تاریخ انتشار: ۱۳:۲۴ ۱۳۹۷/۵/۳۰ | کد خبر: 154002 | منبع: | پرینت |
هدف، برنامه و اصول مشخص داشتن اركان اساسی در سياست است برخلاف تصور رايج كه سياست را در تمام زمينه ها عوامفريبانه برای پيروزی می دانند ممكن است با دشمنان احمقی روبرو باشيد و از طريق عوامفريبی و دروغ گفتن مانند كرزی به هدف برسيد اما در مقابل دشمنان دانا و مردم خود هميشه نمی توانيد دروغ بگويید زیرا وقتي سايه شب عبور كند تجلي خورشيد صبح همه دروغ ها را آفتابی خواهد كرد.
احزاب سياسی در افغانستان زياد است اما مهمترين آنها احزاب جمعيت، جنبش، وحدت و حزب اسلامی است. سياست های فاشيستی، تروريستی و قومگرايانه غنی جامعه را به دو دسته پشتون و غيرپشتون تقسيم كرده است و ديگر نقش احزاب جهادی بعلت رهبران خودكامه شان و عدم توانايی در بدست آوردن حق پيروان خود كاسته شده است اما جامعه پشتون منافع خود را در عوامفريبی حكمتيار، كرزی و غنی باز يافته است.
حزب جمعيت، جنبش و وحدت با سران بی كفايت روبرو هستند و در دو دهه جز شكست برای مردمشان چيزي به بار نياورده اند بويژه اينكه بارها سر تعظيم در مقابل فاشيست ها فرو كرده اند. نسل جديد به قهرمانان و مجاهدان راستين ديروز مانند استاد ربانی، مسعود، عبدالعلی مزاری، كاظمی سيد خيلی، داوود و غيره خود می بالند و افتخار می كنند اما از عملكرد رهبران امروز خود احساس شرمساری و نااميدی می كنند به دنبال گم شده غرور و آرزوهای از دست رفته خود هستند، آن آرزوهايی كه در برنامه های انسان دوستانه، عدالتخواهانه و صادقانه رهبری حزب گنگره ملی باز يافته اند...
حزب گنگره ملی برخلاف تمام جريان های سياسی كشور هدف، برنامه و اصول مشخص دارد در اين راستا نه به مردم خود دروغ گفته است و نه سران سياسي كشور را فريب داده است كاروان هدف و سياست های رهبری حزب کنگره ملی بدون تغيیرات و توقف در حركت است. بعد از آنكه حزب جمعيت متلاشی شد و رهبران آن فريب فاشيسم را خوردند مردم اميد خود را در آن از دست دادند، حزب وحدت اعتماد خود را نزد مردم از دست داد، حزب جنبش ظاهرا خود را منسجم نشان می دهد اما در درون متلاشی شده است بويژه بعد از آنكه بر سر قيصاری معامله صورت گرفت نقش گذشته را در ميان مردم از دست خواهد داد.
تمام اين لشكرهای احزاب جمعيت، جنبش و وحدت اگر امروز در سايه حزب كنگره ملی جمع نشوند فردا مجبورند برای دفاع از مردم خود در برابر تروريست ها و برای دفاع از ارزش ها و آرمان های مردم خود پيرامون حزب كنگره ملی جمع شوند و برای عدالت مبارزه كنند و پيروز شوند.
اين پيروزی حتمی است زیرا هدف، اصول، برنامه، شعار و عملكرد لطيف پدرام صادقانه و عدالتخواهانه است پس يقين كنيد آينده كشور در دستان حزب كنگره ملی گره خورده است.
گل امیری
>>> امیری صاحب به دانشتان احترام ولی اینده بدست کسی است که امریکا بخواهد.شایدهم اینبار مغز اول متفکر جهان
(صدیق افغان)
>>> به نظر دهنده اول آینده فقط در دست الله است و بس
>>> صد فیصد
من هزاره از اقای پدرام تا وقتی همین رویه عدالت طلبی را ادامه دهد حمایت میکنم.
