انتخابات یکی از بهترین فرصت هایی است که قوم هزاره می توانست و می تواند جایگاه و هویت سیاسی خود را تعریف کند اما با مرور به انتخابات های گذشته ریاست جمهوری گذشته می بینیم که رهبران سنتی با نگاه کودکانه وارد فضای انتخابات های گذشته اند.

زمانی که من بعنوان یکی از اعضای ارشد تیم انتخاباتی آقای محمد محقق در ایران فعالیت می کردم همواره با این پرسش روبرو بودم که جواب موج احساسات مردم خود را بعد از انتخابات چگونه می توانیم ارایه دهیم. به همین خاطر برای استاد محقق رنجنامه انتخاباتی خود را تقدیم کردم که ما بدون شک بازنده انتخابات خواهیم بود اما می توانیم به این دستاورد برسیم که هویت قومی خود را بعنوان قوم دوم معرفی کنیم و با این دستاورد می توانیم از حقوق خود در جایگاه سیاسی دفاع کنیم.

به همین خاطر بعد از انتخابات ریاست جمهوری، جهت دیدار با استاد محقق به کابل آمدم. آن زمان انتخابات پارلمانی شروع شده بود و من ساعت ها روی اهمیت رای اول کابل و دستاورد آن برای احراز کرسی ریاست مجلس تاکید کردم و هنگامی استاد محقق در کابل توانست رای اکثریت را به دست آورد و این را زمینه مناسب برای ریاست پارلمان می دانستم اما متاسفانه استاد محقق با عدم توجه به منافع ملی مردم به اهداف بسیار پیش پا افتاده توجه و اهتمام داشت.

استاد خلیلی نیز همین مفکوره را داشت لذا فرصت های طلایی یکی از بعد از دیگری از هزاره ها گرفته شد در انتخابات گذشته ریاست جمهوری رای بیشتر هزاره ها به دکتر عبدالله تقدیم شد اما در دولت نتوانستیم به میزان رای خود زمینه و جایگاه سیاسی داشته باشیم.

در طول سه دوره انتخابات ریاست جمهوری بعد از دوره طالبان رای هزاره نقش کلیدی را در تیم های رقیب و پیروز داشته است بدون رای هزاره ها امکان جولان رقبای انتخاباتی در انتخابات معنا و مفهوم شکست را خواهد داشت.

دو چهره استاد محقق و خلیلی در انتخابات گذشته با در اختیار گرفتن اکثریت آرای هزاره ها نقش محوری را بازی کردند اما این رهبران بزرگوار در لابی و معامله با رای مردم متاسفانه همیشه به قیمت بخس و ارزان راضی می شدند و صیانت از رای مردم را بلد و یا نیاموخته بودند و یا گاهی اهمیت رای را شخصی و فردی و یا در نگاهی بهتر حزبی تعریف می کردند.

اکنون که پروسه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده کلید خورده است هزاره ها در یک سردرگمی وارد فضای انتخابات شده اند هنوز سران و رهبران سنتی هزاره ها که خود را بانک رای معرفی می کنند پلان مشخصی از حضور خود در تیم ها ندارند.
بعنوان مثال تیم استاد محقق با قرار گرفتن در کنار حنیف اتمر پاسخ روشنی را برای مردم هزاره ندارد و همین طور تیم استاد خلیلی نیز با قرار گرفتن در کنار تیم دکتر عبدالله سردرگمی خود را پنهان نکرده است من معتقدم که هزاره ها اینبار نمی تواند بانک رای شود زیرا که هزاره ها با قهر و غضب به شرایط فعلی و سردرگمی های موجود، محال و سخت است که با صندوق رای آشتی کنند.

بنابراین برای آشتی دادن هزاره با صندوق رای لازم است که رهبران سنتی، روحانیون و روشنفکران و متخصصان عرصه مشاوره انتخابات هر چه زودتر برای این شرایط چاره اندیشی نمایند.

