اکتاویو پاز یکی از بزرگترین شاعران جهان، سفیر مکزیک در هند بود و هر بار از مسیر افغانستان می گذشت در یکی از این سفرها شعری برای افغانستان نوشت که یک بندش درباره ازبک ها است؛
در کنار آمو دریا
نوای نی ازبکی
خود دریای دیگری است...

واقعیت این است که مناطق ترک نشین افغانستان همواره با نوعی انکار و ظلم سازمان یافته مواجه بوده است اگرچه همه افغانستان هم وضعیت خوبی نداشته از کنر تا زابل و نیمروز و بامیان و بدخشان همه با غبار غربت و تخدیر افتخارات واهی روزگار می گذرانده اند اما قسمت های ترک نشین از همه جا سخت تر بوده اند.

در کنار دریای آمو صدها روستا و شهر از بی آبی خشک بوده اند به جای مکتب و شفاخانه، مدارس دینی نمو می کرده اند باری قرقین در هنگام وزارتش بر معارف گفته بود من افتخار می کنم که یک مکتب در ولسوالی قرقین نساخته ام. این پاکی ترکان صاحب قدرت بوده، دولت آباد، قرقین، خماب، مردیان، اندخوی، آقچه و امثال آنها همه این سال ها در حسرت آب مانده اند.

روزگاری نه چندان دور آقچه تنها ولسوالی افغانستان بود که سینما و استادیوم داشت حالا هر دو را اربابان زور خراب کرده اند. ماه پیش طالبان دختر دوازده ساله یکی از آشنایان ما را به زور نکاح کردند پدرش هنوز در کما است طالبان نمی بردند داعش و اوباش دیگر می بردند.

سال ها است طالبان و داعش از مردم به زور عشر می گیرند بشمول بیست درصد معاش معلمان را و هیچ دولتی هم پاسخگو نیست. تنها شش ماهی که جنرال دوستم در شمال می جنگید مردم از باج و جور معاف بودند بعد از رفتن او رنج تشدید شد همین ایشچی دادخواه و پسرانش دلال طالبان بودند و حالا قوی تر هم هستند.

کار و بار و بازار به طور مطلق ویران است اندخوی مرکز فرهنگ و تجارت دیگر نیست مرکز خشکسالی و اندوه است قصه پر غصه شمال فقط فقر و بی عزتی و بیداد نیست آنها در انتخابات با تمام جان رای دادند اما نتیجه اش بیداد بیشتر شد.

حالا قیصاری بهانه است بغض دیر ساله این مردم شکسته است. آنها نان و آب و آرامش می خواهند آنها بخاطر عزت و غرورشان برخاسته اند سبکباران ساحل ها چه می دانند حال این شب تاریک و بیم موج را که از مردم می خواهند علیه حکومت نباشند که هرج و مرج می آید.

هرج و مرج از وضعیت بیداد بهتر است حداقل مردم می دانند خودشان چه کنند و به امید کسی نباشند حالا این دیوار امید شکسته و بعید است با معامله و خاک باد ترمیم شود باید ارباب قدرت هوشیار شود این تنها چاره است.

حسیب معترف

>>>   همایون صادقی
اینها فرهنگ تمدنی را میخواهند در جامعه مدنی تحقق دهند اما فاشیست ها و شوونیست های ارگ فرهنگ انتحار ، انفجار ، کشتار ، ویرانگری ، لونگی های بیست متره تنبان های چهل متره ، خشونت ، زن ستیزی ، دانش ستیزی و دهها نا هنجار های دیگر را که جامعه ما را بویژه قوم خودی ایشان را از رشد فرهنگ تمدنی ، فراگیری دانش و شکوفانی آستان هایکه زندگی میکنند باز داشته اند .
باید تابوت پوسیده این سیستم دونیم قرنه فاشیستی قبیله را دفن کرد

>>>   Motaref
«نفر» خودش و خانواده‌اش سال‌هاست در یک گوشه‌ی آرام جهان (خارج) زندگی آرام و مرفه‌ی دارد. برای خودش شغلی دست‌وپا کرده و فرزندان‌شان هم آن‌جا مشغول درس و تحصیل. سعی می‌کنند کمتر از افغانستان و دردهایش باخبر شوند تا روحیه و آسایش‌شان آن‌جا خراب نشود....در یک گوشه‌ی دیگر جهان، کنفرانسِ مهمی در ارتباط به‌افغانستان برگزار می‌شود. بعد می‌بینید همین آدمی‌هایی که سال‌هاست در فرنگ زندگی می‌کنند، به‌نمایندگی از اقشار محروم افغانستان در این کنفرانس شرکت می‌کنند تا مثلن صدای این مردم باشند در گوش جهانیان. سخنرانی می‌کنند و دوباره برمی‌گردند به‌همان کشوری مرفه‌ی خود. به‌باور خودشان، با این کار منت بزرگی بر مردم گذاشته‌اند. این کنفرانس‌ها که برای مردم افغانستان، کنفرانس‌های حیاتی و سرنوشت‌ساز می‌باشند، برای آن‌ها یک فرصت تفریحی برای تبدیل هواست. گاهی به‌شکل دسته‌جمعی و خانوادگی هم این اتفاق می‌افتد. نتیجه همان می‌شود که می‌دانیم: یک عده‌ی به‌چکر و تفریح و عیش خود می‌رسند، و یک ملتی دردمند و بیچاره که صدایش همچنان ناگفته و ناشنیده می‌ماند.
بدبختی‌های این مُلک را پایانی نیست.