>>> درود ، همه برنامهریزی ها قبلا شده، چیزی که در دیگ است به کاسه بر می حاد ، نفر بعدی قبلا انتخاب شده و همه کار ها انجام شده و بگذار چند جلسه های دیگه انجام گردد و جند نفر های که باید خریداری شود، شمالی و جنوبی، شرقی، غربی همین فعلا برنامه جریان دارد هنوز توافق صد در صدی انجام نشده، در آینده ریس جمهور جدید خواهید داشت، نه آقای غنی و نه کرزی نه از داخل بلکه از خارج جدید وارد کشور خواهد شد، چند روز دیگه اسمش رو میگم برایتون.
>>> امیری صاحب تحلیل خوب وبجانمودید من هم همین نظر را دارم.
بااحترام داکترع.ا.نجراب.
>>> جناب امیری
همی حزب کنگره ملی چند نفر عضو دارد ؟
گپ شما تا اندازه یی واقعیت دارد یعنی اگر امریکا بخواهد از کاه کوه میسازد مثلآ همی اشرف غنی چندین سال قبل با دو جوره در یشی آمد و یا اورده شد و حالا حکومت میکند همچنان کرزی
بنآ اگر کدام توافق بین شرق و غرب شود و یگان امتیاز گیری ها دربین باشد شاید ایران از سوریه صرف نظر کند و لطیف پدرام را بگفته خود شان استاندار افغانستان بسازد جای شک نیست
لیکن اینرا باید بپذیری که هست و بود حزب کنگره ملی شاید اضافه از دو صنف درسی نباشد
اقلیما سلجوقی
>>> اسلم سلیم
می خواهید دین و مذهب غنی را بدانید ؟
دین غنی ، اوغان است !
مذهب غنی فاشیزم اوغانی !
کتاب غنی دویمه سقاوی !
دویمه سقاوی را خوب فرا گرفته و برای تطبیق آن علیه غیر اوغانها از هیچ گونه توطئه و وسایل نامشروع قتل وکشتارجمعی و سوختاندن و زمین سوزی هم دریغ نمی کند و خط به خط درپی تحقق آن است .
>>> نویسنده به خطا رفته است . ما (یعنی مردم ) آن حزب یا احزابی را منظور
داریم که با فعالیت های سیاسی غیراز کشت و خون ،چور و چپاول
تجاوز و اختناق وثروت اندوزی با کنش های انسانی در مردم و جامعه اعتبار و رسوخ وموقعیت پیداکند .
این گروه ها یا به اصطلاح مروجه تنظیم هاکه به حیث احزاب پیشقدم در کلاسیفیکیشن سیاسی اول خوانده شده اند نظامی اند واز نگاه علم انحرافی تا زمانیکه بر پایه های دموکراسی راستین حزب یا احزاب شکل نه گیرد
باور مردم به وجود نمی آید .
م.احسان نظری
>>> مد اکرام اندیشمند
يك مامور پايين رتبه گمرك حتي در مسير راه كه در دروازه هاي كابل قرار دارد روزانه كم از كم يكصد هزار افغاني از عايد گمركي افغانستان مي دزدد. غارتگري ودزدي ماموران بلند رتبه و رييسان گمركات بندرها، ترسناك است.
وقتي ديروز يك تاجر چشم ديد و تجربه هاي خود را از غارت عوايد گمركي در بنادر غرب افغانستان حكايت كرد، من حتي توان گپ زدن را از دست داده بودم.
شما باور كنيد كه فاسد تر از اين حكومت و فاسد تر از اين حاكمان نه در روي زمين وجود دارد و نه در تاريخ افغانستان سابقه داشته است.
با اين حكومت فاسد و با اين حاكمان فاسد چه بايد كرد؟
راه نجات از اين فساد و از اين فاسدان چيست؟
>>> Abdul Hai Khurasani
حامد کرزی؛ پدر خواندهٔ مافیا خواهان برگزاری لویه جرگه عنعنوی شده است،تا موانع حضور خود در انتخابات آینده ریاست جمهوری را بردارد و حاکمیت رهبران و رهبرچهٔ های فاسد را در کشور نهادینه سازد.
برگزاری لویه جرگه عنعنوی، آغاز دور باطل و پایان روند دموکراتیک مشارکت سیاسی و تقویت بانک های رأی سنتی و تاراجگران سرمایه های مردم افغانستان می باشد.
