اینکه بگوییم که افغانستان کنونی توسط پشتونها و برای پشتونها ایجاد شد، ما فقط یک واقعیت تاریخی آشکار را تکرار کرده ایم و نخبگان و روشنفکران پشتون این را میدانند | ||||
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۷ ۱۳۹۸/۱۱/۲۸ | کد خبر: 162223 | منبع: | پرینت |
چند روز قبل جنرال عبدالرشید دوستم، رهبر جنبش اسلامی یا به عبارت دیگر رهبر ازبک تبارهای افغانستان، که درعین حال هنوز معاون اول 'ریاست جمهوری " است، هشدار داد که در صورت بر سر کار آمدن "حکومت تقلبی" آنها نیز حکومت موازی اعلام خواهند کرد. امروز یکشنبه کریم خلیلی، معاون سابق رییس جمهور، رییس شورای عالی صلح و بویژه رهبر حزب وحدت اسلامی، یکی از دو شاخه مهم حزب وحدت مزاری، نیز اعلام کرد که در صورت اعلام یک "حکومت تقلبی"، آنها نیز یک حکومت موازی را تشکیل خواهند داد. بدین گونه وی حمایت خود را از موضع ژنرال دوستم اعلان نمود.
از دید حقوقی، مطالبه تیم " ثبات و همگرایی" برای جدانمودن آرای پاک از آرای تقلبی انتخابات ریاست جمهوری مشروعیت دارد. این هم آشکار است که کمیسیون "مستقل" انتخابات تصمیم دارد که به ادعای تیم " ثبات و همگرایی" در مورد بی اعتبار بودن وجود بیشتر از ۱۰۲ هزار رای خارج از زمان که به صندوقها انداخته شدهاند، وقعی نگذارد. بخشی دیگر از آرا که تیم "ثبات و همگرایی| بر آن اعتراض دارد، شامل ۱۳۷ هزار رای قرنطینشده است که به گفته آنان بدون اطلاع تیمهای انتخاباتی وارد محاسبه نهایی و آرای معتبر شده است و باید از آن خارج شود، نیز از این جمله اند. نتیجه اینکه بآ محترم شناختن این آرای ناسالم کمیسیون انتخابات تصمیم دارد که اشرف غنی را برنده انتخابات اعلام کند.
ولی آنچه که موضعگیری جنرال دوستم و استاد خلیلی را بطور بیسابقه ای مهم میسازد، خصلت سیاسی آن است که در تاریخ افغانستان بیسابقه است. این که بگوییم که افغانستان کنونی توسط پشتونها و برای پشتونها ایجاد شد، ما فقط یک واقعیت تاریخی آشکار را تکرار کرده ایم و نخبگان و روشنفکران پشتون این را میدانند.
ماهیت قدرت سیاسی ـ دولتی روی انحصار قومی استوار بوده و هنوز همینطور است. در افغانستان چند قومی و بعبارت ادبیات سیاسی "کثیرالمله"، روابط و مناسبات قدرت که درحیطه کنترول زمامداران پشتون باشد همیشه یک اصل حیاتی برای حاکمان بوده است.
از لحظه اعلام افغانستان در سال ۱۷۴۷ تا امروز ( امرا، سلاطین، شاهان، جمهوی، جمهوری خلقی، امارت اسلامی و "جمهوری اشرف غنی" ) قدرت روی سه پایه استوار بوده : انحصار قدرت پشتونها، اشتراک نسبی تاجیک ها و حذف نسبی هزاره ها و ازبک ها ماهیت قدرت سیاسی را میسازد. از این نگاه موضعگیری دوستم و خلیلی، نمایندگان این دو قوم محروم سیاست افغانستان و بگفته برخی ها دو قوم مطیع، یک موضعگیری تاریخی است و رای نتیجه انتخابات دوستم و خلیلی به نمایندگی هزاره ها و ازبکها، سازماندهی قدرت دولتی را که تا امروز در افغانستان از بدهیات بود، به چالش میکشند.
پرواضح است که خلیلی و دوستم از پایه های اصلی تیم "ثبات و گمگرایی" نمیتوانستند بدون موافقت رهبر این تیم، دکترعبدالله، حرف از تشکیل حکومت موازی بزنند. زیرا من نمیتوانم باور کنم که تیم "ثبات و همگرایی" دوستم و خیلی را وادار به چنین ادعای بزرگ تاریخی نموده اند تا فشاری روی حامیان خارجی اشرف غنی وارد کنند. بیصبرانه منتظر اعلامیه دکترعبدالله در این مورد هستم.
