تاریخ انتشار: ۲۲:۰۴ ۱۳۹۸/۹/۸ | کد خبر: 161134 | منبع: | پرینت |
سیستم بردهداری جریان دارد، اما به شکل معاصر آن، این سیستم هیچگاهی از بین نرفته و نمیرود تا زمانیکه دانش همه آدمیان به سطح بلندش یکسان رشد کند، که این تقریبا غیرممکن است.
امروزه هنر بردهداری تغییر کرده. به قول چخوف«ما دیگر نوکرهایمان را شلاق نمیزنیم، بلکه اشکال جدید بردهداری را ابداع میکنیم. و یا لااقل یاد میگیریم که در هر موردی برای آن توجیه پیدا کنیم. ایده های ما هرگز به واقعیت تبدیل نمیشوند، مگر اینکه هم اکنون هر کار ناخوشایند فیزیکی را خواستیم بر زیر دستان مان تحمیل کنیم، ابتدا خود آن را انجام دهیم؛ و اگر پس از آن بازهم گفتیم که انجام این کارها توسط متفکران و فیلسوفان و دانشمندان اتلاف وقت گرانبهای آنها است، آن وقت میشود بگوییم که این کارها مانع پیشرفت است»
ما که حالا در دوره دموکراسی و قرن بیست و یکم داریم به سر میبریم؛ هنوزهم یک تعداد بادار و عدهی کثیری از مردم برده هایی هستند که حکم آنها را عملی میکنند. اوضاع کنونی این ممکلت میتواند مثال خوبی به این گفته باشد. یک کمسیون بزرگ که از پشتیبانی قوی بینالمللی برخوردار است، از رییساش گرفته تا کارمند عادیاش برده اند.
از این گذشته در سطح بالاتر که نظری بیاندازیم؛ ما شاهد آمدن رییس جمهور یک ممکلت بیگانه در خاک و وطن خود بودیم، و جای تاسف است که دولت مان از این سفر اصلا آگاهی نداشت و نمیدانست که چه کسی و چه وسیلهی نقلیهای وارد قلمروش میشود... از این هم که بگذریم، رییس جمهوری که در راس یک مملکت قرار دارد و بالای سی و پنج میلیون کم یا بیش افراد این سرزمین حکم میراند؛ مثل برده به یک پایگاه امنیتی خواسته میشود و تمام نیروی های امنیتی و محافظیناش از طرف خارجی ها در خاک خودش خلع سلاح میشود(اگر نمیرفت بادارش آزرده میشد). این واقعیتیست انکار ناپذیر، باید قبول کنیم کسی را که ما رهبر مملکت خود میدانیم بردهیی بیش نیست. از این بدتر اینکه ما تحت حاکمیت یک برده زندهگی میکنیم و لاف از آزادی میزنیم.
آزادمنشان، از نظر من آنهایی بودند که به جاده ها ریختند و فریاد عدالتخواهی سر دادند؛ حالا اینکه به فرمان چه سازمان و چه حزب و یا حرکتی فرق نمیکند چون آنها به میل و اراده خود رفته بودند و کسی هم محبور شان نکرده بود، و اگر میخواستند نرود هیچ نیرویی نبود که آنها را به جاده ها بکشاند. یگانه چیزی که این جمعیت چند هزار نفری را به جاده کشاند همانا گرفتن حق شان از دهان یک مشت مزدور و خودفروخته شده بود. من به توانایی این ملت باورمندم و امیدوارم که اگر این حرکت نتیجه نداد حتا از خشونت در مقابل خشونت استفاده کنند و حق خود را بگیرند(در کشوری که ما زندگی میکنیم؛ حق داده نمیشود، باید گرفته شود ولو که بزور و خشونت). آنها نشان دادند که این ملت نمیخواهد برده باشد و صبرشان دیگر لبریز شده. فهماندند که ملت آزاده و آزادیخواه هستند و نباید کسی آنها را به بردهگی بگیرد و روی گرده های شان راه برود...
درود بر ملت آزاده و آزادیخواه.
