همانگونه که نمیخواهیم بازی های سیاسی و فریبکارانه امروزی را بنام دین تحمل کنیم، بازیگران سیاسی قومی را نیز نمی گذاریم وارد اعتقادات دینی ما بشوند و دیگر بنام دین و قوم باعث برهم زدن آرامش مردم ما گردند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۳ ۱۳۹۸/۳/۲۶ | کد خبر: 159105 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper) کنگره شیعیان افغانستان به ابتکار چند تن از شیعیان هرات و کابل با مدیریت حاجی سیروس مشاور ارشد رییس جمهور غنی در امور اقتصادی، در خیمه لوی جرگه برگزار شد.
در این کنگره تعداد قابل توجهی از عالمان و متنفذان شیعه از ولایات مختلف کشور شرکت داشتند.
در قعنامه قطعنامۀ شورای هماهنگی اقوام تشیع افغانستان بر حفظ وحدت و همدیگر پذیری مبتنی بر ارزشهای دینی و ملی تاکید شده است: "ما باور داریم وحدت ملی، برابری، برادری و همزیستی مسالمت آمیز جز در سایه تامین عدالت اجتماعی و برخورداری همه شهروندان از تمامی حقوق شهروندی خود که قانون اساسی افغانستان آنها را به رسمیت شناخته است، ممکن نیست."
در ادامه قعطنامه آمده است که یکی از اهداف ایجاد این شورا، محرومیت و بی پناهی اقلیت های قومی، مذهبی و زبانی در کشور می باشد: "شورا به این باور است که جنگهای خانمانسوز چهار دهۀ پسین میزان حق تلفی، مظلومیت، محرومیت و بی پناهی اقلیت های قومی، مذهبی و زبانی را خیلی بالا برده است. مصیبت جنگ، تاراج داراییهای عامه و حاکم شدم فرهنگ معافیت، سبب اصلی از هم پاشیدگی درونی جامعه و نا بسامانیهای ملی گردیده است. ملتی بزرگی با گذشتۀ شگوفان، امروز اسیر زشت ترین مصیبتی است که حتی یادآوری از آن ننگ و نفرین دارد."
در قعنامه این شورا از قوم و جریان سیاسی خاصی نام برده نشده است اما از وحدت اهل تشیع افغانستان در "سهم گیری قانونمند و شایسته جامعه تشیع در ساختارهای اجتماعی و سیاسی؛ ایجاد زمینه های تامین حقوق مدنی و سیاسی جامعۀ تشیع افغانستان؛" سخن به میان آمده و بگونه ضمنی دیگر اقلیت های پراکنده شیعی را در افغانستان از بدنه اصلی شیعه که قوم هزاره باشد، جدا ساخته است.
در اینجا لازم می دانیم تا چند مطلب مهم را یاد آوری کنیم:
اول: نباید فراموش کرد که در گذشته اکثر شهرنشین های اصیل شهرهای بزرگ افغانستان، اقلبت های شیعه همان شهرها بودند که در مرکز شهرها سکونت داشته و مهمترین شغل های قابل توجه آن شهرها را انحصارا در اختیار خود داشتند. اما بنابر سیاست های زروگویانه و طرح های خارجی ها، بر اثر فشارهای وارده مجبور به ترک شهرها و شغل های خود شده و اکثرا ترک دیار را جهت حفظ و بقای خانواده بر ماندن ترجیح دادند. پس نباید از یاد برد که اینها از جمله مالکان اصلی شهرهای بزرگ افغانستان هستند.
دوم: شیعه های شهر نشین افغانستان هرگز در جنگ های داخلی شرکت نداشته و پس از پایان دوران جهاد، بدون چشمداشتی به زندگی عادی خود بازگشته و در کنار سایر هموطنان در رونق اقتصادی و فرهنگی این مرز و بوم از هیچ کوششی دریغ نکردند.
سوم: اقلیت های شیعه شهر نشین افغانستان بدون تبعیض و خودخواهی، از حضور دیگر اقوام در شهرهای بزرگ در کنار خود استقبال کردند و آنان را در خانه ها و شغل های کاری خود شریک ساختند. بدون این که واکنشی در برابر کنش های قومی دیگران در شهرهای بزرگ از خود نشان دهند.
