تاریخ انتشار: ۱۵:۵۳ ۱۳۹۹/۱/۲۸ | کد خبر: 163060 | منبع: | پرینت |
انتخابات با تقلب خاتمه یافت، تهدیدهای احساساتی و فریبنده عبدالله نیز پایان یافت، مذاکرات بی نتیجه و سر درگمی هواداران تیم ثبات و همگرایی نقش بر آب شد و انتظارات مردم بیهوده برباد شد احساسات شان فروکش کرد و نا امیدی از عبدالله هویدا شد، داستان انتخابات گذشته تکرار شد!
گذشته عملکرد عبدالله بد است وی نباید رهبری این جریان بزرگ تاجیک ها، اوزبیک ها و هزاره ها را در مبارزه بر علیه افراط گرایان فاشیسم پشتون به عهده می گرفت، دو دور انتخابات گذشته و همکاری عبدالله با اشرف غنی در برکناری یار دیرینه اش (استاد عطا) از بلخ نمونه بارز عمدی یا اشتباه آن است که بایستی به همه درس عبرت می بود.
بنظر من محمد نور هر اندازه کار احمقانه هم انجام داده بود عبدالله از بلخ کنار نمی زدش برای چنین روزی به عنوان پایگاه قدرتمند در بلخ لازم بود.
عبدالله فردی سست عنصر و اراده ضعیف در شرایط بحرانی برای رهبری است و در مقابل قومگرایی پشتونیست ها مردد عمل می کند از اینرو ما نیاز مند رهبری مقتدر با آرمانها بزرگ داریم و در این مورد باید به جایگزینی عبدالله بیندیشیم.!
گل امیری
>>> محترم گل امیری !!!
از چند سال بدینسو افرادی چون شما و یکعده ای دگر صد ها نوشته در رابطه به گروپ بندی ، ها سمتگرایی ها و تبعیض زبانی و قومی نوشته اید. محتوی نوشته خیلی ها منطقی و مبارزه علیه آن ضرورت است و این ضرورت از حال نه بلکه از چند سده است که محسوس گردیده و در جریان نظامهای غیر دموکراتیک بودند احزابی البته نه ( احزاب و گروپ هاییکه بدون مبارزات جدی سیاسی و بدون یک برنامه ای اصولی و علما تدوین شده میخواستند با اقدامات چریکی و یاترور شخصیتهای دولتی دست به اقدامات ماجراجویانه بزنند ) صدای اعتراض را علیه استبداد و ستم ملی و عقب ماندگی اقتصادی و استثمار بیرحمامه ای طبقه ای زحمتکش انسان در نظامهای نیمه فیودالی و فیودالی جامعه ما بلند کردند ، اکثرا نشرات شان بعد چند شماره به بهانه های مختلف مصادره میشد و رهبران این جنبش ها یا ترور میشدند یا به زندانها افکنده میشدند که در این رابطه شما میتوانید به تاریخ سیاسی جنبش های ملی نیم قرن اخیر در کشور مراجعه کنید ، آنگاه شما از کارکر د های خستگی نا پذیر آنها در این راستا آگاهی کسب کرده و درسهایی را میتوانید بیاموزید،
امروز افغانستان در عقب ماندگی شدید اقتصادی ، تبعیض گرایی ، عدم امنیت جان و مال مردم ، جنگ خانمانسوز ، رشد سرسام آور سرمایه داران دلال ، خشونت سیستماتیک علیه زن، زندگی ناهنجار و عدم دسترسی اطفال ما به حد اقل شرایط نورمال زندگی ، تجاوزات جنسی به اطفال و صد مشکل دگر میسوزد....و این نوع مشکلات نمیتواند جدا از مبارزه با قوم گرایی باشد.
مبارزه با قوم گرایی جزء از کامپلکس معضلات جدی میباشد که در سر راه مردم ما قرار دارد.
راه برون رفت از این همه مشکلات تقسیم قدرت و اعمال پالیسی پنجاه پنجاه نیست و حتی به مراتب خطرناکتر از آنچه ماتصور میکنیم میباشد، تجربه پنجسال ریاست اجراییه شاغلی عبدالله عبدالله نشان داد که ابن راه به ترکستان میرود. ما باید برای تامین عدالت اجتماعی و رفاه افتصادی دست به مبارزه دوامدار بزنیم و قدم نخست در این راستا طرد اجنبیان از کشور است. ما باید خود ما سرنوشت خود را بدست بگیریم و حق تصمیمی گیری را از خارجی ها سلب کنیم به خود متکی شویم ، از زندگی پر زرق و برق اقتصاد نیولبرال امپریالیست که هر روز ما را غرق در فقر میکند دوری کنیم با کم خود بسازیم لباس خود را پینه زده نان خشک بخوریم و مردم را برای چنین یک زندگی بسیج کنیم و مبارزه ای بی امان را آغاز کنیم حتی اگر قیام عمومی هم ضرورت باشد نباید از آن اجتناب کرد.
