(عزيزاني كه با مفهوم و معناي و اژه هاي دين و دنياي سياست آشنايي ندارند خواهشاً اين مطلب را نخوانند!)

چرا فرهنگ جهاد و آزادي براي مسلمانان بد جلوه داده شده است؟
كشورهاي غربي اشغالگري و جنايت هاي خود را در پشت واژه آزادي پنهان مي كنند!
اما جهاد و مبارزه مسلمانان براي آزادي سرزمين شان حمله تروريستي ناميده مي شود!
البته دشمنان اسلام حق دارند اين نام را بمانند چونكه يك عده مسلمان نماهاي جاهل را آنها براي چنين چيزي ساخته اند مانند، بوكوحرام، القاعدة، طالب، داعش، الشباب و... كه به همه جا و همه كس حمله مي كنند! آنها را تروريست بنامند.

فرهنگ جهاد؛ تجاوز، قتل عام و كشتار نيست.
جهاد در لغت؛ تلاش و كوشش و در مفهوم مبارزه و آزادي است. اما آزادي تنها واژه اي است در چشمان مردم سرزمينم ناشناس شده است.
آزادي را در برهنگي مي بينند! نه در انديشه و روح انسان.

ما مردمي هستيم به بردگي فكري عادت كرديم اما خود را آزادگان تاريخ مي ناميم!
بردگي آن نيست در زندان قفل كنند تو را، بردگي آن نيست زنجير به پاهات ببندند... بردگي آن است که فكر و روح تو را اسير كنند.

هر آنچه دشمنان گويند تو باور كن!
خوبي ها را قشنگ نشان دهند، پليدي ها را زيبا جلوه دهند! تا زماني فرهنگ جهاد و مبارزه در وجود ما امت اسلامي حتي با وجود كاستي هاش بود هيچ نيروي اشغالگري طمع حمله را نمي كرد. مي دانستند مسلمانان واقعي در راه آزادي از مرگ نمي ترسند و تا سرحد مرگ از سرزمين خود دفاع مي كنند...
اين درس را همه ما به ياد داريم كه ارتش سرخ خود را غروب ناپذير مي دانست، حتي نام شكست در باورشان عبور نمي كرد، چطور از مجاهدان و جوانان شجاع سرزمين مان با آنهمه عظمت شان شكست خوردند؟!
امروز آن فرهنگ مبارزه در باورهاي ما مرده است، باورهاي مان را دشمنان ما مي سازند، آنها براي ما مسلمانان اسلام طالباني را ساختند، مسلمان حكمتياري ساختند، متفكر غني مانند ساختند...

در آخرين مورد شاهد بوديد عطا از جهاد گفت شجاعت نسل جوان و مجاهدين بازمانده را مشاهد كرديد كه صف بستد اما عطا راه ديگري را در پيش گرفت!
تعجب آور است كه ما برده شده ايم؛ بردگان فكري!

اشغالگري را آزادي معنا كردند، مبارزه را وحشي گري!
قاتل را مسلمان براي ما ساختند، ديوانه را متفكر ما ساختند، متقلب را حاكم ما ساختند!

گل امیری

>>>   فرهنگ جهادی ها فقد بخاطر قدرت چور دذدی دیگر هیچ نبود ونه هست

>>>   گل امری صاحب ولا در کل از دل ما حرف زدی همینکه دیوانه را متفکر ساختن برای من خیلی جالب بود موفق باشید