چهارم: تشیع مذهب است نه قوم! پس ورود افراد بنام قوم در حیطه مذهبی را با هر نام و نشانی که باشد باید محکوم کرد. همانگونه که نمیخواهیم بازی های سیاسی و فریبکارانه امروزی را بنام دین تحمل کنیم، بازیگران سیاسی قومی را نیز نمی گذاریم وارد اعتقادات دینی ما بشوند و دیگر بنام دین و قوم باعث برهم زدن آرامش مردم ما گردند.
در هر حال، ایجاد شورای هماهنگی اقوام تشیع افغانستان از جهاتی قابل قدر است و هرگز نباید به دیگرانی که مسایل قومی برای شان مهمتر از اعتقادات شان است، توجه نمود.
اگر این حرکت اینگونه که آغاز شده ادامه یابد و سودجویی های سیاسی و فریبکارانه به اصطلاح سیاسیون امروزی در آن رخنه نکند، قابل تقدیر بوده و وظیفه هر شیعه افغانستانی است که از آن حمایت کند.
توفیق مزید اعضای این شورا را از درگاه باریتعالی خواهانیم.
کد (4)
>>> کار پسندیده ای است و ایکاش دیگران هم بفکر وحدت در میان خود بعدا در جامعه باشند.
شیما کابل
>>> شیعیان سیروس علاف؛
هرات، یکی از شهر های مشهور افغانستان است که هم به دلیل مرز مشترک آن با کشور های ترکمنستان و ایران و هم به دلیل پیشینه فرهنگی و تاریخی اش، محور توجه مردم افغانستان بوده است، اقوام مختلف در این ولایت زندگی می کنند که به دلیل خصوصیت های زندگی و امکانات نسبی رفاهی، در سال های پس جنگ های داخلی از ولایات همجوار نیز تعداد زیادی از مردم عزم آمدن و زندگی در این ولایت را نموده اند و مانند کابل و بعضی دیگر از شهر های مشهورکشور، امروزه بخش زیادی از جمعیت شهر هرات را نیز کسانی تشکیل میدهند که پس سه و یا چهار دهه ی اخیر به این شهر سکونت گزیده اند.
عمده ساکنان این ولایت پیروان مذاهب دوگانهی سنی و شیعه اند که جمعیت سنی ها نسبت به شیعیان بیشتر است، شیعیان هرات که بعد از ختم جنگ های داخلی و آغاز فصل جدید از تاریخ کشور، با استفاده از پشتوانه های نو مانند قربانی های زمان جنگ و تلاش در جهت اثبات و استقلال هویت مذهبی و تسجیل فقه شیعه به عنوان مذهب رسمی در قانون اساسی جدید کشور، بیشتر و برهنه تر اعلام موجودیت می نمودند، چند سال پیش عده از فرهنگیان و تجار این ولایت بعد از یک سلسله نشست هایی؛ طرح ایجاد شورای هماهنگی تشیع هرات را ریختند که در آن زمان، چیزی بنام شیعیان بومی و غیر بومی مطرح نبود، در اولین اجتماع سراسری آن که در خانه حاجی سیروس علاف مالک چاپ و نشر مهر حبیب و مشاور فعلی رئیس در امور تجارتی و با میزبانی موصوف تدویر یافته بود، ترکیب مناسبی از اقوام مختلف شیعی در آن وجود داشتند، من نیز به عنوان یکی از مدعوین شرکت داشتم و در گوشه ای از محفل نشسته و با دقت، به سخنان سخنرانان که تقریبا در آن مجلس حدود ۱۵ یا ۱۶ نفر به نمایندگی از اقشار و اصناف مختلف صحبت نمودند را می شنیدم، در آن مجلس همه از وحدت درون شیعی و سرنوشت مشترک صحبت نمودند و چیزی بنام شیعیان بومی و غیر بومی وجود نداشت.