آیا مذاکرات صلح فردا میان سه حکومت افغانی روی یک میز مثلث آغاز خواهد شد؟
از سالها به اینطرف گفته و نوشته ام که زمانی واقعآ میتوانیم به قدرت تبعیضی و انحصاری پایان ببخشیم و شاهد تغیراتی بنیادی برای تآمین عدالت باشیم که ایتلاف سیاسی استراتژیک میان تایجک ها، هزاره ها و ازبک ها تناسب نوین قدرت را دراین کشور برقرار سازد. پروسه ملت سازی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) بطور بنیادی هنوز در افغانستان روی دست گرفته نشده. این پروسه مانند فرانسه و دیگر کشور های اروپا از اتحاد گروه های مختلف یک حوزه قومی (فرانک ها در فرانسه، جرمن ها در جرمنی...) صورت نمیگیرد.
پروسه ملت سازی درافغانستان، یک کشور چند قومی با حوزه های فرهنگی کم و بیش متفاوت، لزومآ با برابری و همبستگی میان اقوام صورت خواهد گرفت. شکل اداری آن، دولت مرکزی نرم، دولت غیر متمرکز، دولت فدرال، به آسانی بدست خواهد آمد.
کریم پاکزاد
>>> دزدای شمالی را هیچ حساب نمیکنید
>>> اگر همين خاينين نمىً بودند افغانستان به چنين حالت نمىً رسيد!! ما فقط يك امير عبدالرحمن خان ديگر كار داريم كه هم چنين خاينين و وطنفرشان چون خليلى، دوستم مليشه، عبدالله ايزك را در جايگاه شان مى نشاند! واينروز نزديك هست و امدنى!!! انشالا
>>> نوشته ات به قوم تکیه کرده واین غلط است به دلیل ذیل : خداوندج میفرمایند :
(ان اکرمکم عندالله اتقیکم) .
خداوندج تقوا را معیار قرار داده است نه قوم را بناء شخص متعهد به وطن ، مردم از هرقومی که باشد باید باشد وبرای خداوند ج و مردم پذیرفتنی است اما برعکس شخص دزد ، قاتل ، بدماش ، متعصب که تفرقه قومی ، سمتی ، لسانی ومذهبی را دامن زند و دین را وسیله ساخته دنیا را هدف قرار دهد بعدآ صاحب بلند منزلها شود ، درداخل وخارج دربانکها پول ذخیره کند از هرقومی که باشد نه خداوند ج چنین اشخاص را می پذیرد ونه مردم .
درینجا هرکس ازهرقومی که بود از روی عملکردش به مردم امتحان داده است .
>>> اقای کریم پاکزاد..
من نمیخواهم منحیث یک تاجیک زیر بیرق حکومت هزاره و ازبک بیاسایم. تجارب تلخ جنایات و وحشیگری های حزب وحدت سالهای ۹۰ صفحات سیاه در تاریخ معاصر هزاره ها میباشد. چندی پیش41مین سالروز انقلاب ملی دموکراتیک و ضد امیریالیستی ایران البته نه اسلامی بود. مقالات زیاد به ثنا وصفت و حمد ایت الله خمینی و دگر اخوند های ایران در سایت این شبکه توسط قلم بدستان هزاره ای ما به نشر رسید انگاه واضحا درک کردم که عده ای زیاد برادران هزاره ای ما تا حدی به ایران و ایرانی ها و به خصوص ملایان ایران دلبسته اند. من هیچگاهی با یک مقاله ای که در مورد همدلی و یک سانی و وحدت مردم افغانستان باشد و ان توسط دوستان هزاره ای ما نوشته شده باشد بر نه خورده ام. شاید به جز رمضان بشر دوست و یک عده ای محدود از هزاره ها دکران افغانستان را منحیث تخته خیز برای تحقق ارمانهای تجزیه طلبانه ای شان استفاده میکنند که شما اقای کریمزاد از همین قماش هستید. قلم بدستان هزاره نود فیصد به تاریخ قدیم و معاصر ایران که اکثرا حقایق تاریخی در ان وارونه گردیده است و هر انچه افتخارات ملی افغانستان و کشور های اسیای مرکزی وجود دارد به نام خویش تمام کرده اند متکی بوده و همواره در صدد تخریب دستاورد های مهم تاریخی مردم افغانستان شک و تردید نشان داده اند.البته علیه شوونیزم قوم پرستی با ید مباره کرد ولی تقسیم جغراقیایی افغانستان به نام این قوم ویا فلان قوم از طرحهای دشمنان وحدت و صلح و ارامش افغانستان میباشد. این تخیلات در دستور کار سازمانهای استخباراتی ایران پاکستان و سی ای ای
قرار دارد و شما هم بدان باور دارید. بار کج به منزل نمیرسد.
