امریکا و روسیه بحیث دو کشور شریک و مخالف، گروه های برتر سیاسی و نظامی را در دست خواهند داشت و نقش تهران، اسلام اباد، دهلی و در اینده تاشکند در پیوست و گسست با این دو نیروی اساسی تعیین خواهد شد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۸ ۱۳۹۸/۱۲/۱۴ | کد خبر: 162468 | منبع: |
پرینت
![]() |
آنچه در این روزها در افغانستان می گذرد یکبار دیگر زمینه سازی برای یک جنگ فرسایشی در منطقه با مرکزیت کابل است، پاکستان و سایر همسایگان ما نقش محوری را در این جنگ ایفا خواهند کرد و کابل مسوولیت تحقق پلان های واشنگتن را به عهده خواهد گرفت. وسایلی که میتواند به تحقق این هدف کمک کند در گام نخست عبارتنداز:
تشکیل حکومت انتقالی در کابل و در نهایت سپردن قدرت به جناح راست افراطی که از پسمانده های تمام سازمانهای جهادی دیروز و امروز متشکل باشد.
- توحید فعالیت تولید کننده ها و قاچاقچیان مواد مخدر با قاچاقچیان اسلحه و کارمندان فاسد دولتی.
- تمرکز حاکمیت یک گروه خاص بر شاهرگهای اقتصادی کشور که بطور حتم از تکنوکراتهای مقیم خارج تشکیل خواهدشد.
- سمت دهی همه ابعاد فرهنگی کشور در مسیر همخوانی با برداشتهای تنگ نظرانه دینی.
امریکا و روسیه بحیث دو کشور شریک و مخالف، گروه های برتر سیاسی و نظامی را در دست خواهند داشت و نقش تهران، اسلام اباد، دهلی و در اینده تاشکند در پیوست و گسست با این دو نیروی اساسی تعیین خواهد شد.
در داخل کشور مانند گذشته در رده های وسطی جا برای سیاسیون باورمند به تمایلات برتری خواهانه تباری، زبانی و دینی باز خواهد ماند و انان در دایره کنترول شده به انحراف ذهن مردم از مشکل اساسی ادامه خواهند داد.
رهبران دولت بعدی بمراتب متقلب تر و قانون شکن تر از رهبران فعلی خواهند بود. در اصول اعتقادی انان حاکمیت مردم و کار برای یک دولت برخاسته از اراده مردم جا ندارد.
اینکه چرا کار به اینجا رسید و مسوول کیست باید گفت:
گرحکم شود که مست گیرند
درشهر هرانچه است گیرند
از فقر و کورسوادی مردم تا خیانت صریح رهبران سیاسی، از همسایه های کور دل تا اربابان استعمار جدید همه و همه در بدتر ساختن وضع سهم داشتند. انچه حالا ارزش دارد برخورد به مسایل سرنوشت ساز امروزی است و داشتن دید روشن از چندی و چونی شاخصه های صلح و جنگ. کنار امدن و کنار رفتن های کنونی ریشه در جریان سیال طبقاتی کشور دارند، صلح کنونی منافع طبقه معین و متحدان بیرونی انرا تامین میکند و هرگز نمیتواند ممثل ارمانهای مردم باشد.
برای تامین یک صلح با وقار که در ان تمام مردم ما شرف، عزت و وقار خود را ضمانت شده ببینند باید تمام نیرو ها و شخصیتهای مدافع حقوق شهروندان بدون بهانه گیری باهم متحد شوند. باید ازتمام و سایل مدنی برای رسیدن به مدنیت استفاده کرد. انانی که به جمهوریت و قانون اساسی باور ندارند راه را برای امارت و خلافت باز میکنند. از تاریخ باید اموخت.
عبدالله اسپنگر
>>> دورد به شما عبدالله اسپنگر:
با تعمق به تحریرشما علاوه میکنم اینکه
برای امریکا یا هرکشور دیگر فرق نمی کند ازکدام اقلیت ویامزهب افراد افغانی منافع آنهارا تامین میکند.
حالاکه طالبان مجددا" تعهد کرده به معنی این است که عقهده های پشتون افغانستان برای20درجنگل قابل تحمل نیست وحداقل20 سال دیگر سه اقلیت دیگر نیزبسوزد این بازی است که مناطق مرکزی وشمال میدان آتش است.
حاکم طالبان میشود ورعیت آنها صرف هم تبارآنها بطور منسجم این راه نزدیک برای دست یافتن دوامدا منافع امریکاه میباشد
وازطرف دیگر آتش جنگ شعله ور می ماند، دست خاینان همچنان دراز، وایدولوژی دینی همچنان پابرجا.
مردم افغانستان به این زودی ها شاهدحکومت ملی نخواهند بود.
مخلص تان حسنی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است