از جانب دیگر،این یک مسئله روشن است که عنوان تشیع و پیروان فقه جعفری در افغانستان با نام هزاره ها گره خورده است و در طول تاریخ پرتحول و مملو از خفقان افغانستان نیز آنچه مصداق تشیع بوده و سنگینی بار این عنوان مذهبی را به دوش کشیده و قربانی های بیشماری را متحمل شده اند هزاره ها بوده/است، طوری که همین شیعیان به اصطلاح بومی هرات به قول سیروس علاف، تا قبل از حضور هزاره ها در این ولایت، از تجمعات مذهبی مرسوم میان شیعیان خودداری می نمودند و مراسم های عزاداری شان را در تهکوی ها برگزار می کردند، بر قبور مرده های شان چنگچال می نمودند و در بسیاری از اوقات برای حفظ اسرار عقیدتی و اینکه مذهب شان را اخفا و کتمان نمایند، دست بسته نماز می خواندند.
با حضور هزاره ها که در سال های جنگ داخلی و خشک سالی های ممتد مجبور به مهاجرت به کشور های ایران و پاکستان شده بودند ودر بازگشت به هرات به دلایلی که در ابتدا تذکر رفت، سکنا گزین شدند، با حضور هزاره ها؛ تشیع در هرات جان تا زه ای یافت و رسم های مذهبی علنی شد، مسجد جامع بزرگ صادقیه محل تجمع طلاب حوزات علمیه گشت که فیصدی بلندی از طلاب، طلبه های جوان هزاره از مناطق مرکزی بودند و هزاره های هرات، در دو انتخابات به کسانی چون: احمدعلی جبرئیلی، مرحوم شهناز همتی و ناهید احمدی فرید به دلیل تعلق مذهبی و باور به سرنوشت مشترک رای دادند و حمایت شان نموند، باری باری علمای هزاره از سرنوشت مشترک حرف زدند و در مجالس مختلف صحبت نمودند، رهبران سیاسی هزاره هر کدام که در هرات آمدند، برای ارجگذاری به شیعیانِ به اصطلاح بومی هرات به مدرسیه علمیه صادقیه که مرکز اقتدار آنان خوانده می شود، حضور یافته و برای اثبات هویت آنان کار نمودند، طوری که استاد سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری، طی سفر شان که سال گذشته هرات داشت، هنگامی که در تالار قصر ملت جبرئیل صحبت می نمود، صادقیه را با مدرسیه غیاثیه مقایسه نموده و بیان داشت که این دو مرکز می تواند محور های وصل پیروان مذاهب حنفی و جعفری باشد، در حالی که میدانست که صادقیه با کلش مربوط به جبرئیلی، رجب زاده تیم شان است و هزاره ها در صادقیه هیچ نقشی ندارند
ولی پس از این که حاجی سیروس علاف با حمایت حزب وحدت اسلامی افغانستان شاخه استاد خلیلی و بعد حمایت های استاد سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری، مقام سیاسی گرفت و به عنوان مشاور تجارتی رئیس جمهور غنی تقرر حاصل نمود، کم کم دشمنی و خصومتش با هزاره های هرات ظاهر گشت و در چندین جلسه علنی اعلان نمود که ما در هرات یک نوع شیعه داریم و آن شیعیان بومی هرات است و اقوام مهاجری که فعلا درهرات هستند شامل شیعیان هرات نمی گردد، وی دو سال پیش، لیستی را که از طرف کمیسیون مشترکِ تامین امنیت مساجد و اماکن مذهبی در هرات ترتیب شده بود را تغییر داد و برای منظوری ریاست جمهوری از میان ۵۰ مسجد از اهل تشیع صرف ۷ مسجد هزاره ها را باقی گذاشته و تمام مساجد شیعیان بومی را به عوض آن گجاند و باری در یک مجلس رسمی هزاره ها را مهاجر و غیر هراتی خواند، همچنان وی با استفاده از پست مشاوریت خویش چندین بست از جمله: معاون ولایت، مستوفیت، اتشه اقتصادی افغانستان در سازمان تجارت جهانی و... را نیز گرفت که همه را از حلقه محدود خودش مقرر نموده و متحدان و حامیان دیروزش را فراموش نمود.
اکنون شنیده می شود علاوه بر آن علاف آرمان گروپ، شورای همبستگی شیعیان هرات، سرنوشت مشترک و... همه را خط بطلان کشیده و شورای سراسری شیعیان افغانستان به جز هزاره ها تشکیل داده و امروز در تالار لوی جرگه اعلام موجودیت نموده و با تمام گذشته اش پشت نموده است.
