تاریخ انتشار: ۱۳:۰۷ ۱۳۹۷/۵/۲۰ | کد خبر: 153615 | منبع: | پرینت |
یک گلایه کوچک اما مهم و بنیادی: «اگر من و تو "ما" نشویم، باور داشته باشید که بزودی نابود خواهیم شد».
در بعضی جوامع بشری خصوصا در جامعه ی ما معمولا یک تعداد افراد و حتی گروه ها مشکل جدی دارند و در حقیقت با این مشکل اساسی هنوز که هنوز است شب و روز می گذرانند بدین معنا کوشش می کنند که به وابستگی های سیاسی و یا اجتماعی دیروز فردی خویش تکیه کنند و می خواهند دیگران را هم از این زاویه به قضاوت بگیرند ولی در اینجا هم یک توافق نسبی بینشان اکثرا وجود ندارد زیرا همه با هم درگیرند و کوشش دارند یکی دیگری را نفی کند و هر یکی به افتخارات خویش انگشت صحت می گذارند و این خود به یک مشکل اساسی تبدیل شده است.
در حقیقت این نوع دیدگاه های مریضانه و حتی خصمانه مانع گام های مثمری به جلو می گردد و ضمنا سد راه همدیگرپذیری طرفین برای عملکرد مثبت برای حال و آینده در جامعه می گردد که علت اصلی اش همانا نگاه غیر دوستانه و وابستگی آیدیولوژی دیروزی است که همه را در تنگنای بی عاقبت قرار داده است این حقیقت تلخ را نباید پنهان کرد و حتی متاسفانه دیده شده است که این نوع روش آیدیوژیکی زدگی تا جایی دردآور و شرم آور است که اگر یکی از این افراد و یا این گروه در نابودی تاریخ و هویت و ترور فرزندان بیگناه این دست هم داشته باشند و از هیچ جنایتی هم دست بردار نبوده و نیستند ولی باز هم از آنجاییکه هر دو مربوط به یک طرز دید آیدیوژیکی هستند آن را نادیده می گیرند گویا هیچ چیزی صورت نگرفته است و جرم و جنایت یکدیگر را پرده می پوشانند ولی متاسفانه با همتبار و هم هویت خویش که دیروز و یا حتی امروز طرز تفکر جداگانه داشتند و یا دارند و ضمنا در خوشی و غم یکدیگر شریک اند و به اصطلاح "چویی شریک پلوان شریک اند" قطعا حاضر نیستند برای امر انسانی در شکوفایی تاریخ و فرهنگ و وطن و رفاه ملی گام به گام زبان مشترک پیدا کنند.
بنابراین نباید و به هیچ وجه هم ممکن نیست که تمامی زندگی دیروز کسی را ملاک قضاوت زندگی امروز و فردا قرار داد و دقیقا هر کداممان با این موضوع مواجه شده ایم و یقینا سرنوشت ما گره خورده است وقتی به یک روشنفکر و یا چیز فهم هموطن و بلاخذ به همتبار ملیت خویش تماس می گیرید و مشکلات امروزی وطن خویش را با وی در میان می گذارید و از ایشان خواستار همکاری می شوید بطور مثال از عمق دل و جان از ایشان می پرسید: آی هموطن و یا آی همدیار عزیز چه کاری شریفانه درحد توان انجام بدهیم و یا چه رهکار انسانی قابل قبول موجود است که از این وضعیت اسفناک و از این آزمون تلخ تاریخ عبور کنیم؟ و یا هم از ایشان صادقانه می پرسید که دیدگاه شما درمورد چیست و چه باید کرد؟ از این نوع خواست ها و پرسش ها...
در اولین صحبت متوجه می شوید که ظاهرا به شما روی خوشی را نشان نمی دهند و اگر حرفی و یا هم جوابی به گفتن داشته باشند خیلی سرد و سطحی برخورد می کنند و به اصطلاح کاری می کنند که سبب رنجش شما هم نگردد و یا هم شما را مصروف وصیت و نصیحت های کهنه و زنگ زده می نمایند که حتی شما را از پیشنهادی که ارایه داده اید پشیمان می نمایند.
جالب اینجا است خوشبختانه و یا شوربختانه بعدا اطلاع حاصل می کنید و یا متوجه می شوید که در باطن امر مساله کمک و یا پرسش شما از ایشان در حقیقت به این سادگی خاتمه نمی یابد زیرا این دوست و یا این همدیار عزیزمان وظیفه دارند و سعی کرده اند در خفا تا جاییکه ممکن است معلومات و سوابق دوسیه وابستگی سیاسی بالاخره سجره و سوانح شما را از این طرف و آن طرف جمع آوری نمایند تا باشد از روی آن زندگی دیروز شما تصمیم اتخاذ نماید تا درصورت ممکن در صحبت های بعدی با شما مطمین و مصمم بحث کنند.
اگر تفکر و دیدگاه دیروزی شما با سلیقه دیدگاه و تفکر دیروزی ایشان با هم سر خورد نور الله نور ولی اگر در مخالفت قرار داشت و یا سر نخورد و حتی اندکی در تقابل قرار داشت قطعا دیگر به سراغ شما نخواهد آمد و از ارتباط با شما هم خودداری می کنند و اگر روابطی هم به وجود آید نهایتا سطحی خواهد بود زیرا طرز دید دیروز شما را ملاک قضاوت خویش قرار داده اند نه طرز دید حال و آینده شما را و هیچگاهی هم حاضر نیست درج این حقیقت مسلم را بپذیرند.
این واقعیت تلخی است که نهایتا آزار دهنده است و ما را به طرف ناامیدی سوق می دهد و من مطمین هستم که همه ما به این وضعیت برخورده ایم و یا عملا مواجهه هستیم گرچه بقول معروف: "گذشته چراغ راه آینده است" ولی نه در این سطح که راه ها را به روی همکاری و رفع مشکلات امروز وطن و مردم خویش بست و باید معتقد به تغییر و تکامل بعدی و ارزش ها بود زیرا هیچ چیزی نمی تواند ثابت بماند و نباید قضاوت را از منظر دیروز نظاره نمود به این دلیل که "دیروز، امروز نیست و امروز هم فردا نخواهد بود".
عطا صفوی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است