بامیانی
>>> پشتونها نه برای عدالت و وحدت بلکه همیشه برای ریاست قوم خود جنگیدند اگر اصل این را فراموش کنیم که تاریخ داخل شدن پشتون ها در خراسان به خوبی مشخص نیست و قبل از سیصد سال در خراسان و سییستان از ایشان رد اثری نیست و آخرین قوم داخل شده به خراسان از جنوب بودند؛؛ یک نمونه بیاورید که پشتونها برای نام خراسان جنگیده باشند که ریاست قدرت با تاجیک یا هزاره یا قزلباش یا سایر فارسی زبان ها یا حتی ترک زبان ها باشد و پشتونها تحت حمایت آنها جنگیده باشند هرگز وجود ندارد. پشتن فقط ریاست خواه است اگر بتواند با جنگ انتحار انفجار اختطاف یا تقلب یا تبانی و وطن فروشی با انگلیس و روس و امریکا و عرب دوست میشود تن به ذلت استعمار میدهد تا ریاست خود را از دست ندهد اخر کار نام ریاست طلبی و قوم پرستی خود را ملت دوستی میگزارد ؟ اما کدام ملت ملتی که نام تو افغان شود رئیست افغان شود سرود ملی و پول تو پشتو باشد تاریخ مدارس کشور سراسر دروغ و جعل به نفع قوم پشتون بزرگنمایی شود و همه مظاهر خراسانی و فارسی و نام بزرگان تاجیک و هزاره حذف شود و هرچه ستمگر خونریز در قوم پشتون هست بابا و غازی و خان و کبیر خوانده شود!.
>>> اگر فراخوانی محتوی و جنبه ای عمومی داشته و همه بر ضد ملیت و قوم و قبیله پرستی و ستم ملی دعوت گردند بدون شک که زمینه ای اعتماد بر یکدگر مساعد گردیده و در این راستا همه به مبارزه خواهند بر خواست.اما اگر ما تنها یک و یا دو قوم را بر علیه دگران به هر نام و عنوانی باشد بشوریم این دگر ماجراجویی بیش نیست. چه تضمینی وجود دارد که با ایجاد دولت هزاره و ازبک دگر اقوام وملیتها با شوونیزم و قوم ستیزی هزاره و ازبک مواجه نشوند؟ اگر ما نظر اجمالی به عضویت در احزاب وحدت اسلامی جمعیت اسلامی یا جنبش اسلامی بیاندازیم تمام این احزاب فقط به عضویت همتبار خود اکتفا کرده اندو هیچ یک از این احزاب نمیتوانند ادعای ملی گرایی کنند به جز ادعای سمتی.
برای تامین عدالت اجتماعی و سیاسی اولتر از همه فراخوانی برای اتحاد و وحدت تمام نیرو های وطنپرست در یک جبهه ضروری است و شعار اصلی این جبهه باید تامین استقلا واقعی افغانستان و کوتاه کردن دست اجانب که در انتخابات ما در تعیین سرنوشت ما در نان و اب ما مداخله مینمایند باشد تجارب تاریخی برای ما نشان داد که استعمار بر ما نام را تحمیل کرد استعمار ما را بنام دین با هم انداخت استعمار طالب را بر ما حاکم ساخت استعمار زمانیکه با طالب کنار نیامد بنام محو تروریزم مستقیما جلو کشور را بدست گرفت و همین استعمار چون پول مصرف میکند توانست افرادی چون کرزی و غنی را بر ما حاکم سازد و سران سست عنصر دگر ملیت ها را هم
با پول مطیع گرداند و برای پیشبرد مقاصد استعماری خود جنگ شیعه و سنی و تاجیک و پشتون را براه اندازد و متاسفانه یک تعداد هم خواسته یا ناخواسته
اب در اسیاب استعمار میریزند و جنگ پشتون و تاجیک را دامن میزنند.
توده های محروم پشتون هم قربانی سیاست های استعماری اند انها نیز در فقر و بدبختی و بی روزگاری به سر میبرند انها نیز قربانی توطیه های سران سازشگر خویش شده اند ..
بهترین راه برای برون رفت این است تا با هم یکجا شویم و برای طرد بیگانگان خارجی و حامیان داخلی شان ...اعم از پشتون تاجیک و هزاره و ازبک که از سفره ای استعمار سالهاست تغذیه میشوند و منبع اصلی بدبختی هاو بیعدالتی در کشور اند دست بکار شویم و همه ای ما محور اصلی دولت سازی در افغانستان باشیم
فخر اهنگر
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است