فکر میکنم که دیگه وقت آن رسیده است که هزاره های هرات، راه شان را مشخص نموده و در امورات مذهبی به جای مراجعه به صادقیه و مهدیه و محمدیه که مربوط شیعیان بومی سیروس علاف است، برای تقویت و حمایت مدرسیه علمیه خاتم الانبیا و مسجد جامع بزرگ حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی اقدام نمایند و دیگر بیشتر از این دنبال روی از مارهای مانند جبرئیلی و سیروس علاف را نکنند.
قول رهبر شهید را فراموش نکنیم که میگفت در افغانستان حتا اگر شعار ها مذهبی باشند نیز اعمال قومی است.
لامع احمدی
>>> چند نکته در مورد این نوشتهیشان:
- اهل تشیع و تسنن هرات سالیان سال بدون تقابل زندگی مشترک داشته؛ شیعیان هرات همواره بهصورت آزادانه مراسمهای خود را انجام دادهاند. حتا اکثریت قاطع اهل سنت شهر هرات یادآوری میکنند که با پدرانشان به تکیهخانهها حضور میافتند و مراسمها را بهصورت مشترک برگزار میکردند. هرات شهر همدیگرپذیری بوده و خواهد بود.
- اهل تشیع هرات در کنار اهل سنت همواره در برابر تجاوزات بیگانه متحدانه پیکار کردهاند. خوب است تا برای اثبات این موضوع آقای احمدی سری به مزار شهدای جبرییل بزنند تا بدانند این مردم در روز پیکار، پیشتاز دفاع از اعتقادات و میهن خود بودهاند.
- اهل تشیع در هرات پیشینهی زیادی دارند و همواره در برابر حاکمان از اعتقادات خود دفاع کردهاند. آقای احمدی خوب است تا به عنوان نمونه تحقیق کنند که "هلالی جغتایی" شاعر قرن نهم خورشیدی چرا در هرات به دار آویخته شد؟
- اهل تشیع شامل اقوام قزلباش، بیات، افشار و ... در شهرهای مهم کشور مستقر بودند و هستند. شهرهای هرات، فراه، قندهار، غزنی و کابل در گذشته دارای اکثریت قزلباش یا بیات و اکنون دارای جمعیت بزرگی از این مردم است. این اقوام از دوران صفویها تا دوران کوتاهی پس از احمدشاه ابدالی اداره و لشکر را در خراسان به دوش داشتهاند و پس از آن نیز در نظامهای حاکم حضور فعالانه داشتهاند. حتا در بسیاری از موارد کمک کردهاند تا برادران هزاره نیز وارد نظامها شوند.
آخرین نکته اینکه ما به برادران هزاره خود احترام داریم، آنان را هم سرنوشت خود میدانیم و تحقیر و توهین نمیکنیم. هزارهها شهروندان فعال هرات هستند و دوستان و همکاران نزدیک من نیز بعضن از قوم شریف هزاره هستند. نیکوست تا دوستانی همانند آقای احمدی در اظهار دیدگاههایشان اندکی به هرات بزرگ و خیر و صلاح این مردم بیندیشند.
جواد بیات
>>> در شرایطِ نامطلوبی که سیاست در کشور ما عمدتا بر محور قومیت میچرخد، سیاستگرانِ اقوام گوناگون اهل تشیع حق دارند در برابر استثمار و برخورد برتری جویانه و تک محورانه رهبران سیاسی چند دهه اخیر ( از آدرس اهل تشیع) دست به سازماندهی و انسجام بزنند.
اقوامی که طی چندین قرن در حوزه خراسان سرلشکری و دفتر و دیوانداری سلسلههای گوناگون حکومتی را به دوش داشتهاند، مستحق حذف و نادیده گرفتن نیستند. از دوستان روشنفکر مناطق مرکزی ما توقع میرود تا از این حرکت دادخواهانه بجای موضعگیری منفی، حمایت کنند.
>>> گرد همایی اقوام شیعه غیر هزاره در کابل، یک پیام روشن و آشکار دارد و آن اینکه؛ رهبران هزاره تنها قیم اقوام اهل تشیع در افغانستان نیستند و نمی توانند دستاورد های انتخاباتی را بصورت گذشته در انحصار خود داشته باشند!
