۷
ساعت میشود ( شانزده پاینت شصت و هفت . )خوب حالا بگویید یک شب
چند ساعت است نهایتآ از ساعات تهجد الی نماز فجر درین فصل (ماه ثور)
کمتر از ۳ ساعت . یک شب و روز ۲۴ ساعت درحالیکه مصروفیت های روزگار
و فامیلی هم در مد نظر باشد و جناب ممدوح حضرت امام رحت الله علیه شغل
تجارت که یک شغل پر مصروفیت است داشتند و از کسب و کار خود معیشت میکردند و به دیگران و راه خداهم صرف میکردند . و وظایف دیگری و ارتباط
مردمی و مردم داری و مهمان پذیری و مطالعه و تحقیق و تفحص علمی هم .
مقصدم ازین نوشته اینست که بزرگان توجه فرمایند تا خوردان سوال پیچ
ذهن و مغز نه شوند.
همین داستان و یا به گفته راویان اخبار روایت بگویم در شان منصور حلاج
صوفی بزرگ زمان عباسیان نیز به مطالعه ام رسیده است که غلوی محض میدانم و غلو خوب و جایز نیست و بحثی است دامنگیر روایت و داستان های تاریخ شرح کشال دارد . عفو کنید تفکر ، تعقل ،اندیشیدن و منطق بد نیست .
در باره زبان و واژه ها اصحاب نظر توضیحاتی داده اند مزید بران باید گفت که
وازه ها و گویش ها در طی قرون فرق ها را تجربه کرده اند و میکنند با چکش و سندان نمیتوان آنرا در گفتار و نوشتار مهار کرد. م . ش .ف
>>> در کشور های خلیج و شبه جزیره طور نمونه امارات متحده عربی تنها و صرف
زبان عربی که رسمی هم است تکلم نمیشود زبان گفتاری و نوشتاری به انگلیسی ، هندی ، فارسی ، وغیره رواج دارد وهمدیگر پذیری ملت ها پالیسی شان است چه در سطح کشوری و خصوصی به حفظ مناعت ذاتی .
. لوحه ها ( ساین بورد ها ) نام های شرکت های خورد و کلان، دارو خانه ها
مطب ها و حتی مکتب ها و غیره کار برد دارد خلاصه در فضا و زمین میتوان
به کثرت زبان انگلیسی و زبان های مختلف را یافت و شنید در حالیکه متکلم
عرب الاصل هم است . تقویم مانند اروپایی ویا سال ومه میلادی است عید کرسمس بالاتر و پر خرچ تر از کشور های اروپایی تجلیل میشود به سرمایه گذار
خارجی لبیک و عزت داده میشود حتی به کار گر غیر ماهر .در پاکستان نیمی از گویشها و نوشته ها یا انگلیسی و با ساین بورد ها و اصطلاحات
مخلوط و مرکب انگلیسی است درحالیکه برای همان واژه به اردو هم کلماتی وجود دارد. وقتی به اقتصاد و توسعه و پیشرفت و رفاه شان
متوجه میشوی نسبت به افغانستان بسیار فرق دارد . از تاسیس امارات متحده
عربی ۴۹ یا ۵۰ سال میگزرد و از پاکستان ۷۲ یا ۷۳ سال امارات متحده
امروز مانند عروس در مابین شهرهای منطقه تجلی دارد و از لحاظ منجمنت وحکومت داری ، اداره و سیاست . رفاه شهروندان ، ترانسپورت هوا و زمین
جلوه های عمرانی و خدمات نسبت به خیلی کشور های جهان پیشی دارد
میگویند امارات نفت دارد بلی افغانستان هم نفت و گاز دارد چرا استخراج نمیشود و اگر زمانی گاز استخراج میشد که از اندام بی ساز ما از بین رفت
اگر نفت استخراج شود از برکت دموکراسی و نظام های تقلبی همه اش دزدی
و غارت میشود ( صد ها مشت است که از خروار ها سخن میگوید .)
میگردیم بالای سوپ یا شوربه ؟ ما لازم داریم که به مسایل بزرگ ملی خود اولتر
به صلح و سلم و همدیگر پذیری ، سواد و تعلیم و تربیه و اقتصاد و غیره اولیت ها فکر کنیم و به اندیشیم و صداقت نشان دهیم. کمر بندیم نه اینکه به
سویه شخصیت های موثر و خبره در بند آن افتیم که چرا شوربه نمیگوییم تا
سوپ یا طعام خانه نمیگوییم و رستورانت میگوییم که هردو واژه هم عربی است
و خارجی نه فارسی نه پشتو و نه یکی از زبان های داخلی.
