بررسی تاریخ پرآشوب به میزان سال های بیشمار آن قابل بررسی است اما همزمان با ورود به 26 دلوِ دیگر و تعطیلی از برای استقلال، هیچ نشانی از رهبران جهادی در حکومت نمانده است جز عبدالله منزوی در سپیدار | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ | کد خبر: 162189 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، خیزش های مردمی با نام جهاد در افغانستان تنها گوشه ای از دلیل شکست شوروی بود اما برنامه های پس پرده کاخ سفید اجرا شده در پاکستان و افغانستان سبب شد، خرس در تله افتاده و راهی جز رفتن و شکست نیابد و حال، رهبران جهادی که زمانی قهرمانان بزرگ میدان جنگ بودند در طول چهار دهه ناامنی و بخصوص پس از خروج ارتش سرخ چه نقشی را ایفا کردند؟
بررسی تاریخ پرآشوب به میزان سال های بیشمار آن قابل بررسی است اما همزمان با ورود به 26 دلوِ دیگر و تعطیلی از برای استقلال، هیچ نشانی از رهبران جهادی در حکومت نمانده است جز عبدالله منزوی در سپیدار.
سال های تجاوز شوروی به دلیل ضعف نظام حاکم در قدرت، سبب خیزش های مردمی و بروز کودتاها شد، هرچند حکومت داکتر نجیب تا پایان خروج ارتش شوروی مقاومت کرد اما عملا تهی از قدرت و اختیار بود در حالیکه رهبران جهادی بدل به تاثیرگذارترین های مناسبات سیاسی پس از آن سال ها شدند.
دوران نه ساله تجاوز شوروی، جهادی مقدس در افغانستان به وجود آورد که مردم در احساسات پاک خود برای حفظ دین و تمامی آنچه داشتند، خانه ها را سنگر کردند و در میدان های نبرد هر کدام قهرمانانی گمنام این سرزمین بودند اما سیاست های شوم خارجی از پیروزی آنان خون و کشتارهای مدام ساخت.
در این میان، رهبران جهادی در صف اول جنگ ها با استفاده از نیروی مردمی در کنار کمک های هنگفت نظامی و مالی که از سوی حامیان خارجی خود می شدند، ابزاری به دست کاخ سفید بودند که بدون در نظر گرفتن برنامه ای راهبردی پس از جنگ در ورطه زیاده خواهی ها، کشور را وارد جنگ داخلی و عواقب ناگوار پس از آن کردند.
بزرگترین ضعف رهبران جهادی، تکیه بر داشته های ناقص دینی خود بدون توجه به دانش سیاست و حکومتداری بود، بزرگترین سیاستمداران و دانش آموختگان سیاست در ترورها حذف شدند و آنچه باقی ماند، یک کشور غرق شده در خون و ویرانی با متجاوز خارجی که دیگر وجود نداشت با رهبران تهی از برنامه های پسا جنگ در حالی که همچنان اختلاف های قومی به قوت خود باقی بود.
در روزگاری که ابر قدرتی به مانند شوروی و حکومت در یک جبهه در برابر مردم بی دفاع قرار گرفتند، رهبران و جبهه جهاد راهی جز قبول و استفاده از تجهیزات نظامی و دریافت کمک های امریکا نیافتند زیرا یا کشور را باید نجات می دادند و یا زیر سلطه متجاوز به زانو در می آمدند.
در این میان، اگر چه 26 دلو را نمی توان استقلال افغانستان دانست اما به طور حتم پیروزی برای مردمی است که با دست های خالی، جان خود را سپر متجاوزان خارجی کردند، اگر چه هیچ گاه زمانی برای امنیت و چشیدن طعم پیروزی به دست نیاوردند.
با گذر از تجربه های تلخ پس از شکست ارتش سرخ که به جنگ داخلی، حاکمیت طالبان و دوران جدید انجامید، رهبران جهادی در تمامی این روزگار از تاثیرگذارترین های مناسبات سیاسی بودند و هرچند دیگر نه آن قهرمانان دوران جهاد در جامعه بلکه حداقل حکم رهبری را حفظ کرده اند.
