تاریخ انتشار: ۱۱:۲۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ | کد خبر: 157273 | منبع: | پرینت |
غیرمسوولانهترین رویکرد این است که مخالفین و رقبای انتخاباتی رییس جمهور غنی موضوع صلح با طالبان را به رقابتهای انتخاباتی گره زدهاند. آنها بدون توجه به مختصات و پیامدهای صلح احتمالی با طالبان، عملاً در قامت مخالفین ارزشهای نظام سیاسی فعلی عرض اندام کرده و در کنار طالبان ایستادهاند.
اما اگر از آنها پرسیده شود که در فردای صلح با طالبان، دقیقاً چه نوع نظام سیاسی در افغانستان بنا نهاده خواهد شد، هیچیک جواب روشنی برای مردم افغانستان ندارد. اصولاً عدۀ بیشتری از آنها توان تحلیل وضعیت پساصلح را ندارند. اما موضعگیری آنهایی که میدانند ابهامات بسیار جدی در فردای صلح با طالبان وجود دارد، نشان میدهد که معیارها و ارزشهای نظام سیاسی فعلی برای آنان در شمار ارزشهای بنیادی تلقی نمیشود. به همین خاطر برای این دسته از رقبا، کنارزدن رییس جمهور غنی و رسیدن خودشان به قدرت، ارزش فراتر از قربانیشدن دستآوردهای ۱۸ سال گذشته و حتی فروپاشی نظام سیاسی فعلی دارد.
در حال حاضر تمام توجهات بر شرایط متقابل طالبان و آمریکا برای شروع آتشبس و آغاز خروج نیروهای آمریکا از افغانستان تمرکز یافته است. این شرایط متعلق به «دوره گذار» است. حتی بعضی از همین شرایط دوره گذار که از جانب آمریکا پیشنهاد شده است، به صورت اطمینانی قابل پیادهسازی توسط طالبان نیست. بگونۀ مثال، هیچ تضمینی وجود ندارد که طالبان موفق به مهار گروه داعش یا القاعده شود تا خاک افغانستان دیگر به مثابه یک پایگاه تهدید برای سایر کشورها نباشد. چیزی که در عمل قابل انتظار است، بعد از توافق صلح، طیف افراطی طالبان از قبول پروسه صلح خودداری کرده یا یک انشعاب جدید در بدنه این گروه رخ خواهد داد و یا آنها به جبهۀ داعش یا القاعده خواهند پیوست. به این ترتیب منازعۀ مسلحانه در افغانستان به یک شکل جدید بازتولید خواهد شد.
در پروسۀ صلح موضوعی که در حقیقت بنیادی است، «وضعیت بعد از دوره گذار» است. نه طالبان و آمریکا و نه پاکستان و سایر جوانب دخیل در صلح، چشمانداز روشنی از نوع نظام سیاسی بعد از دوره گذار برای مردم افغانستان ترسیم نکردهاند. به عبارت دیگر، هنوز مشخص نیست که در صورت تحقق صلح، نظام سیاسی آینده افغانستان بر محور ارزشهای دموکراتیک میچرخد یا معیارهای امارت اسلامی طالبان.
محتملترین ساختار سیاسی پساصلح، نوعی نظام سیاسی ترکیبی است که معیارهای هردو جانب را در درون خود جای داده باشد. اما سوال اساسیتر این است که آیا واقعاً چنین تناقضاتی قابل جمع هستند که سپس انتظار داشته باشیم این عناصر متناقض و پارادوکسیکال در کنار یکدیگر به درستی کار کنند و یک نظام سیاسی باثبات، کارا و استوار از دل آن بیرون آید؟
در حالی که اصولاً منازعۀ ۱۸ سال گذشته افغانستان بر سر نوع نظام سیاسی بوده است، من چانس چندانی برای همزیستی مسالمتآمیز معیارهای دموکراتیک و معیارهای طالبانی در کنار هم نمیبینم. در خوشبینانهترین حالت، حتی اگر این دو دسته از معیارها و ارزشهای پارادوکسیکال با فشار خارجیها با هم ترکیب هم شوند، به مرور زمان از اصطکاک و سایش متقابل آنها منازعۀ جدیدی خلق خواهد شد که حاصل آن فروپاشی کامل نظام سیاسی و حرکت به سمت جنگهای قومی و فرقهای است.
فرید خروش
>>> درسطح جهانی ما یا جایی اول هستیم ویاهم جای دوم...
خدا سایه این چنین آدم بی برکت را از سراین ملت آگاه و شجاع ومجاهد پرور; هرچ زو د تر کم کن دومین متفکر «جهان»! که صد ها هزار نفر کشته وزخمی تنها 45000 هزار سرباز شهید . واین خاک را به قبرستان تبدیل و اوج تعصب قبیله گرایی بینظر که درهیچ نقطه کره زمین وجود ندارد.
- دست آورد هروز به سه ملیون لشکر معتادین مواد مخدره یک ملیون مهاجر در کشور فزوده میشود. شفاخانه های دهلی واسلام آباد پر از مریض مردم افغانستان ا ست.
اشر غنی در این فرصت 18 سال شکوه و جلال خود را برای زن بچه های خود نشان داد؛ این روزها اما افول غنی رخ کشیده است.