ملک آریایی
>>> تا وقتی مردم در خبری و کم دانشی به سر می برند برده داری پایانی ندارد و همچنانی که تذکر داده اید شکل آن تغییر می کند.
فرهنگ، ساختار اجتماعی، اصول و پرنسیپ هایی متداول در جامعه ، بمثابه اجزای روبنا که خود بر زیربنای اقتصادی استوار است، متاثر و معین می شوند. بنأ با رشد و تغییرروند اقتصادی و شیوه تولید طرز اخلاقی برده داری هم تغییر می کند.
این تکنوکرات هایی صادره از غرب هنوز هم با فرهنگ زمین داری زنده گی میکنند و از فرهنگ ماشینی غرب و روند دیپلماسی امروزی چیزی نیاموخته اند و نمی دانند که روی پرده نباید مثل ناظر خان عمل کنند. البته قابل تذکر است که همه مهاجران به غرب تا این اندازه کودن نیستند و مهاجران چیز فهم هم در بین شان کم نیست مگر مشکل شان اینست که نمی خواهند نوکر و وطن فروش باشند.
آزاده
>>> عطا محمد نور میگوید که قوای مسلح معترضان را به گلوله ببندد.
مگر این نا عاقبت اندیش نمیداند که خود به دست خود پل های پشت سرش را ویران میکند تا مگر نوکر ترامپ وی را به نوکری بگیرد و از سرنوشت احمد ضیاء و دوستم امثال پند نمیگیرد و دیروز یادش رفت که خط های سرخ و زرد و نارنجی ترسیم میکرد و کسانی چون گل حیدر را استفاده ابزاری میکرد و حال خود بر گفته های دیروزش خط بطلان میکشد و نوکر ترامپ را بادار میخواند و چون این بادار از دروازه ارگ راندش نمیدانم که به کجا رو خواهد آورد چون دیگر نه در شمال آبرو دارد و نه در جمعیت و نه در بین مجاهدین و نه در بین ملت.
....
>>> من خودم یک هزاره هستم. فکر می گردم برادران تاجیک ما یک قوم فرهنگی هستند و حد اقل منافع قومی خود را دسته جمعی دنبال می کنند. حوادث اخیر نشان داد که امی مردمهم سرکرده ندارند و مدعیان سرکردگی هریک دنبال منفعت شخصی خود می باشد از اسماعیل خان بگیر تا قانونی و دیگران.
قوم تاجیک در گذشته تاریخی خود نشان داده که رقیب درجه اول پشتونها هستند تاجیک ها بچه سقاو را در تاریخ خود دارند، مسعود و ربانی و فهیم را دارند و روز گاری تمام قدرت را در دست داشتند( زمان ریاست ربانی)، امروز هم پشتون بسیار از تاجیک می ترسد تا هزاره و ازبک. تاجبک ها در زمان قدرت خود بد عمل کردند و هزاره و از بک را از خود راندند و گمان کردند به تنهایی رقیب همه هستند و اشتباه کردند.
امروزه قوم تاجیک به لحاظ نیروی انسانی و پیشه فرهنگی می توانند محور وحدت سه قوم قرار گیرند اگرچه بسیار سخت است ک ازبک و هزاره بار دیگر به تاجیک اعتماد کند و لی چاره ای جز اعتماد نیست و تاجیک هم واقعا باید از گدشته دری گر فته باشد.
امروز هزاره مردمی نیست که نادیده گرفته شود قدرت فرهنگی، صدافت عملی، مدنیت مثال زدنی هزاره همه را به حیرت و ترس اند اخته و قدرت نظامی ازبک هم وزنه سنگین است. این سه قوم اگر صادقانه در کنار هم باشند می توانند حکومت عادلانه تشکیل دهند و به به برادران پشتون هم سهم خودش را بدهند.
محمد صابری از ولسوالی ناهور.
>>> سیاست کنان افغانستانی به یک گودی می مانند تا سیاست گر .
قمر نانوای مکرویان اول
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است