هر انسان اخلاقی، مسوولیت اخلاقی دارد تا از هر نوع رفتاری غیر انسانی و غیر اخلاقی که از انسانی به انسان دیگر روا داشته میشود جلوگیری کند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۵ ۱۳۹۷/۸/۹ | کد خبر: 155643 | منبع: | پرینت |
در نگاه نخست قضاوت پیرامون «نسبی» بودن اخلاق کار سهل و آسانی به نظر میرسد، چنانچه در گفتگو با بسیاری اینگونه دیدهام؛ ولی از نگرشهای سطحی در اینمورد که بگذریم، اثبات یا رد نسبیت یا مطلقیت اخلاق کاری توانفرسا و جانکاهی است. از نظر من پس از مساله اثبات و رد خدا (که با نگاه منصفانه هیچ یک از طرفین تا اکنون نتواستهاند دیگری را از میدان استدلال بیرون بکشد و یا به پای کرسی قناعت بنشانند) این موضوع در جایگاه دوم قرار میگیرد.
مکاتب اخلاقی در سه حوزهی: ۱-فرا اخلاقی ۲_هنجاری ۳_ کاربردی به بحث، تحلیل و بررسی اخلاق میپردازند؛ ولی بیشترین درگیریهای نسبیت و مطلقیت درحوزهی اخلاق هنجاری رخ میدهد.
الف: مطلقانگاری اخلاق، فرصت یا چالش
فرصتها:
۱_ وجود یک اصل اخلاقیِ همگانی (مطلق) از هر نوع پراکندگی ارزشمدارانهی اخلاقی که منجر به سواستفادهگری گردد پیشگیری مینماید
۲_ بر مبنای این اصلِ مطلق، از هر نوع رفتار غیر انسانی(یهودیکشی نازیها، نسلکشی صربها، جنگهای صلیبی، کشتن بهنام دین و مذهب...) پیشگیری میگردد و به دیگران مشروعیت و مجوز دخالت اخلاقی داده میشود
۳_ هر انسان اخلاقی، مسوولیت اخلاقی دارد تا از هر نوع رفتاری غیر انسانی و غیر اخلاقی که از انسانی به انسان دیگر روا داشته میشود جلوگیری کند.
۴_ نمونهی چنین اصلی را میتوان منشور حقوق بشر جهانی (که بیشتر رنگ اخلاقی دارد تا حقوقی) نام برد تا بعنوان یک اصل همهشمول، از شرافت و کرامت انسانها در تمام سرزمینها دفاع شود.
چالشها:
۱_ نادیده انگاشتن خُرده ارزشهای ناشی از خُرده فرهنگهای جوامع کوچکتر(اصل کثرتگرای و دگر پذیری)
۲_ مشروعیتدهی سلطه بر دیگری زیر نام مسئولیت اخلاقی و انسانی توسط جامعههای قدرتمند
۳_ نادیده انگاشتن ارزشها (انسانی و اخلاقی) دیگران، مثلا تحمیل ارزشهای یک مکتب (بشری/الهی) بر دیگران توسط پیروانی که هر کدام ارزشهای خود را مطلق عنوان میکنند.
۴_ با نگاه مطلقگرایانه، اصل مهم دیگر یعنی تسامح و مدارا متزلزل میگردد، چون هر مطلقی خود را برحق دیگری را باطل تلقی میکند(لشکرکشیها بخاطر اجرای عدالت الهی یا بنام حفظ ارزشهای انسانی)
۵_ تجاوز به حریم دیگری زیر عنوان مسوولیت اخلاقی.
ب: نسبی انگاری اخلاقی
فرصتها:
۱_زندگی مسالمتآمیز با دیگری بر مبنای پذیرش اصول اخلاقی متفاوت با نگاه نسبیانگارانه
۲_ حفظ و احترام به حریم ارزشیِ دیگری و باورمندی به اصل کثرتگرایی
۳_ پیشگیری از هر نوع تحمیل ارزشهای عقیدتی و مکتبی
۴_ استبدادزدایی و سلطهزدایهای ناشی از مطلقانگاریها (نگاه حق و باطل)
چالشها:
۱_ سکوت بنام نسبیگرایی در مقابل هر نوع رفتار غیر انسانی دیگری که از منظر دیگزی ارزش بشمار میرود (مثلا ختنهی زنان, قربانی انسان در مناسک دینی، قربانی حیوانات از نگاه گیاهخواران اخلاقی...)
۲_ مشروعیت دادن به هر نوع رفتار غیر ارزشی و غیر انسانی در نبود یک اصل اخلاقی همگانی و عدم مشروعیت دخالت تحت عنوان ارزشها و اخلاقیات نسبی جامعهها
۳_ سوءاستفادهگری زیر نام ارزشهای اخلاقی، وقتی نسبیتگرایی اخلاقی (به ارزشهای دیگران احترام باید گذاشت) دست و پاگیر میشود.
۴_ وقتی هیچ سنجش و معیار اخلاقی همگانی وجود نداشته باشد آموزههای هر مکتب انسانی و الهی برای پیروانش این اجازه را میدهد که طبق اصول (که از نگاه آن نظام اخلاقی ارزش بشمار میرود) رفتار نمایند و پیشگیری از آن رفتار هیچ وجهی اخلاقی نخواهد داشت (کشتن دیگری در یک آیین دینی تحت نام کافر، بردهداری، سقط جنین...)
۵_ نسبیگرایی اخلاقی یعنی هیچ معیاری برای برتری نظام اخلاقی دیگری بر نظام اخلاقی من وحود ندارد تا بر اساس آن برابری نظام ارزشی من مورد سنجش خوب یا بدِ او قرار بگیرد. بطور مثال: بردهداری در اسلام رفتار غیر اخلاقی بشمار نمیرود، بنابر قاعدهی نسبیت اخلاقی نمیتوان داعش را بخاطر بردهداری جنسی از زنان تحت عنوان کنیز بازخواست نمود و یا تجارت جنسی در پورنوگرافی؛ در غیر اینصورت باورمندی به نسبیت اخلاقی زیر سوال میرود.
رسول عبدی
>>> Ayendagan
درود!
اقدام دیگر ارگ برای تمامیت خواهی...
قرار است ۳ ولایت دیگر در جا های نهایت تاریخی از جمله هرات ،غزنی و فاریاب تشکیل گردد ، در ظاهر ارگ گفته این اقدام آنها به منظور سهولت اداری برای مردم صورت میگیرد ولی در پشت پرده همان اهداف خیلی شوم بر گرفته از رهنمایی های کتاب سقاوی دوم به منظور مهار بیشتر و آوردن و جابحا ساختن اقوام دیگر در جا های یاد شده یعنی تشکیل ولایت های پشتون نشین در جا های استراتیژیک است ، این اقدام خیلی غیر ضروری و اختلاف برانگیز بوده سبب ایجاد تشنج های بیشتر اجتماعی بین مردم خواهد شد.
>>> Salam
اگر دشمن بافی های دروغین نخبگان سیاسی پشتون را در مقابل ایران و پاکستان از اینها بگرید ، دیگر اینها هیچ چیزی به گفتن ندارند . جالب این است که همین دو کشور در پرورش تاریخی پشتون ها نقش حیاتی داشته اند . هیچ کشوری برابر ایران و پاکستان برای حاکمیتهای پشتون ها موثر نبوده است . یکبار تاریخ رابا تحلیل و تفسیر بخوانید این حقیقت آفتابی را در آن می یابید .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است