روند دموکراتیک مشارکت سیاسی و انتخابات هرچند معیوب باشد،بازهم تجربه دموکراسی را تقویت می کند و چشم انداز حضور فردی را در نهاد های قدرت روشنتر می سازد.
برگزاری لویه جرگه عنعنوی،یعنی ادامه اقتدار تمام مافیای فاسد در سرتاسر افغانستان،تاراج بنادر،زمین،بیت المال و ثروت مردم افغانستان.
حامدکرزی سعی دارد در رقابت تاریخی قدرت میان قبیله درانی و غلجایی از تضاد سیاست مسکو و واشنگتن از یک طرف و از تشدید اختلاف میان تهران و واشنگتن از سوی دیگر،به نفع خود بهره برداری نماید.
همچنان حامدکرزی با توجه به فروپاشیدگی انسجام سیاسی جغرافیای جهاد و مقاومت،هم اکنون خود را در قامت زعامت کل افغانستان می نگرد و فضا را برای تثبیت فرمول سنتی قدرت بیش از هر زمانی دیگری فراهم می بیند.
همچنان سیاست حامدکرزی درباره طالبان مطابق فرمول مسکو- تهران و پکن می باشد،که آمریکا را عملاً دور بزند.
چشم انداز نتیجه اهداف حامدکرزی به مراتب تاریکتر و سیاه تر از وضعیت اسفبار و شرم آور فعلی است.
تنها راه رسیدن به یک افق دموکراتیک و شهروند محور در کشور گذشتن از تونل دشوار انتخابات در کشور می باشد،با اتخاذ تصمیم منطقی،کارآمد و قابل اجرا.
>>> فدا محمد تورانیان
چند نکته از کتابچهشیطان(سقاوی دوم) بخوانید!
هر کسیکه پشتون است، هرکسیکه پشتو را یاد دارد و میتواند گپ بزند، هرکسی که برتری پشتونها و زبان پشتو را میپذیرد، خوب است، انسان است، قابل اعتماد است، وطن دوست است، باغیرت است و از اوغانستان است.
اما هر کسیکه پشتون نیست و پشتو را یاد ندارد و برتری پشتون ها و زبان پشتو را قبول نمیکند، از اوغانستان نیست، قابل اعتماد نمیباشد، حتما خائن و نوکر خارجی است، مهم نیست که در کدام حزب و گروه و تنظیم مذهبی و سیاسی حضور دارد.
فارسیوانها همگیشان "ستمی" اند.
طاهر بدخشی، ببرک کارمل، برهان الدین ربانی، احمد شاه مسعود و خیلی دیگر از فارسیوانهای مشهور، با وجودیکه اندیشههای متفاوت و متضاد حزبی و تنظیمی و عقیدتی داشتند، همگی شان ستمی بودند و به دستور دستگاههای جاسوسی کشورهای خارجی در داخل حزبها و جریانهای سیاسی و فکری مختلف جای گرفته بودند. همهیشان خائن، دشمن پشتونها، دشمن زبان پشتو و دشمن اوغانستان بودند، میخواستند کشور را تجزیه کنند و اوغانستان را نابود سازند.
تاجیکها، اوزبیکها، هزارهها وغیره اقوام ساکن در اوغانستان، همیشه به کشور خیانت کرده اند و آلهی دست دشمنان بیگانه قرار گرفته اند و وطنفروش اند. آنها از کشور های همسایه، از تاجیکستان، اوزبیکستان، ترکمنستان و از دیگر جاها وارد خاک اوغانستان شده اند. کدام علاقهی واقعی به این کشور ندارند. تمام علایق قلبی و احساسی و فرهنگی، زبانی و مذهبیشان به کشورهای همکیش و همنژاد و همزبانشان میباشد. از همین خاطر است که آنها همیشه به سادگی و آسانی در خدمت دولتهای همسایه قرار میگیرند و بر ضد منافع ملی کشور میزبان(اوغانستان) عمل میکنند. از این خاطر است که مرزهای شمالی و غربی کشور ما همواره به مثابه نقاط ضعف و بخش های زخم پذیر پیکر اوغانستان بوده است. هرگاه همسایهها میل کرده اند که دولت مرکزی را در اوغانستان زیر فشار قرار دهند و آنرا بیثبات و مختل سازند، از ساکنین مرزهای شمال و غرب کشور ما، از تاجیکها، اوزبیکها، ترکمنها و شیعهها، حد اکثر استفاده را کرده اند و آنها را بر علیه دولت مرکزی تحریک کرده، باعث شورشها و درد سرهای مداوم شده اند.