افراد ی که دیروز علیه منافع کشور به نام جهاد سلاح بدست داشتند بر اساس حکایات مولف کتاب “تلک خرس” جنرال یوسف رییس اسبق I S I پاکستان در امور پیشبرد جنگ در افغانستان که میگوید:”ما افغانهای مجاهد را تعلیمات نظامی میدادیم و کورسهای آموزشی برای آنها تدویر میکردیم تا چگونه آنها به افغانستان برگشته ترور، انفجا ر بند های ا ب ، انفجار پایه های برق ، مسموم ساختن شاگردان مکاتب و محصلین پوهنتون .....” باید این افراد ، از قدرت کنار روند اینها کسانی نیستند که در افغانستان مصدر خدمت شوند بیست و هست سال است که بین هم در جدال اند و این جدال شان هر روز پای یک کشور خارجی را در افغانستان میکشاند.اگر میخواهندجنایات قبلی شانرا جبران کنند باید شرافتمندانه عبدالله عبدالله ، عطا نور و صد ها تیکه دار جنگجو و شریر که مثل جوک به بدن زخمی ملت ما چسپیده آند خود را دور کنند. مشکل ما صرف اشرف غنی نیست ، مشکل ما این نیست که یک پشتون چرا رییس جمهور است ، مشکل ما ابن است که ما هیچ انسان صادق و دلسوز افغانستانی واقعا دلسوز به این وطن را در کنار خود نداریم آنچه در حکومت و دولت در مجلس سنا و پست های مهم دولتی میبینید همه ای شان معامله کران و مافیا هستند . برای من منحیث یک افغانستانی فرقی نمیکند که رییس جمهور من یک پشتون یا هزاره باشد ، فرق زمانی دارد که رییس جمهور پست ، متعصب ، مغرور و سمت پرست باشد و به همین ترتیب در مورد دگر ملیتها...
بیاید با هم یکجا شویم و این رنج مشترک و بد بختی سراسری را که دامنگیر همه ای ما صرف نظر از ملیت و زبان است برای همیشه نابود سازیم.
وحدت ملی ضامن پیروزی ما است در غیر آن حلقه ای غلامی همچنان سر و گردن ما را برای سالهای متمادی خم نگهخواهد داشت
زنده باد افغانستان واحد ، زنده باد مردم زحمتکش افغانستان ، بر افراشته باد پرچم وحدت و همبستگی مردم
فخر اهنگر
>>> حالا فهمیده ئی ؟
هر روز مشت این صاحب نظران ما بیشتر باز میشود ، بارها نوشته های جناب گل امیری را خواند م ودرکامنت ها نوشتم : گُل گُفتی ، گل امیری ، اما متاسفانه حالا می بینم که ایشان تاهنوز شخصیت وکیفیت عبدالله را نشناخته بوده ،
ر
>>> بهترین شخص برای رهبری بمنظور تحقق عدالت، برابری و آزادی، شخصیت دانشمند، فرهیخته، متعهد، آگاه، مستعد و با برنامه، محترم دوکتور عبدالطیف پدرام
>>> صرق از هند یا بنگلادیش می توانید وارد کنید
>>> نه كل باند نه كدو ، چهره ها معرف واقيعت ها نيست ، همه اين كانديدان بدون استثناء لياقت و استعداد رهبري ملت را ندارند، اكثريت شان رواني و مجنون هستند، همه شان به شكلي از أشكال دزد، رهزن ، أجير بيگانه ، بي ايمان و بي اعتماد به نفس خود هستند ، خداوند ملت را از همه شان نجات بدهد، و يك مسلمان واقعي را رهبر ما سازد، و او را ياري نمايد كه همه دزدي ها، چور ها، و قتل هاي ناحق چهل و دو سال سابقه را ذره ذره بررسي و تحقيق و حق را به حقدار بسپارد.
>>> ای مردم دانا
از برای خدا
بروید و بجوئید تا اگر ممکن باشد در کره زمین حد اقل یک آدم قابل قبول برای همه باشندگان سرزمین نفرین شده افغانستان پیدا کنید و از وی خواهش کنید که بیاید و چوپان این گله بی معرفت شود که گاه دنبال خر روان اند و گاه دنبال گاو
>>> در این جای شک نیست که اقای پدرام شخص تحصیل کرده و شخصیت قابل احترام در میان حلقات ادبی افغانستان است اما منحیث یک رهبر سیلسی بعید به نظر میرسد که بتواند افغانستان زخم رسیده و پارچه پارچه را با هم متحد و مرهم گذار بر زخم های ناسور مردم افغانستان باشد .
>>> بهتر است اقای امیری بعد از این همه گل گفتن ها به این گفته ای رهبر فقید هندوستان مهاتما گاندی توجه فرمایند:"درد من تنهایی نیست;بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت ,بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند میداند."