دکتر ناظر احمدی

>>>   آقای دکتر ناظر احمدی درود!
با اینکه شاید از قورم با شرف هزاره استی حدس میزنم که از مشکلات اساسی این قوم اصلاً یا خبر نداری و یا اینکه آگاهانه خود را به بیخبری میزنی!
آقای محترم! قکوم با شرف هزاره در کل از مشکلات ذیل رنج میبرند:
1- این قوم در نام هزاره ولی در معنی به عنوانهای مختلف متفرق شده است.
2- این قوم عملاً میان افرادی چون کریم خلیلی، حاجی محمد محقق، سرور دانش، اکبری، کاظمی و افراد خرد و ریزۀ دیگری تقسیم است.
3- احزاب نامنهاد اسلامی مرتبط به این قوم مطلقاً جنبۀ قومی و مذهبی داشته و در خدمت عام و تام چند رهبر قرار دارد.
4- روشنفکران هزاره در میان احزاب قومگرا عمدتاً (وحدت) جایگاهی نداشته و در آشیه زندگی دارند.
5- احزاب ساخته شده از قوم هزاره خاص برای نگهداری منزلت سیاسی چند فرد شناخته شدۀ هزاره فعالت دارند.
6- شیوۀ فعالت این احزاب قوم هزاره را از سایر اقوام بکلی جدا ساخته و تا سرحدی پیش رفته است که قوم هزاره منحیث یک قوم بیگانه در افغانستان قلمداد شده است.
7- هزاره یک قوم منسجم نبوده مشکلاتش بیشتر از اقوام دیگر در افغانستان است.
بناءً: اگر شما میخواهید که قوم هزاره شرافت قبلی اش را باز یابد، از دنباله روی رهبران خود ساخته و خودکامۀ فعلی صرف نظر نموده منحیث یک ملیت منسجم در تحت رهبری یک روشنفکر یا قشری از روشنفکران هزاره منسجم شده برای آبادی ملت افغانستان مبارزه نمائید.

میهن زرغون

>>>   برادراگرتو برای هزاره ها تشویش کنی وآن دیگری برای اقوام خود ، فکرمیکنم هیچکدام برنده نخواهد شد واگرهمه ما برای انسان متعهد فکرکنیم هرکس که باشد درآنصورت برد ازما خواهد بود

>>>   وقعا که دیگر نمیشود روی عطا ودوستم ومحقق حیساب کرد وقعا که جای شرم است

>>>   بسیار درست گفتی رهبران سنتی دیگر ری ندارد ری عدالت لطیف پدرام

>>>   بلی مردم هزاره فریب مکاران خورده و هم میخورد
آن هم گدام مکار همان های که سی پنج سال نوکری
یک شاکرد در یک ماه خلی چیز را یاد میکرند
اینها سی پنج سال آموختن تمام خیانت را از بادار
وسلام هم وطن

>>>   قوم هزاره د انتخابات شركت نكند.
خود را اماده قدرت كنيد ، قدرت مطلق شيعه.
رهبر ما خدا و پيغمبر و امامان و عقل و شعور هزرارگىيست .

مردم هزاره: قدرت شما در علم و دين شماست.
اين دزدانى كه الان هستن هيچكدامشان ماندنى نيستن.
اينها همگى چشم دراه نيت پليد خود هستن كه مردم خود را هم د فروش گرفته بودن. ( خاك را كى بان)
اينها شغالان ايران پاكستان سعودى روسيه امريكا و يا چين و هند استن.
طالب مالب عمريان ابوبكريان هم نسل شان جمع شوده.

>>>   بیادر من این ها همشون دنبال منافع شخصی خود شان است ما میلت دیوانه ایم که دنبال این ها راه افتاده ایم این ما میلت استیم که با تفل شیرخواره خود وهمراهی بچه ۷ساله خود ده پای صندق های رای میرویم بزاریم از همه چه فقت از خواهیش داریم امنیت میلت رابگیرد به قول خودی تان رهبرانی جهادی ومجاهدین واسلامی
روح اله رویانیان

>>>   سوال گدام بادار =جواب همان بادار انکلیس
که شش ولایت را داد به انکلیس دوم
این سر زمین را از دریا محروم کرد
برای چه داد برای قتلی عام هزاره ها
وسلام

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است