هرگاه قدرت به دست پشتونها که مالکان اصلی اوغانستان اند نباشد، کشور به طرف تشنج و بیثباتی و نابودی سوق مییابد. حاکمیت سیاسی باید به صورت مطلق و اساسی به دست پشتونها باشد. این حق مشروع پشتونها در اوغانستان باید هرگز مورد سوال و تهدید قرار نگیرد.
اقلیتها باید به این واقعیت گردن نهند که وارثان راستین و مالکان حقیقی اوغانستان، پشتونها اند و قدرت و حاکمیت سیاسی هم تنها حق آنهاست.
حقوق اقوام اقلیت باید از طرف پشتونها و با در نظر داشت برتری منافع و حقوق پشتونها، مشخص و تعیین شود. هر حق و امتیازی را که پشتونها لازم میدانند به اقلیتها میدهند و اقلیتها باید از مهربانی و اعطای بزرگانهی پشتونها خوش، راضی و ممنون باشند و دیگر دعوای حق و حقوق بیشتر نکنند.
اقلیتها حق ندارند که خود را با اکثریت برابر بدانند و دعوای حقوق مساوی کنند. حقوق اقلیت ها محدود است و از طرف اکثریت تعیین می شود. کسانی که گپ حقوق برابر را میزنند و اکثریت را با اقلیت مساوی می سازند، ستمی، تجزیه طلب و مزدور خارجی استند.
قدرت سیاسی و حاکمیت پشتونها در دو صد و شصت سال اخیر دو بار از طرف تاجیکها مورد دستبرد قرار گرفته است. یکبار توسط "بچه سقاو" و بار دیگر توسط برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود.
دولت حبیب الله کلکانی، دولت سقوی اول بود. دولت ربانی – مسعود، دولت سقوی دوم. هر دو دوره و هر دو دولت، ضد پشتونها و ضد منافع ملی اوغانستان بودند، توسط بیگانهها بر ملت اوغان تحمیل شدند و کشور در هر دو دوره در معرض تباهی و نابودی قرار گرفته بود.
اوغانستان همیشه از طرف همسایگانی که از مناطق پشتونها دور اند، یعنی از طرف شمال و غرب، مورد تجاوز قرار گرفته است و همسایههای شمالی و غربی همیشه در امور داخلی کشور ما مداخله می کنند.
ایران، تاجیکستان، اوزبیکستان، ترکمنستان و روسیه دشمنان اصلی کشور ما اند که باید در برابر شان اقدامات دفاعی جدی و ریشهیی را روی دست بگیریم.
تا زمانیکه ما یک برنامهی درست و اساسی برای جلوگیری از تجاوز سقویها نداشته باشیم و تا زمانی که یک برنامهی بسیار روشن برای محکم بندی و قایم سازی حاکمیت پشتون در اوغانستان روی دست نگیریم، هیچگاهی یک حکومت مرکزی مقتدر، توانا و موفق پشتون نخواهیم داشت و پس از هر چند وقت همین گونه کشور ما دچار هرج و مرج و نابسامانی خواهد شد و حاکمیت پشتون ها دچار اختلال و گسستگی خواهد گشت.
روبرداشت
>>> پشتونهای اصیل احمدشابابا، میرویس نیکه و امیر عبدالرحمن خان بودند نه ....مانند اشرف غنی و کرزی.!!!!!!
>>> سلام.
کنکره ملی آغاز ویرانی وبدبختی مردم افغا نستان .آز موده را آز مودن خطاست.ای کاش اعضای بر جسته کنکره جنایتکار،چپاولگر ،قاچاقبر، متجاوز ،غاصبین زمین.نمیبودند.ودست شان بخون مردم آلوده نمیبود.
خداوند رحم کند.
باشنده کابل.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است