م. امان امین
>>> ما فقط لاف زدن ،غیرت بی جا و . . . . . . را یاد داریم وتا سویه ای رییس جمهور دروغ
و تقلب را . هی لاف میزنیم افغانستان سوابق پنج هزار ساله دارد و . . . . .
بلی امارات متحده عربی با ۴۹ سال سابق تاسیس اضافه از پنجاه هزار دلار
به اساس قدرت خرید سرانه دارد اما افغانستان با تاریخ پنج هزار سال میدانید چقدر
سرانه دارد بهتر است نه گویم چون خجالت میکشم. در مقام مقایسه اگر براییم
منابع ، نفوس ووسعت تا کجا ها قامت میکشد .
نخبه های ما و رهبران ما اولیت هارا گذاشته در پی آنیم که جرا شوربه نمی گوییم
که سوپ میگوییم و . . . . . . عبرت نداریم ک تا هفتاد فیصد زیر خط فقر قرار داریم .
م . ش . ف
>>> آیا به هر بیگانه ای که زمان بگزرد از خود میشود. اگر چنین است پس زبان
فارسی و فارسی دری فقیر نیست چرا که فیصدی فوق العاده بالای واژه ها
و ترکیبات زبان و قواعد عربی را در متن و بطن خود دارد .
واگر چنین نیست پس زبان فارسی و فارسی دری فقیر است و مدیون .
غلام حضرت حسیب
>>> عجب قضاوت ها و انتقاد هایی ، اگر یک وزیر پالیسی بگوید و یا در تشکیلات
ریاست جمهوری و صدارت و وزارت ریاست پالیسی منظور و فعال باشد که بوده و وزارت کلتور و پلان ریاست تفتیش و کنترول تا سویه ء ماموریت و مامور کنترول ویا عوض ریسس غنی پریزیدنت غنی بگوییم و یا در بازار برویم به جای سیر، پاو و چارک کیلو و کیلو گرام و تن Ton , وجای گز متر و سانتی و انچ و جای (نوشابه ء قوت ) انرژی درینک بگوییم ودر موارد ی به عوض نماز صلات و عوض خواست یا درخواست دعا وواژه هایی از زبان های ترکی ، فرانسوی
و یا روسی از زبان فارسی زبانان بشنویم گپی نیست که هزاران مثال دیگر میتوان آورد.
ولی یتیم پسرک همسایه که به خاطر جلب مشتری محلول پودری پاکتی را و یا
شاید ابگوشتی را چکن سوپ صدا میزند چون در مابین مشتری ها شاید خارجی کم بغل هم غیر از غربی های پول دار باشد . آنوقت قلم برمیداریم و داد ملی گرایی و وطن دوستی می زنیم > آنهم به سویه آی یک مردی از اهل خبره و قبای وزارت را کهنه کرده .
عرض من و مراد و هدف من اینست بیایید به مسایل مهم ملی و درد های کلان
فکر کنیم موضوع اصطلاحات و وام واژه ها به ا صطلاح عام ( دریای بی دروازه است و قلمرو بی سرحد نه پاسپورتی کار دارد . نه ویزا .) وقتی دیگر جاهای اشتر جورشد گردنش هم عیب نخواهد بود .
م . زمین بوس
>>> ما نمیتوانیم در زبان از پیش خود واژه آفرینی کنیم غنای هر زبان به توسعه ای
اقتصادی ، صنایع و کشف و اختراعات علمی و صنعتی سوابق درخشان تاریخی همان ملک تعلق دارد
و اگر اصرار کنیم که با وضع واژه ها میتوانیم زبان مروج خویش را غنا بخشیم
طوریکه در زبان رسمی پشتو کردیم ( نام رادیو را د غژ دبلی ماندیم و از تنبور را د شرنگ و سوته ) بدتر از بد
کریم خدایی
>>> فکر قطع خانه ویرانی ، کشت و خون و شکم گرسنه اطفال و مردم را کنید
تا این را که سوپ بگوییم یا شوربه آقای رهین تو در چه سودا غرق شده ای .
تاج محمد بلوج
>>> آقای رهین !