امریکا پس از رسیدن به هدف شکست شوروی در حالیکه این کشور با تجزیه در درون درگیر شد، رهبران جهادی درسرساز در افغانستان را از میان برد به مانند احمد شاه مسعود و برهان الدین ربانی و با به حکومت رساندن رییس جمهورهای وابسته و فاسد از میان رهبران متعصب پشتون، دیگر رهبران را منزوی و خانه نشین کرد تا از دل ناامنی های مدام گروه های تروریستی در کشور با پایگاه های نظامی، ماندگار شود.
در این میان، رهبران جهادی که همزمان با حکومت و شوروی در حال نبرد بودند اگر با دوراندیشی سیاسی تمامی سیاستمداران در قدرت و مقام های با صلاحیت را در شومی سیاست امریکا از میان نمی بردند در دوران پسا شوروی خلا حکومت داری و سیاست گذاری از میان می رفت و جنگ داخلی صورت نمی گرفت.
خروج شوروی نه پیروزی رهبران مجاهد بلکه شکست بود، شکست بزرگ در طمع قدرت برای رسیدن به حکومتی که بر ویرانه های دولت های گذشته بنا شده بود آنهم در عدم فهم سیاسی و دانش حکومت داری.
یک کشور آنهم اسلامی جدای از رهبران دینی نیازمند رهبران سیاسی و با اقتدار است و اگر هر سوی این نظم بر دیگری پیشی گیرد، افغانستانی می شود در چهل سال گذشته تا آینده ای نامعلوم.
کد (18)
>>> 100%در 100
در این میان، اگر چه 26 دلو را نمی توان استقلال افغانستان دانست اما به طور حتم پیروزی برای مردمی است که با دست های خالی، جان خود را سپر متجاوزان خارجی کردند، اگر چه هیچ گاه زمانی برای امنیت و چشیدن طعم پیروزی به دست نیاوردند.
عبدالله از هواده
>>> گر چه قو تها ی نظامی شوروی در افغانستان بر اساس قرار داد های رسمی دو جانبه که با سفر هیات افغانی بعد از قیام هفتم ثوربه شوروی وقت داخل افغانستان نظر به تقاضای حکومات آن وقت افغانستان برای دفع تجاوزات مسلحانه از خاک پاکستان توسط گلبدین و سایر فراری های اخوانی افغانستان شده بود ، اما این یک تصمیم نا درست از جانب مقامات شوروی بود ، ناگفته نباید گذاشت که هزاران جوان فارغ مکاتب و موسسات عالی تعلیمی در این جنگ نیز برای دفاع از تما میت ارضی افغانستان زیر بیرق سه رنگ جمهوری دموکراتیک افغانستان شهید شدند. متاسفانه عده ای از نبروی جوان کشور بنام دفاع از اسلام قربانی فریب رهبران نا مسلمان شیعه و سنی افغانستان ،ایران و پاکستان شدند و جان باختند آنها نیز فرزندان پاک این میهن بودند.اسلام از همه زمانها بهتر در سالهای هشتاد مورد توجه حکومت بود، هیچ کس بخاطر شیعه بودن یا سنی بودن قربانی نمیشد.ضرب المثل است که میگویند بینی آت را پشک برد انسان اول بینی آش را دست میزند که در جایش است یا دنبال پشک میدود. متاسفانه عده ای اول پشت پشک دویدند و بعدا به بینی شان دست زدند و به این ترتیب انجام فریب پاکستان و غرب را دیدند.
