تاریخ انتشار: ۱۵:۴۸ ۱۳۹۸/۹/۲۴ | کد خبر: 161353 | منبع: | پرینت |
تیموتی ویکس آموزگار دانشگاه آمریکایی افغانستان که سه و نیم سال در بند طالبان بود می گوید که با طالبان هیچ دشمنی ندارد.
خبرنگار طلوع نیوز که با این زندانی پیشین طالبان در خانه اش در استرالیا گفتگو کرده است از او درباره ی دوران اسارت و سپس آزادیش پرسیده است. تیموتی ویکس 50 ساله اهل استرالیا در سال 2016 هنگامیکه تنها سه هفته از کارش همچون آموزگار در دانشگاه آمریکایی افغانستان می گذشت طالبان او را همراه با کیون کینگ 63 ساله که اهل آمریکا آموزگار دیگر این دانشگاه، از کابل ربودند.
این دو سه و نیم سال در بند طالبان بودند و سرانجام در 28 عقرب سال جاری با انس حقانی، مالی خان و حافظ رشید سه عضو برجسته ی گروه طالبان مبادله شدند.
این استاد دانشگاه آمریکایی می گوید که در تمامی این سه و نیم سالی که در بند طالبان بود با کیون کنگ استاد دیگر دانشگاه آمریکایی در یک زنجیر کشیده شده بود: «کیون و من به همدیگر در یک زنجیر کشیده شده بودیم. زنجیرها به دور دستان و پاهایمان بودند... فکر میکنم که برای شش یا هشت ماه نخست ما پاهایمان به یکدیگر زنجیر شده بودند. ما هرلحظه، هر روز تمامی یک هزار و یک صد و نود و هشت روز را به جز ده دقیقه در یک اتاق با هم سپری کردیم.»
او می گوید که چندین بار نیروهای خارجی تا پشت در جایی رسیدند که آنان زندانی بودند اما طالبان توانستند آنان را از راه های مخفی به جاهای دیگر انتقال دهند: «به باور من، نیروهای دریایی آمریکا شش بار آمدند تا نجاتمان دهند یکبار تا اتاق کناری - اتاقی که در آن بودیم - رسیدند. آنان پایین میآمدند آن هنگام نمی دانستیم که آنان نیروهای ویژه هستند. طالبان گفتند که آنان داعش هستند. ما به تونل ها رفتیم و طالبان توانستند که درهای آهنی را ببندند تا مانع تعقیب ما شوند.»
تیموتی ویکس می گوید که در مدت اسارت چاره ای نداشت جز امیدواری به آینده و این امیدواری وی را استوار نگهداشت و دیدش را در برابر زندانبانانش دگرگون ساخت: «با پیشرفت زمان محافظانی بودند که به آنان بسیار نزدیک شده بودم و تقریبا مانند برادران کوچکم شده بودند. من در برابر آنان هیچ دشمنی ندارم زیرا آنان سرباز هستند و سربازان نمی توانند که ماموریتشان را انتخاب کنند. فرمان، از رهبرشان می آید.»
این استاد دانشگاه آمریکایی می گوید که زندانبانان همواره به زبان محلی با گروگانان صحبت میکردند اما در هنگام آزاد شدن وقتی دید که تمامی نگهبانانش به خوبی زبان انگلیسی را یاد داشتند شگفت زده شد: «نگهبانانی که همیشه با من به زبان پشتو گپ می زدند، ناگهان همه به زبان انگلیسی روان صحبت کردند. در مکانی که ما را تحویل میدادند برخی از نگهبانان که به آنان نزدیک بودم آمدند تا با من عکس بگیرند دستانشان را بر شانه هایم گذاشتند. برای من ناراحت کننده بود که با آنان خداحافظی کنم زیرا هنوز زنده بودم و خشونت ندیده بودم اما در سه و نیم سال با آنان رابطه پیدا کرده بودم به آنان اعتماد کردم و آنان بخشی از زندگیم شده بودند. دانستن اینکه اگر این اوضاع ادامه یابد بسیاری از آنان شاید زنده نمانند برای من ناراحت کننده بود.»
او می افزاید که نگهبانانش در هنگام رهایی گفته اند که او را دوباره به افغانستان دعوت خواهند کرد؛ در افغانستانی صلح آمیز و همچون مهمان: «محافظان طالبم به من گفتند که مرا دوباره به افغانستان دعوت خواهند کرد. نمی دانم که چگونه مرا دوباره دعوت خواهند کرد اما گفتند در آینده هنگامیکه صلح بیاید مرا خواهند گذاشت که به افغانستان برگردم.»
کد (7)
>>> این جستار ها و گفتار ها همه مملو از سم های روانشناختی- استخباراتی است.
سمپاتی را نسبت به شبکه تروریستی طالبی تحریک میکند.
چه کسی خرسند بوده میتواند که سه سال و اندی در زنجیر و زولانه بوده باشد، الان از عاملین آن ابراز رضایت میکند؟
گلا جان
>>> چتلستانی های بودند
>>> جناب اين شخص آستراليائي است نه امريكائي،
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است