شما خوب میدانید که انگلیسی بیش از ۲۶ ٪ گوینده رسمی در جهان دارد
و اکثریت کشور های مابقی کشور ها به حیث زبان دوم شان است . در هر جا بروید میتوانید با انگلیسی رفع ضرورت کنید .
کشور های اسلامی به عربی ازلحاظ اسلامی که کلام خداوند عربی است توحه
بیشتر علمی دارند ورنه وهابیت و سلفی گری ها و فندمنتالیست گری که مورد
پشتیبانی عربستان سعودی دارای ثروت و ذخایر شریانی اقتصاد را دارد نظر
به خرابکاریهایکه در دنیای اسلام خصوصآ از گروه های سلفی و عقب گرا رخ میدهد . نسل جدید به زبان عربی کم علاقه شده اند .
شما چرا واژه های عربی و ترکیبات آنراکه مسلط بر زبان فارسی و پشتو است
مورد نقد قرار نمیدهید.
بیایید اولتر غم شکم گرسنه و تن برهنه ای مردم غمش خورده شود و برادر کشی
و بدست خود خانه سوزی را متوقف کنیم و بعد بکوشیم که سوپ نگوییم شوربه
بگوییم . کل شی من الله العزیز
انجنیر خداینظر قیام
>>> اقای مخدوم رهین ! کاشکی این نقد خود را به اسم استعاری خود به نشر
میدادید تا به این عکس العمل های معقول و به جا مواجهه نمی شدید. چون هر
سخن به قدر صاحب سخنش انعکاس دارد در حالیکه موضوع طرف دلچسپی
شنوندگان باشد. اگر قانع هستید بیایید جانب شنوندگان را بگیرید .
یک پسرک بوت رنگ کن در منطقه ء وزیر اکبر خان بونژو موسیو را یاد گرفته بود
او برای دعوت مشتری خارجی خود( خدمتگاران خارجی ها) ازان کلیمات استفاده میکرد.. باید داستانی بنویسیم که
حقایق جامعهآی زار ما تمثیل شود .
م . زمین بوس
>>> با سلام و عرض ادب و احترام به نظر صاحب نظران بايد بگويم كه زبان فارسى با زبان تركى نيز به اندازه زبان عربى مخلوط و ممزوج شده است.
خويشاوندى و زناشويى و عشق و دلبرى و رقابت و سيال دارى و شاخ به شاخ شدن با همديگر شايد زود تر از تاريخ پنج هزار ساله ميان ايرانيان و تورانيان ، رواج داشت و دارد و خواهد داشت.
فردوسى ميگويد :اين طرف آمو دريا ايرانيان بودند و آن طرف آمو تورانيان بودند.
حافظ ميگويد: اگر آن ترك شيرازى به دست آرد دل ما را // به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
الفبا و رسم الخط تركى نيز مثل الفبا و رسم الخط فارسى اصالتا عربى است. آتا ترك كه مثل بسيارى از به اصطلاح روشنفكران در برابر استعمار فرهنگى غرب ، خود باخته و دست پاچه شده بود دستور داد كه زبان تركى را با الفبا و رسم الخط انگليسى بنويسند كه تا امروز انگليسى مى نويسند و تركى مى خوانند.
كلماتى مثل نظر و ناظر و منظر و مناظر و قيام و قائم و قيوم و قيامت از بيخ و ريشه عربى هستند چون اعراب بى تمدن و وحشى هستند و كشور ما داراى تمدن پنج هزار ساله است ؛ ما دو گزينه روى ميز داريم. نخست بر ميگوييم به اصل خود و با احياى آيين مذهبى و مقدس خَويدوده ، اين گونه مى نويسيم:
خداى بين راست ايستاده.
و يا با پيروى از انگريز هاى متمدن و بشر دوست و صلح طلب مثل امريكا و بريتانياى كبير ، چنين مى نويسيم :
God view Upright
>>> سید مخدوم رهین صاحب !
هرسه کلمات نام مبارک شما یعنی سید ( آقا ) مخدوم ( خدمت کرده شده )
رهین ( در گیرو) الفاظ خارجی اند نه فارسی اند و نه پشتو و نه ... به شمول
خود لفظ کلمه ،صاحب ، مبارک که من احترام شما را که لازم بر من بود
به جا آورم این بحث واژگان بود . شناسایی سید در پیوست به سلسله
خاندان مبارک جای خود را دارد . راستی هر چه بیش بنویسم به واٰژه های
غیر فارسی بیشتر محتاج میشوم .
سنگی بدخشان
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است