>>> این روز پیروزی حق بر باطل است پیروزی مردم مسلمان افغانستان در مقابل ابر قدرت روسی و در مقابل خرس های سرغ و پیروزی در مقابل کمونستان فروخته شده وق اما بدبختانه که این پیروزی نتیجه معکوس داد. و یکتعداد از قدرت طلبان و بعضی خایینین که دور وبر احمد. شاه مسعود را گرفته بودند و البته در این میان شان هم پرچمی های وطن فروش که خواستند تا در حمایت مسعود باشند او را وادار به معاهده لعنتی جبل السراج نمود و. از طرفی تهدید های حکمتیار دوصف متضاد را در بین آورد و منجر به جنگ های خانمانسوز داخلی گردید که هزاران جوان مارا طعمه مرک را بخشید ،امید روزی برسد که همه خایینین وفریبکاران که این پیروزی بزرگ را خدشه دار نموده اند بجزای اعمال خود برسند
عبدالله ریحان
>>> من به یاد دارم که در زمان تره کی کسی را دستگیر کردند و دلیلش را جرم مشهود گفتند و این جرم مشهود چیزی نبود جز در حال نماز خواندن.
بعد تره کی در یک بیانیه اش گفت که با نماز خوان ها مدارا کنید چون پدر های ما هم نماز میخواندند.
کمونیست های بیسواد آنوقت فکر میکردند با بستن مساجد و کشتن مسلمان ها و تقسیم زمین های زمینداران بزرگ و در مجموع با هشت فرمان احمقانه دنیا گل و گلزار میشود و کمونیسم هم در افغانستان لبسکاد سرتاسری میشود.
اما در نهایت هم سر خود را به باد دادند و هم دولت حامی خود را از صفحه روزگار محو کردند و هم دو ملیون انسان یا کشته شد یا معیوب و در حدود بیشتر از ۵ ملیون انسان هم مهاجر شد و این مصیبت تا حال ادامه دار.
و جالب تر از همه نعره های مرگ بر امپریالیزم و مرگ بر آمریکا و اروپا و سرمایه داری نوکران روس گوش همه را کر کرد اما درنهایت چوچه های لنین همه به آمریکا و اروپا و بیشتر در هالند و جرمنی و سویدن پناهنده شدند و از همه بیشتر حماقت شان در این است که هنوز هم در اروپا مشغول خود فروشی به سازمان های جاسوسی هستند تا اگر شود با راه انداختن تشکیلات جدید به آب و علفی برسند.
خداوند انتقام این ملت را از چوچه های لنین بگیرد.
>>> ششم جدی ١٣٥٨شمسی که برابراست با٢٦ دسامبر ١٩٧٩ میلادی به قومانده مستقیم برژنف ملعون وفاشیست قشون متجاوز شوروی بالای کابل حمله کردند حفیظ الله امین لعین رییس جمهور حزب خلق وقومانده کودتای هفت ثور ١٣٥٧ را باتمامی گارد ومحافظین شان را به قصر تپه تاج بیگ کابل به قتل رسانیدند وببرک کارمل این مزدور سرسپرده شوروی ورفیق خاص برژنیف ملعون و فاشیست تحت نام حزب واحد دیموکراتیک خلق افغانستان قدرت را بدست گرفت.ششم جدی روز اشغال وتجاوز وحشیانه قوای شوروی بر خاک ملت مومن وزجر کشیده افغانستان است.جنایت کاران اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان با چنان خوشحالی وامیدواری با قوای متجاوز شوروی عکس های یاد گاری درشهر کابل وولایات میگرفتند که گویا رفقای چندصدساله این جنایت کاران دوباره زنده شده باشد.من درسمستر هشتم پوهنتون پولیتخنیک محصل بودم درروز هفتم جدی تمامی استادان شوروی که در پوهنتون پولیتخنیک ایفای وظیفه میکردند باچنان خوشحالی وشادمانی با قشون متجاوز شوروی مصاحفه واحوال جویی میکردند ودسته های گل به قشون متجاوز شوروی میدادند.اما ازطرف دیگر آناینکه مخالف تجاوزشوروی ومخالف سیاست های مزدور منشانه حزب خلق وپرچم بودند نهایت مایوس بودند وفکر میکردند که افغانستان برای همیشه به کار شوروی فرورفت.