تاریخ انتشار: ۱۱:۰۲ ۱۳۹۷/۵/۱۴ | کد خبر: 153402 | منبع: | پرینت |
در شهری نابيناها و ناشنواها خود را لال زده بودند و آنها نه توان سخن گفتن داشتند و نه شنيدن و نه می خواستند سخن بگويند آنها به هر آنچه برخورد می كردند و حس می كردند شیی است محكم آن را می گرفتند.
قصه شهر ما هم همين است ما ندانسته همه چيز را محكم می گيريم و هر يک خود را مستحق می دانيم. سال های اول بعد شكست طالبان يكی از آدم های تقريبا شناخته شده بود اگر نام وی را بگيرم نابينايان شهر ما شاخ می كشند.
افراد تحت نفوذ آن شخص در كارهای نادرست دخيل بودند از جمله چند نفر افراد فقير را در محلشان كشتند، شش نفر تاجيكستانی را كشتند و برای تحويل جنازه های آن پول درخواست كردند كه سفارت تاجيكستان اين پرونده را به دولت كابل تقديم كرد در برخی كارهای ناشايست كه نمی خواهم نام ببرم افراد تحت نفوذ وی دست داشتند جالب اينجا بود وقتی دادگاه وی را محكوم كرد آن شخص مجرم برچسب قومی، تباری، آزاديخواهی و خدمت به مردم را به خود زد و نابينايان شهر محكم وی را گرفتند و گفتند حق با اين است.
سوال اينجا است آيا اگر اين داستان در ميان جامعه پشتون نباشد در ميان غيرپشتون ها باشد ما با چنين انسان هايی كه پيشاپيش ما حركت كنند به جايی می رسيم؟ آنچه را ما در تصوير می بينيم، می شنویيم و می دانيم تفاوت زيادی در پشت پرده واقعيت ها دارد.
واقعيت های دردناک كه هيچگاه نمی شود آنها را به علت حساسيت برانگيز بودنش گفت، نوشت و خواند.
گل امیری
>>> Paiez
یک گپه از این کمترین بشنوید؛ ردوقبولش به دست خودتان:اشرف غنی وکرزی، گل یک باغ اند،کرزی،باحیله و نامردانه ازپشت خنجرمی زند؛غنی اما،دروغ می گوید؛مگر، آشکارتردشمنی می کند...
>>> بهروز جلال آبادی
آگاهی برای جوانان تاجیک
با افرادی روبرو میشوید که ازتان پرسان میکنند : اگر تاجیک اید از کدام قبیله تاجیک اید !؟
این سوال های شیطانی ایشان فقط برای این است تا چطور شما را در باره اصلیت و هویت تان در شک بیاندازند!
برای معلومات تان عرض کنم که سیستم قبایلی در تاجیکان وجود ندارد و تقریبا ۹۸ در صد تاجیکان بنام مناطق ایشان یاد میشوند چون تاجیکان مردمان کوچی نیستند تا در زمستان در یک جا و تابستان در جای دیگر باشند
تاجیکان ادرس مشخص دارند حتا اگر محل زندگی ایشان تغیر کند و یا به منطقه دیگر مهاجر شوند باز هم بنام منطقه پدری خود یاد میشوند بطور مثال اگر یک خانواده جلال آبادی در هرات زندگی کنند باز هم اگر ازش بپرسید میگویند جلال آبادی ام همانطور کابلی و بدخشی و سایر تاجیک تباران
نقطه دوهم اینکه هر تاجیک در جاهای مختلف شناخت مختلف دارد مثلا احمد اگر با مردمان ولایات دیگر روبرو شود میگوید من کابلی هستم و اگر با کابلیان معرفی شود میگوید من چهاردیوال هستم و اگر با چهاردیوالان هم صحبت شود باز نام قریه خوده گرفته خود را معرفی میکند
پس بیاد داشته باشید جوانان عزیز تاجیکان بنام های مناطق ایشان یاد میشوند، نه بنام قبیله ایشان .
>>> يم الله همسخن
کارت اعتبار قهرمان ملی باید به مردم بازگردانده شود؛
میپذیریم که مسعود بزرگ برادر آقایان احمدولی مسعود و احمد ضیاء مسعود بود. اما، او قهرمان مردم بود. هزاران جوان در رکاب قهرمان شهید شدند که برادران خونی احمد ولی مسعود و احمد ضیاء مسعود نبودند. هزاران زن بیوه ماند و هزاران فرزند یتیم و بیسرپناه بزرگ شدند که مسعود قهرمان آنها، پدر معنوی و برادر آنها نیز بود. اما، آقای احمدولی و آقای احمد ضیاء از نام قهرمان مردم همچون ماسترکارت اعتبار استفادهی سوء میکنند. مسعود آنقدر سربلند و با غرور بود که پیش هیچ دشمن داخلی و خارجی مردمش سر خم نکرد- گفتگوها، نوارهای صوتی و درسگفتارهای فرمانده مسعود موثقترین اسناد در این زمینه اند.
آقای احمدولی مسعود با نشر عکس زیر ادعا دارد که گویا فرمانده مسعود در آخرین روزهای حیاتش به وی گفته باشد 《آجندای ملی》بسازد. به روایت اسناد و آدمان زندهای که خود تاریخ اند فرمانده مسعود در لندن شماری از فرهنگیان را گرد کرده بود که در آن نشست هیچ کسی به نمایندگی از برتری طلبان حضور نداشت- آجندای جلسه ایجاد جبههی فرهنگی ضد شوونیسم بود. در آن زمان آقای کرزی نمایندهی شرکت یونیکال بود در تبانی با تمام تکنوکراتهای برتری طلب و حتا ظاهرشاه تلاش میکردند طالبان از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شوند؛ چون در منظومهی فکری آنها طالبان حافظ اقتدار قومی و تباری تلقی میگردید.
واقعیت این است که فرمانده مسعود به چیزی جز شکست برتری جویی و اقتدار مستبدانهی قومی، فرصتی برای وفاق و آجندای من درآوردی آقای احمدولی نداشت- اگر چنین چیزهایی را میداشت خودش مطرح میکرد. مسعود طرفدار همبستگی بود، طرفدار صلح و آبادانی بود ولی نه به قیمت پنهان شدن و پناه بردن به زیر چپن اربابان شوونیسم- او تا جان سپرد ایستادگی کرد.
آقای احمدولی مسعود باید بداند که مردم، قهرمان شان را به درستی میشناسند، فکر و اندیشهی اورا خوانده اند. ایشان نباید بیش از این از نام قهرمان مردم همچون ماسترکارت اعتبار به مصالح شخصی اش استفاده کند.
مقاومت مسعود و جنگ مسعود یک پیام متعالی دارد و آن این بود که: هم به جهان و هم به شوونیستها بفهماند که اگر قبول نکنی و مردمم را به رسمیت نشناسی هزار بار آباد کنی ویران میکنم- بدان که زنده هستم!
بنابراین، کارت اعتبار مسعود که از مردم مشروعیت گرفته بود باید به مردم برگردانیده شود!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است