رهبران سنتی هزاره ها که تا کنون امتیازات و دست آورد های آرای قومی و مذهبی را در انحصار حزب و یا خانواده خود داشتند، باید این پیام صریح و روشن را در یافته باشند و قبل از وردو به کارزار انتخاباتی پیش روی، بفکر جبران اشتباهات گذشته خود باشند و الا رقبای آنان با امتیاز دهی به اقوام اهل تشیع آنچنان که سید را از هزاره جدا کردند؛ سایر اقوام اهل تشیع را نیز از هزاره ها دور خواهند ساخت.
اگرچه باید منتظر دستاورد های اجلاس مذکور بود، ولی باید هوشیاری سیاسی خود را بیشتر کنیم و در این برهه از زمان، بهانه ای برای شکستن رای تاثیر گذار خود در انتخابات پیش روی نداشته باشیم.
امتیاز دادن به اقوام شیعه غیر هزاره نمی تواند مشکل گشای معضلات امروز جامعه اهل تشیع باشد.
چنانکه سهمیه بندی قومی، در دانشگاه ها نتوانست راه حل مشکل پشتون ها باشد.
نیرنگ های سیاسی و تاکتیک های انتخاباتی نباید در روند انتخابات سالم و آزاد تاثیر گذار باشد. فراموش نکنیم که سادات محترم کشور، در جداشدن از هزاره ها و گرفتن استقلال هویتی، بنا به اعتراف خودشان، فریب سیاسی خوردند و اقدام آنان؛ نتیجه ی خوب و ملموسی در پی نداشت.
رازق احمدیان
>>> چرا هزاره ها فکر می کنند که شیعه در افغانستان فقط هزاره است و دیگر شیعه ها باید از آنها متابعت کنند؟
>>> قوم هزاره چرا اینقدر جیغ و داد می کنید؟
در هر کاری شما مخالف هستید و در هر مخالفتی هم دادو قال راه می اندازید!
یک کمی صبوری کنید و عاقلانه حرکت نمایید و اینقدر زود و براحتی دیگران را متهم نکنید.
>>> هرات که در آینده پیش بینی می شود به کویته دیگری بدل شود و هر روز در میان قوم هزاره و پشتون درگیری باشد و دیگران در میان این دو قوم تلف شوند.
>>> به نظرم به جای قومی ساختن هر موضوع بهتر خواهد بود تا هرموضوع را انسانی فکرکنیم چرا ماانسان استیم وباید به انسان فکرکنیم هرکس که باشد ، ازهرقوم ودین ومذهب که باشد ، بهتراست ازچوکاتهای خورد خارج شویم وفراتر باندیشیم ، قوم قوم قوم ازین گپها از دهه 70 تاکنون حاصلی بدست نیامده بجز ازتباهی این سبق ها کهنه شده وبعد ازین قابل چلش نیست
>>> این مطلب را نباید نادیده گرفت که حاجی سیروس از حالا برای اشرفغنی کمپاین می کند
یعنی از حالا برای غنی میفهماند که او بانک رای هرات و دیگر شیعه های افغانستان می تواند باشد
صالح کابل
>>> خداوندا بر ما رحم کن!
عوض اینکه ملت مسلمان هر روز به هم نزدیک شوند متاسفانه با نیرنگ ها و فریب کاری های تعدادی چوکی طلب و خدا ناترس از همدیگر فاصله میگیرند، پشتو و تاجیک و ازبک در بین اهل سنت و امروز هزاره و شیعه در بین جعفری وای بر ما کی ها را برای خود رهبر برگزیدیم، خداوندا دشمنانان اسلام و مسلمین و کسانیکه بخاطر رسیدن به قدرت بین مسلمانان نفاقی می افگنند را نابود بگردان.
بخدا قسم تا زمانی که مسلمانان به کسب رضایت الله فکر نکنند و همدل با دشمنان خدا بر جهاد بر نخیزند سربلند نخواهند شد.
تا زمانی که این کنگره ها، شورا ها و هر چیز دیگر... مطابق به دستورات قانون اسلام (قرآن)و فرمایشات رهبر واقعی ما (حضرت محمد صل الله علیه وسلم)حرکت نکنند هر روز ذلیل تر از دیروز خواهیم بود.
