مي بخشم اما فراموش نمي كنم؛
جمله اي است در باب عدم تكرار تاريخ و برگشت به گذشته سياه انسانها به عنوان نمونه نلسون ماندلا پس از نزديك سي سال آزادي از زندان وپيروزي بر آپارتايد در آفريقاي جنوبي گفت:مي بخشم اما فراموش نمي كنم.
منظور آقاي ماندلا اين بود من گذشته جنايت كاران را مي بخشم آنهارا مجازات نمي كنم اما به آنها ديگر اجازه نمي دهم به جنايت گذشته اشان برگردند. اما متاسفانه اين جمله در جامعه غير پشتون ما بر عكس ترجمه شده است در واقع چنين ترجمه شده است نمي بخشم اما فراموش ميكنم!
يعني جنايت فاشيست هارا فراموش كرده اند!

ما فراموش كرده ايم فاشيسم اوغاني از نظام آپارتايد آفريقاي جنوبي وحشي تر است، ما فراموش كرديم قتل عام هزاره هارا كه از سر هايشان قله مي ساختند!
ما فراموش كرديم قتل عام مردم قندوز،فارياب،بغلان و... را كه زمين هايشان را غصب مي كردند!
ما فراموش كرديم ماليات هاي سنگين مردم شمالي را كه به از دست دادن زمين هايشان و جايگزيني كوچي ها منجر شد!
ما شكنجه ها،قتل عام،زندان مردم غير پشتون را توسط اوغانها فراموش كرديم!
ما همه چيز را فراموش كرديم اين فراموش كاري باعث تكرار تاريخ شده است كه هر روز جوانان ما كشته زمين ها غصب،مردم ما به علت نا أمني مناطق شان مجبور به ترك خانه و كاشانه شان ميشود پشتونها جايگزين آنها ميشوند!

انتخابات ها ببينيد با تقلب خود را برنده مي كنند!
پارلمان را ببينيد خريداري كرده اند،ناامني جنگ در شمال و... تكرار تاريخ است.
سخن من با بزرگان غير پشتون است كه تاريخ سرزمين و مردم خودرا نمي دانند يا فراموش كرده اند، ما نبايد گذشته را فراموش كنيم از گذشته درس بگيريم اوغانها مكتب فكري شان يكي است سلطه جوي بر اكثريت مردم ما و قتل عام نابودي مردم ما...
مي بخشم اما فراموش نمي كنم را
نمي بخشم فراموش مي كنم ترجمه نكنيم!

گل امیری

>>>   امیری صاحب با عرض سلام.
من همیشه مقالات شمارا مطالعه میکنم. از شما بسیار تشکر که توسط مقالات تان به بیداری خواننده گان کمک میکنید. طوریکه مطالعه میشود تاجیکان وفارسی زبانان درجغرافیایی افغانستان دارای چند خصلت مشخص هستند ،منجمله یکی آن که این خلق ناسیونالیست نیست مشخصات عمومی انسانی برایش مقدم از ملیت اش است،دوم گذشت و فراموشی خصلت عمده آن وخراب تر از همه رهبرویا لیدررا قبول نداریدهرکس کمی با نفوذ است خودرا رهبر حساب میکند.و دیگر خصلت شأن اینکه همه فهم هستند هر کدام خواندن و نوشتن را یاد گرفت صاحب نظر است وخودرا کم تراز دیگران حساب نمیکنددر حالیکه هیچ دانش هم نداشته باشد.

>>>   وبسیار خراب خلصت اینکه چپی ها با راستی ها در بین هم جور نمی آیند....و بسیار ضدونقیض های دیگر که شما مردم قلمبدست توضیح بدهید.
با احترام. حسینی ( روسیه فدراتیف)

>>>   عمر راوی
تاجیکان باید یاد بگیرند که اول دل شان به خود شان بسوزد. هیچ قوم دیگری به دلسوزی تاجیکان نیازمند نیست. دایه مهربانتر از مادر برای دیگران شدن و اما برای بهبودی و بهروزی خود فکر نکردن ، هوشیاری نیست، ساده گی و خوشباوری و حماقت است. نیازمند ترین مردم ، زیر ضربه ترین مردم ، از همه جای رانده شده ترین مردم ، همین لحظه ، در خراسان ، تاجیکان استند. ما باید به حال و روز خود دقیق شوییم و برای کشیدن خود از این حالت ، از این منجلاب ، چاره جویی کنیم. پشتون و هزاره و اوزبک و غیره و غیره در وضعیت بهتری نسبت به ما قرار دارند. همان گپ مشهور است که ما اول به خود آش ببریم ، بعد از آن اگر برای دیگران سمیان بریدیم باز پروا ندارد .

>>>   خاموش :
یک فکاهی به همین ارتباط به یادم آمد گویند روزی یک شتر بارکش که در خدمت صاحبش سالهای سال خدمت کرده بود وبار های او را حمل ونقل میدا روزی مریض شد صاحبش به عیادت آن آمد بعداز احوال پرسی که برایش گفت من درطول زندگی ات بالای تو بسیار ظلم وستم نمودم ازتوان وطاقت تو بیشتر بار نمودم مرا عفوه وبخشش کن شتر باکمال متانت در جواب صاحبش کفت من تمامآ ظلم وستم که در حق من نمودی تورا میبخشم امابه خاطریک کار تور تا ابد نمیبخشم وآنهم اینکه ریسمان مرا همیشه در وقت سفر به دم خر بسته میکردی خر پیش ومن ازپشت خر روان میبودم ؟

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است