راهپیمایی اربعین، چرا و چگونه؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۴۰    ۱۳۹۷/۸/۸ کد خبر: 155616 منبع: پرینت

در جهان آیین‌ها و مناسک، شرط بقا پاسخگویی به نیازی درونی یا بیرونی است. تا آنگاه که آیینی یا مناسکی یا نظریه‌ای، نیازی نظری یا عملی را پاسخ می‌دهد، ماندگار است؛ حتی اگر عقل و نقل مخالف آن باشد و دگراندیشان خرافه‌اش بخوانند و از زیان‌های آن سخن‌ها بگویند. نیازها نیز پیوسته تغییر می‌کنند و از این رهگذر، در نظام‌های عقیدتی تأثیر می‌گذارند؛ تأثیری که از عهدۀ هیچ استدلال و معجزه‌ای برنمی‌آید. بنابراین در تحلیل آیین‌ها بیش از ریشه‌های تاریخی، باید در نسبت آنها با نیازهای واقعی یا ساختگی اندیشید.

به عبارت دیگر، آیین‌ها برای بقا دو راه پیش رو دارند و راه سوم فنا است:
۱. روی به سوی نیازی حقیقی و ملموس داشته باشند؛
۲. نیازهای جدید بسازند و نیازهای حقیقی را سرکوب کنند.

راهپیمایی اربعین که در سال‌های گذشته به مناسکی در حد و اندازۀ حج تبدیل شده است، آمیزه‌ای از نیازهای حقیقی و جدید است و همین دوگانگی، بر پیچیدگی آن افزوده است.

اربعین، برای بسیاری از دینداران، تجربه‌ای سرشار از لذت‌های معنوی و خاطرات دل‌انگیز است و برای برخی بیشتر راهی است برای بازسازی هویت فردی و جمعی.

مناسکی طولانی و اختصاصی (نه همچون حج که پیروان همۀ مذاهب اسلامی در آن مشارکت می‌کنند)، به‌ حتم هویت‌ ساز و هویت‌مدار است؛ هم برای فردیت‌های سرخورده از اجتماع و هم برای دولت‌های درگیر در منطقه‌ای آشوب‌زده.

هم‌افزایی انگیزه‌های معنوی و سیاسی و هویتی، پدیدۀ اربعین را بسیار پیچیده کرده است و گفتگو دربارۀ آن را دشوار. اما همین‌قدر می‌توان گفت و از حاضران در این مناسک شورمند و معنویت‌زا خواست که تحت تأثیر برخی رسانه‌ها و سخنگویان، این رفتار جمعی را شبیه لشکرکشی‌های فرقه‌ای و چشم‌درار نکنند، که آتش را آب می‌بایست، نه نفت.

رضا بابایی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اربعین
راهپیمایی
نظرات بینندگان:

>>>   در باره زیارت مشاهد مشرفه در اربعین، سخن فراوان است. به نظر قاصر من، این زیارتها در عصر حاضر، هم هویت‌ساز اند و هم معنویت‌بخش. چیزی که مهم است این است که اربعین، باید همسو با عاشورا، درک و تبیین شود. عاشورا، به نظر من، بر محور شعارهای معنوی و اخلاقی و سیاسی شکل گرفت. در عصری که همه امت، به شمول صحابی و تابعین، در اثر دیوانسالاری عمری و رانتهای عثمانی و معاویه‌ای به دنیاگرایی شدید روی آورده بودند و مانند بنی اسرائیل در زمان عیسی، وجه معنوی و اخلاقی دعوت پیامبرشان را کاملا فراموش و دین را به ابزار زراندوزی و چاپیدن مستضعفین تبدیل کرده بودند، تردیدهای جدی در حقیقت وحی و قدسیت دین به وجود آمده بود. حسین بن علی، متوجه شد که پیامبر و پیامش، به یک تصدیق موثر نیاز دارند. لذا با یک اقدام بی‌سابقه، راهی گشود که فراتر از مجاهدان صدر اسلام، دعوت معنوی پیامبر را تصدیق می‌کرد.
)شایداستارت فاجعه عاشورا از وقتی زده شد که شعار محوری پیامبر چنچ شد و نماز بهترین عمل نه، بهتر از "خواب" اعلام شد و با فتوحات پیوسته خلفا و سرازیر شدن غنایم و غلام و کنیز و جزیه و زکات و وجوهات و ... بعد معنوی دعوت پیامبر، مغفول ماند و دنیاگرایی شدید، سیره و سکه رایج شد.(
به نظر من امروز هم حسین ابن علی، نیاز به تصدیق دارد. تصدیق او با مداحی و زیارت، ممکن نیست; بلکه با اقتدای عملی به او و دستگیری از مستضعفان و اقدام علیه ستمگران با پشتوانه بینش معنوی/اخلاقی، ممکن و میسر است.
نخبگان، اهداف را پیگیری می‌کنند و سفلگان، اعیان را; زیرا درک اهداف و پیگیری آن، برای کودنان و کودکان، آسان نیست. آنها به مظاهر عینی و بیرونی، که قلمبه به چشم می‌آیند، مانوس‌تر اند، تا اهداف و آرمانهای عالی.
محمد شایان

>>>   هر چه هست خوب است. بسیار خوب. بروید به روایات مراجعه کنید.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است