الهی:
هر کس به طریقی صفت و حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
اگر هدف این چوکی طلبان کسب رضایت الله است! در کجای اسلام گفته شده شما دشمنانان اسلام را دوست بدانی و با مسلمانی که دست باز یا بسته نماز می خواهند و یا بهزبان دیگری گپ می زند دشمنی کنید و پیروان خود را بر علیه شان انگیزه دهید. شرم باد بر ما مسلمانان که قدرت طلبان را برای خود رهبر برگزینیم.
خداوندا! راه ما را از اشخاصی که غیر از کسب رضایت تو می اندیشند جدا بگردان!
>>> M Nazir Arefi
حذف بزرگترین جمعیتِ شیعیِ ساکنِ خرابشده، هزاره، از تشکلِ نامنهادِ "تشکل شیعیان" صرفا صدایی است که گوش وحدت و همدلی را خراش میدهد و بر طبل تفرقه میکوبد. کسانی که امروز گردهم آمده اند و نام شیعه را یدک میکشند در ادوار سخت و طاقتکش تاریخ زیر لحاف تقیه خزیده بودند و چوب شیعهگری بر تن و جان هزاره نواخته میشد، اما کنون که روزگار آسایش و دموکراسی نیمبند رخ نشان داده، هزاره دیگر شیعه نیست و کاسههای داغتر از آش میخواهند جلوداری کنند. زهی علافی و خیال باطل!
نذیر عارفی
>>> شما قبل از این که ادعا کنید از تشیع دفاع کنید تشیع را خوار ساختید و رحلت یکی از بزرگ مراجع تقلید شیعیان که در کشور ما هم مقلدین داشت را بایکوت خبری کردید واقعا ای افغان پیپر چگونه در محضر خداوند جواب خواهی داد ؟
>>> خــــــــوب !
>>> بنظر من این هم بیشتر یک تحریک بیرونی است تا خودجوش!
اقلیتهای تشیع همواره مثل هزاره ها مورد تبعیض مذهبی نبوده اند و حتی خودشان را از هزاره ها ،که آدرس اصلی تشیع شمرده میشود، مجزا میساختند و شیعه بودن خود را بروز نمیدادند.
امروز که جهان بطرف اشتراکات میروند و خصوصاً افغانها نیاز به نزدیکی و یکرنگی دارند این تحریک گپ از سهمیه های مذهبی میزند تا زمینه بحثهای مذهبی را به جریان اندازد و حتی تا نفاقها و تشدت های مذهبی تعقیب نمایند.
با این بهانه ها مشکل چندانی را حل نمیتوانند و هزاره ها یا هر قوم و اقلیت های دیگر باید ظرفیت خود را بالا ببرند تا بجای چنین سرگردانی ها ثبات و حاکمیت بالای زندگی خود داشته باشند
لطیف بیژن پور
>>> همدیگر پذیری بدون تعصب برای وحدت مردم هر کشور امر ضروریست باید به عوامل فرهنگی هویت اقوام احترام شود . شیعیان حق دارند خود را مطرح کنند و نباید در سایه باشند . تا حال این مردم عقیده را در میان سایرین بطور روشن به خاطر متعصبین حاکم بر اداره جامعه بیان کرده نمیتوانستند . انسان باید در تعیین عقیده اش آزاد باشد . و هیچ کسی مجبور نشود تا در جامعه به تقیه روی بیاورد . درینصورت وحدت تأمین میشود .
>>> درهرات ازقدیم اهل تسنن واهل تشیع باهم خویشی میکردنند باهم به مهمانی های هم میرفتنند واین هزاره ها در این چند سال اخیر به هرات آمده اند وتا حال هیچ کس از اهل تشیع با هزاره ها خویشی نکرده واز انها دوری دارند.
هراتی
>>> هر انکه بنام دین و مذهب متفق میشه علامه بدبختی ما است!
>>> از بایکوت خبری افغان پپر نسبت به رحلت عالم ربانی و مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی «ره» معلوم می شود که این کنگره مربوط به شیعیان نیست بلکه کمپاین اشرف یهودی است و برای ضربه زدن به به تشیع طرح ریزی شده است.