>>> محترم امیری
من با شما موافق هستم
>>> از جمع خلیلی و محقق و عبد الله هیچ کدامش مرد نیست. استخوان خور بی عرضه هستند.
>>> و اما این آقا بار ها از شخصیت و زعامت والای داکتر عبدالله سخن گفته است، حالا آن شخصیت بارز قبلی ، البته به زعم ایشان و همردیفان شان، شخصیت سست عنصر شده است ، خداوند مارا هدایت کند و همه این رهبران خود خوانده ، بی عاطفه، وطن فروش،مقام پرست،هردم مزاج، ابن الوقت و سود جوی قومی اعم از تاجیک، پشلتون ، هزاره واوزبیک رابه غضب خویش گرفتار نماید، آمین
مهاجر دور از وطن
>>> قصاب زیات شد گاو مردار شد
در بازار هیچ دیگ با دو سرپوس نیافتم
همه فروشنده ها میگویند دوتا دیگ سرپوشدار بخر
میدانید یعنی چی ( دو ریسجمهور با حامیان در خارج )
>>> در نوشته های بی سر و پای پر دم دمماج اقای گل امیری که بعضی اشخاص هم سو با خودش نوشتن گل گفتی گل امیر فکر کرده که واقعا گل گفته اما نخیر نه تنها که گل نگفته بل نوشته های انرا اگر مرور کنیددر همه نوشته های ان جناب جز کم زنی و عقده مندی و حسادت علیه داکتر عبدالله چیزی دیگری نبوده و بزیر دول عطامحمد نور که اکنون با فراموشی از گفته های دیروز اش خود رابدامن اشرف غنی احمدزی انداخته است تا مگر بقدرت و سرمایه دوباره دست یابد نه تنها که بقدرت چوکی و پول نمیرسد در دام مستحکم غنی احمدزی گیر افتاده و دست و پایش بسته شده و مردمی که به ان می نازید و قدرت نمایی میکرد انها را همه از دست داده حال یکه و تنها بدون پشتوانه مردمی گردیده در مورد امنیت شخص خودش از غنی احمدزی کمک خواست که به خواست اش چند افسر را خیات کرد که این خود بذاتش میرساند که اعتماد مردم را از دست داده و ترس از حیاتش دارد گل امیری شاگرد و پیروی چنین شخص است که هر روز علیه داکتر عبدالله عقده گشانی بنفع غنی برای دلخوشی ان میکند .
>>> پشتون کی قابل اعتماد بود که امروز باشد؟!
>>> اقای عبدالله هم تربیت شده شورای بد نام و بد قول » نظار« است هر مشکل که ما امروز داریم یک تاریخ بخصوص خود را دارد. عبدالله و باند عبدالله هم اگر بدون کدام غرض و مرض بر رسی شود . از سقوط حکومت کمونیست ها و نقش شورای نظار در سیاست های افغانستان را با دقت با مسولیت و دقت بر رسی کنیم می بینیم که شورای بد نام نظار هم جمعیت اسلامی که اکثران از تاجیک ها در ان نقش داشتند را دچار چند پارچگی کرد و با فریب و نیرنگ رهبری جامع تاجیک را در انحصار خود در اوردند. شخصیت های ملی و دوراندیش و سیاست فهم جامع تاجیک به تدریج توسط شورای نظار ترور ویا از صحنه کنار زده شدند. اشتباه تاریخی دیگر این باند نظامی در گیری با حزب وحدت و جنبش بود که نتیجه ان ضعیف شدن قوت های ملیت های غم شریک و جمعیت اسلامی شد. مشکل که امروز عبدالله دارد یک مشکل جیدید نیست همان زنجیر انحصار طلبی سا ل های ۱۹۷۲ هنوز حلقوم سیاسی عبدالله را فشار میدهد. دوران وزرات خارجه و معاونیت عبدالله نشان داد که گویا بد قولی و پشت کردن به هم پیمان های خود در تفکر باند شورای نظار نهادینه شده . حتی در همین لحظات حساس تاریخ می بینید که عبدالله و قانونی باز دست به دامان سیاف شدند. منطقی تر ان بود که عبدالله بین وجوهات مشترک فکری خود ( اخوان گری ) اقایان سیاف ( پشتون ) و کرزی (پشتون) و اسمعیل خان ( پشتون الاصل ) و جریان روشنفکران جامعه تاجیک ( که تعداد شان زیاد و در درون جامعه تاجیک چه که حتی با با قی نیرو های مقاومت نفوذ و جای گاه خاص دارن ) یک تولک و ترازو میکرد . و از جامعه مدنی تاجیک تباران کمک و مشورت میگرفت . من معتقدم که عبدالله بنا بر اصلت پشتون بودنش تر جیع میدهد تا بجای باز گشت به قوت های بلفعل جامعه تاجیک و هم پیمانان هزاره و ازبیک انگیزه اخوانیزم خود را ترجیع داده دست و پای کرزی پشتون وسیاف پشتون را گرفته تا خود را به مقام .... نکهدارد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است