>>>   كلك هاي ششم رياست اجراييه
بر بنياد يك توافق نانوشته ميان ارگ و سپيدار، رياست دبيرخانه كميسيون مستقل انتخابات سهميه رياست اجراييه بود.
رييس اجراييه بايد پاسخ بدهد كه چرا حشمت رادفر را حمايت نكرد تا به صفت رييس دبيرخانه اين نهاد تعيين شود؟
مگر رادفر در حمايت از انتخابات شفاف و به هواداري از مواضع كاخ سپيدار كم قلم و قدم زده است؟ آيا سهم آن هايي كه براي تحكيم پايه هاي رياست اجراييه كوشيدند، از حكومت وحدت ملي تنها حذف و طرد و توهين و تحقير است؟
گزينش احمدشاه زمانزي به حيث رييس دبيرخانه كميسيون انتخابات، تنها نشان دهنده تماميت خواهي تام و تمام عيار تيم ارگ نيست، بل درد غربت نخبگان ما در رياست اجراييه را نيز حكايت مي كند.
باري آقاي سانچاركي در دوره مشاوريت خود در كاخ سپيدار، حضور خود در اين نهاد را به "كلك ششم" تشبيه كرده بود. با ستم و بي مهري كه در حق حشمت رادفر صورت گرفته است، به نظر مي رسد موقعيت همه نخبگان ما در اين نهاد را با اين استعاره بهتر مي توان توضيح داد.
عبدالله تا هنوز كم ترين حمايتي از بهترين حاميان خود نكرده، و فقط به حيث "كلك ششم" از آن ها استفاده كرده است.
عبدالشهید ثاقب

>>>   تمام مدارس دینی بایدتعطیل شود
ملاها بایدازسیاست وقدرت کنارزده شود
طالبان بایدصلاحشان رابگذارن
قدرت بایددست جوانان فرهیخته وبا فرهنگ ووطن پرست داده شود
مادیگربه ملا نیازنداریم چهل سال درس دینی خواندیم ولی به جای نرسیدیم دین ودنیا هردوراازدست دادیم فقراورارگی ویرانی چوروچپاول همه ازتفکرات غلط است که ازدین ناخالص برخاسته وبه خوردمردم وطفلان میشود
خداشناسی تنها به کشتن انسانها نیست
میشود با مهربانی گذشت وایثاروفداکاری خدارا به همه شناخت وای متاسفانه ازطریق زوروجهل سعی میکنن عده ای به مردم بگویند خدا چه دستورداده
ولی خودشان هم نمیدانن
خداگفته به مردم سخت نگیرید وملاها کاری کردن که میلیونها انسان اواره شد هزاران نفرکشته شد هزاران خانه ویران شو ومیلیونها کودک یتیم شد
ایا کسی هست پاسخ دهد
ایا خدادران دنیا نمیپرسد
به چه جرمی و ه گناهی این همه ادم کشته شده به دست افراد جاهل ونادان شماهای که حرف ازاسلام میزنید
کشتن یک انسان بیگناه برابراست با تمام جهان
شماها ازکدام اسلام پیروی میکنید
مگه میشود به زورکسی را مسلمان کرد؟؟؟؟؟
درقرن بیست ویک هرکسی را به زور مسلمان کردید نام ببرید
ببینیدمسلمانها ازدین بیزار شدن ازبس بنامددین خیانت کردید
هرجای که پیامبر ما بع زورحکومت کرده نام ببرید
با کفاربا مهربانی رفتارمیکرد وانها دعوت میکردبه اسلام نه ازراه زور وبه همسایه کافرش با مهربانی رفتارمیکرد
اما خانم ریس جمهورما که مسیحی هست و مهمان ما هست یه ملا نالایق به او به زبان خشن میگوید یهودی ودل اورامیشکند بازبان خوش اورابه دین اسلام دعوت کن اگرعقل داری ولی اوبی ازاراست اما شما ملاها قاتل ملت ماهستید

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است