>>> نویسنده محترم شاید شما در کابل زندگی نداشتید این گروهای شیعه حرکت و وحدت نبودند که در غرب کابل به تاراج اموال ویرانی خانه ها و سبریدن های اقوام دیگر دست زدند و حتی جنایات قبیح وفجیع دیگر را نیز برسایر مردم روا میدانستند
>>> تشیع قوم نه بلکه مذهب است، این مذهب خودش باعث انسجام مردم بر محور یک عقیده میگردد که نیازمند ایجاد شورای نیست
خبرنگار بیسواد
>>> چرا از فقط از ما
غصب زمین های ما توسط ناقلین جنوب
ستیزه بازبان وهویت ما
دیموکراسی امد ما خلع سلاح شدیم ولی در هلمند همراباتریاک طالب کشت نمودند
دی دی ار ما تمام شد ولییک میل سلاح پشتون جمع اوری نشد
خدمت زیر بیرق مابایدنمایم ولی کرسی فوق العاده به کوچی
برای مهار بحران جوانان مارا بنام های دزد وباغی میکشند ولی ملا تره خیل ملا بادرنگ خیل تقویه میشوند
جنرالان مارا به بهانه های فساد مالی بزندان می اندازند وفاسدین مالی خود را سفیر ومشاور وزیر میسازند
مدافعین مردم را بزندان می اندازند ولی ازخود شان کیفر نمیشود
جیب دزدمجبور را میکشند با قوای ضد اشوب سرکوب میکنندولی طالبان خودراهمه روزه دسته دسته رهامیکنندتابازبیایند وبکشند مردم بدبخت را
این است فشرده وحدت مولی
من که خسته ام برین وحدت مولی اش که تنهاباید من بمیرم چون من کافرم وانکه سرمیبرد. حقش است
اگر خدا اینرا فرموده که فقط حق اوغاناست که بکشدمنبه انخدا کافرم
حبیب کوهستانی
>>> هزاره و شیعه دو مقوله متفاوت
شیعه یک طریقه، راه و روشی است که بر مبنای آن می توان به خداوند رسید. ولی هزاره بودن هویت یک قوم است که بر مبنای خون، رنگ، پوست و امثال آن به یک شخص داده میشود. مذهب راهی است که هر فرد می تواند آن را تغییر دهد ولی هویت یک امر تغییر ناپذیر است و هیچکس نمی تواند آن را تغییر و یا از آن منکر گردد، به همین لحاظ است که از لحاظ حقوقی قابل تنزیل نیست. ولی مذهب یک امر است قابل تنزل و تعدیل، میشه به مذهب حنفی، مالکی و هر آئین دیگر تغییر داد.
اما:
راه اندازی جلسات تحت عنوان شیعه گری، نه تنها راهی را از پیش نمی برد، بلکه بر چالش موجود می افزاید و این مسئله زیر سایه کشورهای همسایه است و از آن طریق میخواهد تضاد منافع مذهبی را میان اقوام ساکن در افغانستان فراهم کرده، تا زمینه های رشد بنیادگرایی مذهبی مجددا به اوج خود برسند. از این روی است که به مردم افغانستان پیشنهاد میشود، تا بسترهای ورود فاطمیون و داعش را با دستان خویش فراهم نکنید، اما آنچه در آخر کشته می شود و شیعه می ماند صرفاً هزاره است. زیرا بقیه قبیله های دارای مذهب شیعه خیلی راحت راه عوض می کنند و دیگر کسی جز هزاره در میدان نبرد برای شیعه بودن نمی ماند. بنابرین خود تان را خسته این راه نکند.
شهید مزاری می گفت: عملکردها در افغانستان نژادی است ولی شعارها مذهبی است. ایشان درست گفته، واقعا همه بر مبنای مذهب شعار میدهد ولی در سایه نژاد لباس عوض می کند.
در هیچ جای دنیا اقوام تشییع ندارم، اگر قرار باشد که قوم شیعه داشته باشیم، پس قوم سنی هم باید باشد. خلق چنین ادبیات خطر ناک است و باید اهل قلم در مورد حساس باشد، که مبادا یکبار دیگر مردم را به کام جنگ های مذهبی ببرند.