مجاهدین جان برکف که درسنگر های آزادی خواهانه شان درحال جنگ با خلقی ها وپرچمی های جنایت کاربودند ازتجاوز قشون شوروی بیشتر باهم هماهنگ ومنظم شدند ودرصدد تسلیحات ومهمات پیشرفته جنگی شدند تا بتوانند درمقابل قوای متجاوز قشون شوروی مقاومت کنند که درنهایت سلاح پیشرفته وراکت های ضد تانک وضد هیلو کوپتر بدست آوردند وازپیشرفت بیشتر قوای متجاوز شوروی درسرحدات وولسوالی های افغانستان گردیدند.ببرک کارمل که خودرا عالم ومارکسیست درجه یک میدانیست گاهی اوقات پولینوم های خایینانه توام با تمسخر وریاء نیز درکابل دایر میکردند وازمردم میخواستند که زیر بیرق سرخ مارکسیزم لینینیزم متحدشوند درحالیکه ٩٥ فیصد مردم افغانستان به دین اسلام عمیقا معتقد بودند.شوروی ها با همکاری حزب خلق وپرچم نهایت تلاش کردند که ازطریقی درصفوف مجاهدین نفوذ کنند امامردم متدین وآزادیخواه افغانستان تمامی نقشه های شوم شوروی ها ومزدوران اعضای حزب خلق وپرچم را درمناطق مختلف وجبهات جهاد مقدس خنثی ونقش برآب میکردند.ازطرف دیگر بلوک شرق که جز اقمار شوروی بودند هم درحال پاشیدند شدند ونظام های کمونیستی شانرا یکی ازپی دیگری توسط مردم همان کشور سقوط داده میشدند.اتحادیه کارگری مستقل که درپولیند بوجود آمد سرآغازفروپاشی نظام دیکتاتوری کمونیستی دراروپای شرقی گردیدند.بعدازمرگ برژنف ملعون وفاشیست چند رهبر شوروی یکی ازپی دیگری قدرت را به دست گرفتند و مردند تابالاخره رهبری حزب کمونیست به میخایل گورباچف رسیدند.گورباچوف باسیاست گلاسنوست وپروستاریکا سیاست خارجی شوروی تغیر کرد.گورباچوف تحت فشار مجاهدین جان برکف افغانستان وجامعه جهانی مجبور گردید که قشون شوروی را ازافغانستان خارج سازندوجدول زمانی برای خروج قشون شوروی ازطرف گورباچوف اعلان گردید تا بالاخره به تاریخ ١٥ فبروری ١٩٨٩ اخرین قوای متجاوز شوروی خاک افغانستان را ترک کردند وافغانسنان از اشغال قوای متجاوز واشغال گر شوروی آزاد گردید.کمونیستان دوآتشه وتند روان شوروی که ازسیاست های گورباچوف ناراض بودند ودریک کودتای نظامی قدرت را به دست گرفتند وگورباچوف را برای چند روز محبوس کردند.طرفداران گورباچوف علیه کودتا چیان ذیرکانه اقدام کردند وگورباچوف را ازحبس رها نموده ودوباره به مسکو آوردند وبه مسند قدرت نشاندند گورباچوف حزب کمونیست شوروی را به تاریخ ٢٥ دسامبر ١٩٩١ میلادی منحل کرد وخودش نیز به خواطر جلوگیری از خون ریزی بیشتر استعفا داد ویلتسین اولین رییس جمهور غیر کمکنییت درروسیه قدرت را به دست گرفت .رژیم مزدور حزب خلق وپرچم ودست نشانده شوروی مجبور گردید به مصالحه ملی روی آورد اما مجاهدین جان برکف و آزدیخواه که خودهارا برنده احساس میکردند به شعار مصالحه حزب خاین ومزدور خلق وپرچم اعتنا نکردند وضربات بیشتروکوبنده تر بالای قوای دولتی وارد آودند تابالاخره حزب خلق وپرچم تصمیم به انتقال قدرت به مجاهدین وآزادیخواهان افغانستان گردیدند وبه تاریخ هشتم ثور ١٣٧١ قدرت سیاسی از حزب کثیف خلق وپرچم به حکومت موقت مجاهدین وآزدیخواه گردید.درمدت اشغال افغانستان بیش ازصدها هزار کشته ومعیوب درافغانستان میلیون ها مهاجر وآواره به کشورهای همسایه ودورافغانستانمهجاجر گردیدنددوافغانستان به ویرانه تبدیل گردید.بهترین دانشمندان واستادید پوهنتون ودانشگاه ها روحانیون ومولوی صاحبان ،کسبه کاران ،تجاران وازتمامی اقشار مختلف درزمان حکومت کثیف خلق وپرچم وقوای متجاوز شوروی به شهادت رسیدند.روح شهدای مظلوم ملت مومن افغانستان که دردوران حکومت فاشیست وکمونیست حزب خلق وپرچم به شهادت رسیدند شاد باد ویاد آنان درقلوب ملت مجاهدین وملت مظلوم افغانستان جاودان باد.ومن الله التوفیق.
عبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> با شال و کلاه و چمدان آمده بودند
اصلا به فنا دادنِ نان آمده بودند
با پرچم سرخ و لب خندان و دلی شاد
انگار به مهمانیِ خان آمده بودند
تیرِ هوسی بود که بر سنگ، نشان رفت
بیهوده به همراهِ کمان آمده بودند
با چکش و داس و تبر و اره و تیشه
این قوم، پیِ جنگلِ مان آمده بودند
دُم زیر، گرفتند و از این بیشه رمیدند
روباه صفت، حیله زنان آمده بودند
چون موش، به سوراخ خزیدند در آخر
آن ها که چنان شیر ژیان آمده بودند
م.رستمی
>>> هیچ کسی را شکست نداداه اییم؛ این ماهستیم که شکست خورده اییم...!!
دیده میشود تعدادی هموطنان ما در صفحات مجازی خویش دوره ختم سیاه و تاریک عساکر سرخ شوروی را تجلیل میکنند ویک دیگر را مبارکباد میگویند . گزشته از مسال دیدگاه ونظریات موافق ویا مخالف باهم دیگر من اینرا حق آنهای میدانم حالا به لحاظ عقاید دینی و اسلامی ویا هم هرعلت دیگری در این راه مشقت روزگار دیدند ؛ گرسنگی کشیدند و خون دادند ودرمورد درست ویا نادرست بودنش بحث من نیست.
ولی مشکل اساسی که ما به آن روبروهستیم و اهمیت نمیدهیم اینست : دست آورد این همه گویا جانفشانی ها گویاغلبه برختم دوره تاریک عساکر روس وبه اصطلاح فروریختاندن دیوار برلین وشکست کمونیزم ... فقط وفقط یک روز رخصتی است ویا کدام چیز دیگری؟
کجاست آن روشنایی بعداز ختم دوره سیاه عساکر شوروی.؟
اگر چنین است دراینصورت جنتری سالانه از آمدن ورفتن قشون های سیاه - سفید ؛ سرخ ، زرد پر خواهد شد.
نباید فراموش کرد واین بارها ست توسط اشغالگران چون عرب - چنگیز - انگلیس - امریکا و پاکستان .... همین کشورما مورد تجاوز قرار گرفته است ؛ وخودرا درظاهر امر قناعت به این داده اییم گویا ما شکست وفرار شان داداییم وشکست شان خواهم داد ؛ اما بیخبر از اینکه اینها نه فرار کرده اند ونه هم هم کسی پوز شان را به زمین مالیده است ونه هم ختم دوره سیاه شان است؛ اینها درهمین سرزمین بالباس دیگری با طرح دیگری حضور دارند و درتمامی سطوح ولانه ها ازارگ گرفته تا سپیدار را دراختبار خود دارند ؛ فرمان زندگی ومرگ ماراهم همین ها تعین میکنند فقط این اشغالگری همچون توپ فوتبال دست به دست میشود یکی به دیگری پاس میدهد.
