تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ ۱۳۹۷/۶/۸ | کد خبر: 154213 | منبع: | پرینت |
وضعیت کنونی جامعه ی ما شباهت نزدیکی دارد با دوران پیش از تاسیس حزب وحدت در سال 1367 و 1368.
آن زمان گرفتار جنگ داخلی بودیم و هر کسی در موضعی که قرار داشت فکر می کرد همانجا ناف زمین است و او امپراطور بی رقیب قلمروی خود ناگهان حکومت عبوری مجاهدین در راولپندی تشکیل شد و حبابی که گروه های درگیر هزاره جات در آن می چرخیدند به هوا رفت.
این ا را در جلسه ی تصمیمگیری راه ندادند و گفتند: «حرف اینها را بعداً می زنیم». همین تکانه باعث شد که برخی از رهبران و فرماندهان هزاره به خود آیند و به تعبیر بابه مزاری فکر کنند که «موجودیت ما در خطر است». جنگ متوقف شد و تا یک سال بعد کنگره ی بزرگ وحدت در بامیان تشکیل شد و هزاره ها با قامتی استوار و متحد و یکپارچه در عرصه ی سیاست ملی و بین المللی ابراز وجود کردند.
فکر می کنیم بین وضعیت کنونی ما و وضعیت آن روزی که به تشکیل حزب وحدت منجر شد چه شباهت ها و چه تفاوت هایی وجود دارد که توجه به آنها می تواند ذهن ما را برای یک حرکت خردمندانه، سازنده و موفق به حرکت اندازد؟
عزیز رویش
>>> رویش عزیز اولا حزب وحدت همان سازمان مخوف سازمان نصر است ثانیا: بابه شما نیز اسطوره شکسته است نه تنها این شایستگی را نداشت بلکه همه سرداران هزاره را به بهانه های واهی یا کشتند و یا خانه نشین کردند. وضعیت امروز مردم ما نتیجه عملکرد دیروز حزب وحدت یا به تعبیر بهتر حزب نفاق است. ممکن است شما حافظه تان را از دست داده باشید اما تاریخ به کسی خیانت نمی کند. لطفا بیش از این اغواگری نکنید.
>>> اقای رویش! تا وقت اگاهان راکافر واحمقان را مسلمان خطا ب کرده و پشت شان روان باشیم این ره که میرویم به ترکستان است.
>>> افکار پوسیده رویش و امثال رویش و به تعبیر خود شان آگاهان؟ هرگز نخواهد رویید. ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است