نکته قابل ذکر این است که با آمدن چند شیعه که همیشه خلاف ما رفتار کرده، چند میلیون جمعیت هزاره سنی را از دست میدهیم. هزاره های سنی پاره های تن ماست و باید پاره های تن خویش را جمع کنیم.
هزاره ها توان پرداخت جنگ مذهب را ندارد.
فرشته شیرین
>>> هزاره ها شناسنامه تشیّع در افغانستان است و با افتخار در راه مکتب اهل بیت قربانی ها داده است. مقتضای دموکراسی تبعیت از رای اکثریت است البته با حفظ احترام و حقوق اقلیت ها. در داخل تشیّع هزاره ها اکثریت شیعه مذهبان است و هم بسیار خواستار حفظ روابط دوستانه با دیگر همکیشان ولی متاسفانه این برادران هم کیش ماست که گاه و بیگاه آلت دست قرار می گیرد که نمونه تاریخی آن نامه قزلباشان کابل در دوران عبدالرحمن است است که در آن ادعا شده شیعه در افغانستان در امن و آسایش است و فقط مردمان یاغی و باغی به نام هزاره اندکی گوشمالی داده شده است.( سراج التواریخ صفحات مربوط به واکنش میرزای شیرازی نسبت به قتل عام شیعیان افغانستان مراجعه کنید). البته این برادران حق دارند که از برکت بینی بلند شان گاه در وقت حادثه جان به سلامت برند و هزینه شیعه بودن شان را پرداخت نکنند اگر هزاره ها هم می توانست و از آنان پذیرفته می شد شاید همین کار را می کرد.
ولی اکنون و در شرایط فعلی خوب است همّت ها به سمت امور کلان و ملی معطوف باشد و به مشترکات بیشتر بها داده شود و اگر تفاوت ها مد نظر باشد این تقرفه و نفاق را پایانی نخواهد بود.
>>> هر بار که میگویید « افغان » و « افغانی»، ریشه فاشیزم اوغانی را محکمتر و قوی تر می سازید.
هر بار که میگویید « تاجیک » و « خراسانی»، زحمت دو صد ساله قبیله پرستان را هیچ می سازید.
نگویید «قالین افغانی» بگویید قالین خراسانی. نگویید « نان افغانی» بگویید نان خراسانی. نگویید «رقص افغانی» بگویید رقص خراسانی. کلمه افغان و افغانی را در مورد هرچیز و همه چیز بیخی از گفتار و نوشتار تان دور سازید. تنها وقتی در باره خود اوغان ها گپ می زنید و یا در باره فاشیزم اوغانی گپ می زنید از این واژه های منفور کار بگیرد و بس.
عمر راوی
>>> پاسخ به جناب عمر راوی منحیث هزاره برایت بگویم همانطور که شما تاجیک ها این کلمه را نفرت را دارید و از ظلم و ستم این قوم خسته و نالان شدید ما هزاره هم اکنون در میان جوانان تحصیلکرده از از این کلمه بری شده خود را با پیوند خراسانی که ریشه هویت جغرافیایی ماست میشناسیم
مرادعلی _وردک
>>> در افغانستان هزاره یعنی شیعه شیعه هزاره این جمله را نمیشود انکار کرد
>>> شیعه افغانستان میواند با تمام اقوام ساکن افغانستان کنار بیاید فقط با پشتون ها نمیکند و این ریشه تاریخی دارد.
>>> آقای علاف بهتر بود ریس شواری تاجران هرات میشد نه شورای شیعه ها
>>> چرا اسم این کنگره را تحریف کرده اید؟
قرار شنیدگی اسم اصلی آن «اقوام شیعه غیر هزاره افغانستان» اعلان شده بود و بر اساس آن تشکیل شده بوده.
در کل هم فعالیت در این پوشش مشکلدار است و هم سوء استفاده از مذهب برای اغراض سیاسی درست نیست.
البته اگر چنین فعالیتی بدور از استفاده سیاسی انجام گیرد کار مثبت می تواند باشد؛ چون اقوام شیعه غیر هزاره مدام در تقیه به سربرده و به این خاطر نسلهای بعدی شان از آموزش آموزه های مذهب شان محروم شده.
این امر می تواند در روشن اندازی به آموزههای مذهبی کمک کند و مردم حق دارند طبق مذهب شان بدون کدام نگرانی زندگی کنند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است