نتیجه اینست : این پوز من تو است که به زمین مالیده میشود وهیچ کسی راهم شکست ندادایم ، این ما خود هستیم که شکست خورده اییم . اینکه نمیخواهیم ویا نمیتوانیم به این اعتراف کنیم موضوع دیگریست...
بنآشکست نه پیروزی حساب میشود ونه هم افتخاراست.!
عطا صفوی
>>> مولانا پضل رامان چندروز پیش گفت:جهاد محاد نبود همه کار امریکا بود
>>> چه عجب دنیای تکرار در تکرار است.
پریروز رهبران خلق و پرچم باد در غب غب می انداختند و چنان می پنداشتند که همه تحولات صورت گرفته ناشی از نبوغ فکری و سیاسی عالیجنابان است و دیدیم که چه شد.
دیروز رهبران مجاهدین با آنکه درس های سرخوردگی و شکست کمونستان را در پیش چشم داشتند مگر شیطان و نفس چنان فکر و عمل شانرا در قبضه قدرت خود گرفته بود که می پنداشتند از برکت فهم و دانش و مبارزات شخص شخیص خودشان این همه تحولات چه در افغانستان و چه در جهان به وجود آمده تا اینکه خواری و ذلت چنان گریبان شانرا گرفت که گلبدین کسیکه دیروز به چوکی صدارت قناعت نه کرد و وطن را به آتش کشاند امروز در انتخابات چنان خجل شد که خودش هم باور نمیکند و اگر چوکی وزارت اقوام و قبایل را هم برایشان بدهند ممنون احسان دهنده خواهد بود.
و بد تر از همه دلقک های موجود از کرزی گرفته تا احمد زی با آنکه خوب میدانند آب و نان و بستر خواب شانرا آمریکا فراهم کرده و اگر ترامپ از پهلوی چپ بر خیزد فردا در یکی از زندان های کابل یا واشنگتن بستر خواب خود را باید خود تمیز کنند مگر با آن هم چنان اکت میکنند که تو گویی ریس جمهور شدن ترامپ از برکت نبوغ متفکر دوم جهان است ورنه آمریکا غرق دریای فلاکت میشود .
بیایید از حوادث روزگار درس بگیریم و حد اقل همین گفته ببرک کارمل بد بخت و فلاکت زده را به یاد بیاریم که به ژورنالیست مشهور کشور در خیرتان گفته بود( بزرگ ترین درسی که از حوادث گرفتم این است که با تکیه به دیگران نمیشود به جایی رسید) البته نقل به مفهوم از من است و اصل کلام را در همان مصاحبه میتوان دید.
و این درس بزرگ ترین درسی است که به قیمت بد بخت شدن افغانستان به دست آمده و بیایید که عزت و ذلت را از خدا بخواهیم و با تکیه به خدا و ملت مقاوم و بد بخت افغانستان دوباره به خود رجوع کنیم و همان جو و جواری وطن را از گندم های اهدایی این و آن بهتر بدانیم و به جای جنگیدن به خاطر رسیدن به سر نوکری آمریکا خدمت گذاری به مردم را دو دسته یکی به دیگری پیشکش کنیم و خود در خدمت خدمت گذاران این وطن قرار گیریم.
در غیر آن سریال های دیروز یکی پی دیگری تکرار در تکرار گریبان این ملت را رها نخواهد کرد.