او در برنامههای کلان-صلح و انتخابات-حمایت هیچ طرف مطرح سیاسی کشور همسایه ها را ندارد، برنامههای او تنها در داخل ارگ حمایت میشوند و گاهی هم تاییدیههای سرور دانش چینهای پیشانی او را صاف میکنند.
امروز این تنهایی، غنی عصبی را بیشتر از پیش عصبی و پریشان ساخته است. حاشیهرانیهای غنی از طرف امریکا با داراش و بعد به حاشیه رفتن خودش درس بزرگی در تاریخ افغانستان است، این درس "نه" به انحصارطلبی و دیکتاتوری است.
تصمیم گیری های سبکسرانه و دیکتاتورمابانه آقای غنی روند حکومتداری را مختل و نظم اجتماعی و ثبات سیاسی را برهم زد، نه تنها فاصله بزرگ میان ملت و حکومت وحدت ملی ایجاد شد بلکه ایالات متحده آمریکا، به شکل فوری و یکبارگی، آقای غنی را تحریم کرد و تمام
>>> سازمان دهی ای مذاکرات فقط کار کرزی است که میخواهد ازی طریق به طالبان مشروعیت زیادتر داده شود و آنها را سر قدرت بیاورد. کرزی فقط با تبانی کشور های خارجی این کار را انجام میدهد .طالبن صلح گردنی نیست.
هدف طالبان و کرزی فقط غصب قدرت به هر طریق ممکن. تاسیس رژیمی که فقط منافع پاکستان را تامین نموده، ازبین بردن اردوی ملی و تمام نهاد های مدنی و اجتماعی و پیاده نمودن قوانین قرون وسطائ در افغانستان است.
نزد کرزی هیچ ارزشی به جز حکومت طالبی و تامین منافع کشورهای بیگانه وجود ندارد.
>>> Latest heeft een bericht gedeeld.
♦️ هشت پرسش و یک پاسخ ♦️
1. کدام خائن قاتلین ملت را مخالفین سیاسی خواند و به آنها مشروعیت داد؟
2. کی باعث شد طالبان در موقف بلندتر ازحکومت قرارگیرند؟
3. کی هر روز به طالبان آیسکریم تعارف می کرد؟
4. کی هرگونه عملیات علیه تروریستان را ممنوع و ارتش را در حالت دفاعی قرار داد؟
5. کی باعث شهادت بیش از 45 هزار سرباز سر بکف وطن شد؟
6. کی اجازه داد طالبان در شهر ها رژه نظامی بروند؟
7. کدام فاشیست ی قوم پرست در سال 2013 در کمپاین های انتخاباتی اش به مردم قندهار وعده کرد که به محض به قدرت رسیدن تمام تروریستان را آزاد می کند؟
8. کی زندانیان خطرناک گروه های تروریستی را بدون محاکمه آزاد کرد؟
صادقانه پاسخ بدهید!
به جیغ زدن و گریستن مردم فریب نمی خورند. مردم به مراتب از تو زرنگ تر اند.
>>> Salam
من به خدا قسم می خورم که اگر روزش بیاید و غنی مجبور باشد در میان گزینه ها تصمیم بگیرد ،مانند نجیب حاکمیت را به هم تباران طالب خود تسلیم خواهد کرد اما نه به یک دانشمند ، ملی گرا و یک سیاست مدار غیر پشتون . اینها آنقدر غرق تعصب اند که کشور غرق هم شود باید توسط قوم شان غرق شود . شما شاهد این حرف من باشید .
>>> Salam
من به خدا قسم می خورم که اگر روزش بیاید و غنی مجبور باشد در میان گزینه ها تصمیم بگیرد ،مانند نجیب حاکمیت را به هم تباران طالب خود تسلیم خواهد کرد اما نه به یک دانشمند ، ملی گرا و یک سیاست مدار غیر پشتون . اینها آنقدر غرق تعصب اند که کشور غرق هم شود باید توسط قوم شان غرق شود . شما شاهد این حرف من باشید .
>>> تا دیروز برادر خطاب میکرد و نیروی های امنیتی را قربانی آیسکریم خوری انها میکرد و در هیچ جای اجازه نبرد و فیر بالای برادرانش نمیداد ،چه جوانانی که سر جمع کندک قتل عام شدند ،چه جوانانی منتظر دستور فیر از سر قمندانی اعلی بودند اما دستور هرگز نیامد و سر بریده شدند، چون فکرش قبیله ای بود .حالا که سر نخ از دستش در رفته یاد سربازان و شهیدان گمنام نیرو های امنیتی این وطن شده .خوشحالیم که تحرکات واقعی در بحث صلح ،تغیرات به ظاهر هم که باشد در تفکر قبیله ای ایشان به وجود اورده است.اگر در مبارزه با تروریزم و طالب ،واقعی و صادقانه عمل میکرد امروز کسی جرات نمیکرد که بگوید قانون اساسی تغیر کند .عملیات های شبانه واجازه فیر به سایه همین تحرکات ،تازه ازاد شده .شاید همین فردا شاهد دستور اعدام زندانیان طالب هم بشویم.
سزای قروت اب جوش است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است