>>> متسفانه بازم فریب پاکستان غرب را میخوره
>>> با مرور تاریخ افغانستان و حوادث ۴۰ سال گذشته به این نتیجه میرسیم که تاریخ ما و افتخارات ما همه کذب است و هیچ تحولی در طول تاریخ برای افغانستان نتیجه مثبتی را به دلیل عدم اندیشه سیاسی نداشته است. در این میان این ملت افغانستان بوده است که اسیب دیده است. من حیث یک افغان واقعا کدام نقطه بارزی که باعث افتخار باشد وجود ندارد. چه از شکست انگلیس و ازادی کاذب ۱۹۱۹ . چه از خروج قشون سرخ و چه هم از جنگ های خانه مانسوز فعلی با اعضای ناتو و امریکا. وقتی میتوانیستیم افتخار نماییم که نتایج مثبت بعد از هر تحول رو نما میگردید. د
>>> این ملاهای ناملا ما
هیچ وقت نمیگذارن ارامی بیاید
وهمیشه خون فرزندان این آب وخاک باید بریزد
ملاها قانع نمیشود با دومیلیون کشته وده ها ملیون اواره
خداوند ملاها رانمیبخشد اگر در افغانستان ارامی بیاید وهروز خونی نریزد
وعده ای بیسواد ونادان شدن جنگجویان طالب وهروز انتحاری وویرانی به بار میاورن
به خیال خودشان دارن جهاد میکنن
ای طالب نادان تو که را میکشی هموطن خودت
خانه کی را ویران میکنی خانه خودت این کشور متعلق به همه افغانستانی ها هست واگرجهادی باشد همه باید باشد
تنها وظیفه تو نیست وتنها کشور از ان تو نیست بحث دین جدا است
افغانستان تنها کشور مسلمان دنیا نیست
مسلمان بودن یعنی ادم بودن انسان بودن
نه انتحار کردن
>>> بابت این نوشته مراببخشید خیلی دلگیرم لطفاسرزنشم نکنید
امروز۲۶دلوروزاخراج قوای مغرورومستکبرشوروی ازکشورماست،
امامیخواهم دردل کنم،باکسانی که حرفم رامیداندومیشنود، من به عنوان فرزندیک مجاهد،کسی که پدرم دراین راه زجرکشید،برادرش توسط فیرمستقیم تانک روس به شهادت رسید،، پدرموی سفیدش درماه مبارک رمضان بالبانی تشنه وداغ بسته تیرباران شد،
وخم به ابرونیاوردند، جهادکردندتاسرحدپیروزی،اماامروزچرادلگیرم، چراخسته ام، شایداین حرف های من حرف هزاران فرزندان مجاهدین وشهداباشد،
ازرهبران جهاددلگیرم، چراهمرنگ مانبودند؟چراباطن شان باظاهرشان فرق داشت؟چرابه دنبال امتیازات برای فرزندان خودبودند، خوانواده های بزرگوارومبارک شان درخارج زنده گی میکردند،پسران زیباوکاکلی شان دربهترین دانشگاه های اروپایی مشغول آموختن بودنداما من صبح تاشب هیزم جمع میکردم تامادرم بتواندخانه ماراگرم نگهدارد، آنهاگوشت بره نوش جان میکردندامامن خوشه چینی میکردم ومادرمریضم گندم هاراجمع میکردتابافروش آنهاکمی روغن بخردوروغن نباتی راروی نان بمالدوبدهدکه مابخوریم وماآنقدردل مان خوش بودکه فکرمیکردیم ازماثروتمندترپیدانمیشودچون برای دوتاسه وعده نان چرب کرده میخوردیم، فرزندان دلبندآنهابهترین کت وشلوارمیپوشیدند،امابرای مالباس فرسوده برادرم رامادرم غیچی میکردواندازه من میشدومیپوشیدم وخوشحال بودم،
دخترکان زیباروی آن رهبران درنازونعمت غرق بودند،اماحسرت یک سرمه چشم ویک روغن موی به دل خواهرکم مانده بود، ارجمندی های شان درقصرهای مجلل وکاخ های کذایی زنده گی میکردنداماخانه مادروازه نداشت،تکه پلاسی راپرده درست کرده وآویزان کرده بودیم، خواهرکوچکم طوطی نام داشت درمسیرهجرت ازتشنه گی جان داد،ضجه های مادرم راخوب به یاددارم،فریادوفغانش کوه سیاه راگرفته بود،
ودراخیرهم درمسکوجمع شدندونمازراباجماعت پشت سرهمدیگراداکردندوفاتحه ملت راخواندند،
وحال درانتظارصلح هستند، صلحی وجودندارد،مانه آغازگرجنگ بودیم ونه ختم کننده آن هستیم،
جنگ وصلح هردودرجایی دیگرترسیم میشود،ومافقط تماشاچی وهیزم سوخت هستیم،نسلی خسته وافسرده،که مانندگروگان سرنوشت مان رادیگران رقم میزنند،
نسبت به تمام رهبران جهادی عقده مندم،ازهمه شان خسته وناامیدم،شایداکثرفرزندان شهداومجاهدین چنین باشند،
هرچه که فرزندان شان بزرگ تروکاخ های شان مجلل ترمیشود،به همان پیمانه انزجاروتنفرم بیشترمیشود،
ودعامیکنم که حساب مان راخداوندازشماهابگیرد،
الحاج مولوی عبدالغنی جمشیدی
>>> Nadir Saikal
در ٢٦ دلو ١٣٦٧ سياه ترين و وحشت ترين دهه در تاريخ كشور ما به پايان رسيد!
بلي! براي يك دهه كامل كمونست هاي خلق و پرچم با حمايت قواي سرخ شوروي فجيع ترين جنايات را در كشور ما انجام دادند و اولاد وطن ما را تا امروز بدبخت و پريشان نمودند . بدون شك عامل اصلي تمام بدبختي ها در افغانستان در چهل سال اخير همين كمونست هاي افغانستان ميباشند كه باعث به وجود آمدن مجاهدين ، طالبان و حتي گروه داعش شده اند . اگر اين ها دولت سردار داود خان را با احساسات خود سرانه و ديوانگي از ميان نمي بردند ، هيچ گروه قدرت حاكميت سياسي را در كشور ما نداشت. در طَي يك دهه در حدود پنج ميليون مهاجر در كشور هاي همسايه و باقي كشور هاي جهان پناهنده شدند و چندين ميليون انسان هاي بي گناه در نتيجه بمباردمان قواي سرخ شوروي در سرتاسر افغانستان بقتل رسيدند و سر زمين ما بكلي بيك ويرانه مبدل گرديد . بايد بوضاحت گفت كه عامل جنگ ها داخلي در دهه هفتاد همين كمونست هاي بي شعور استند . به هر حال يك تعداد از سران اين كمونست ها از جنگ هاي داخلي استفاده نمودند و به كشور هاي غربي پناه آوردند و اكنون الله و بلا و باقي و يراني كشور را به گردن مجاهدين ميآندازند . تاسف برين است كه يك تعداد از كسانيكه در مبارزات مردم افغانستان قطعًا" سهم نگرفته اند ، با عينك هاي سياه ، مجاهدين كشور ما را ملامت مينمايند . نفرين به كمونستهاي آدمكش كه كشور ما را به خاكروبه مبدل نموده اند . زنده باد مبارزات قهرمانانه مردم افغانستان بر عليه متجاوزين اجنبي اتحاد جماهير شوروي و كمونست هاي خلق و پرچم .
>>> عطا صفوی
من هم آن قند وشهد وشکری که بعداز شکست شوروی دهن ها را شیرین ساخته است روشنایی جای آن تاریکی ها را گرفته ،و میزبانی 44کشور در وطنت وقریب شش میلیون معتاد به مواد مخدره برای شما که ازجمله روشنایی تاریخ حساب میشود برای شما وهمباوران شما تبریک میگویم.
>>> بزك بزك نمر كه جو لغمان ميرسد!
١٨ ماه را در بر گرفت كه امريكا بالاي طالبان براي يك هفته كاهش خشونت را بقبولاند و اما خدا داناست كه چندين سال ديگر را در بر خواهد گرفت كه به صلح دايمي برسند.
>>> ۲۶ دلو یعنی لبیک بر علیه اشغال،وروز اثبات شکست مفتضحانهء کفر متجاوز،
در جهاد برعلیه روس همه مردم افغانستان سهم داشت،اما امریکا را هم این ملت شکست داد ومیبراید،اما این دفعه اکثر مجاهدین قوم شریف پشتون بودند،وکمی شریفان تاجک اوزبک.
عبدالرحیم.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است