>>>   تو هنوز فرق میان مجاهد و تروریست را از نقطه نظر دموکراسی نمیدانی.
قسمی که رییس جمهور اسبق امریکا جیمی کارتر در سال ۱۹۷۹ در بیانیه اش گفت:
ما لشکر کشی شوروی را به کشور مسلمان و مجاهد پرور و شهید پرور افغانستان تقبیح میکنیم.
یعنی جهاد عبارت از مبارزه مسلمانان در مقابل کمونیزم و کشور های کمونیستی بود.
آمدین روی موضوع تروریزم:
قسمی که رییس جمهور قبلی امریکا یعنی جورج بوش پسر در بیانیه اش بعد از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ گفت:
ما بن لادن و دیگر تروریست های اسلامی را که در هر کجای دنیا باشند، دستگیر و به قتل خواهیم رساند.
یعنی تروریست عبارت از مسلمانانی هستند که در مقابل دموکراسی غرب مبارزه میکنند.
اخوان المسلمین درفکر این بودند که ما شوروی بزرگترین قدرت جهان را شکست دادیم، این اسراییل کوچک چیست که ما شکست ندهیم. غافل از آن که در پشت اسراییل بانکداران وسهام داران شرکت های وال ستریت نیویارک قرار ارند.
زمانی که مذاکرات صلح در اسراییل بین اسراییل و فلسطین با حضور داشت بیل کلینتن نتیجه نداد و یاسر عرفات مجلس مذاکره را ترک کرد و بعد از آن حملات تروریستی بالای سفارت های امریکا در نایروبی و پایگاه نظامی امریکا در بیروت و کشتی جنگی امریکایی در سواحل یمن و غیره نقاط دنیا صورت گرفت.
زمانی که عربستان تصمیم گرفت سرمایه های خویش را از بانک های امریکایی اخراج کند.
زمانی که روی مسایل اقتصادی بین اروپا و امریکا اختلافات پیدا شد و کمپنی های اروپایی از طرف امریکا جریمه گردیدند.
اینجا بود که جورج بوش رییس جمهور امریکا شد و حادثه یازدهم سپتامبر رخ داد و اسم تروریستان اعلام شد که آنها از کشور عربستان بودند و از طریق هامبورگ آلمان به امریکا رفتند و در آنجا کورس های پیلوتی را آموختند و حملات یازدهم سپتامبر را انجام دادند.

یعنی با یک فیر سه فاخته را نشان گرفتن. هم عربستان، هم کشور های اروپایی و هم مسلمانان.
همان ضرب المثل سابق که بخاطر یک کیک پوستین را به آتش نزنید، رخ داد.
یعنی بخاطر بیت المقدس همه کشور های اسلامی تسخیر شد و حالا تروریست های آنها از طریق امریکا به سراسر دنیا به جز خاک امریکا، تحت نام مذاکرات صلح بین طالبان و دولت افغانستان، توسعه پیدا میکنند.
مذاکرات صلح افغانستان را به قطر چی؟ به امارات چی؟ به اندونیزیا چی؟ به عربستان چی؟ به ازبکستان چی؟ به آذربایجان چی؟ به روسیه چی؟ به چین چی؟ و به سایر کشور های دیگر چی که در آینده در آن کشور ها نیز به شمول کشور های اروپایی و باقی کشور های آسیایی و افریقایی نیز دایر خواهد شد؟
اینها همه پلان توسعه جنگ و تروریزم و فروش سلاح از طرف امریکا در سراسر دنیا است.
زیرا چین و هند و کشور های جنوب شرق آسیا به فابریکه تولید دنیا تبدیل شده اند، اروپا خصوصآ آلمان موقتآ فابریکه تولید ماشین و آلات تولیدی و موتر است که در آینده نه چندان دور این فابریکه های آلمانی نیز توسط سرمایه داران چینی خریده میشوند و به چین انتقال داده میشوند و برای امریکا میماند فقط توسعه جنگ و تروریزم و فروش سلاح و تسخیر دیگر کشور ها تحت نام مبارزه با تروریزم.
چین با ساخت و ساز راه های تجارتی مانند راه ابریشم و غیره، در مرحله اول شاهرگ های اقتصادی دنیا را زیر کنترول خود میگیرد و بمرور زمان آهسته آهسته پایگاه های نظامی امریکا را با فشار های اقتصادی بر امریکا از جهان بر میچیند و آهسته آهسته نفوذ سیاسی و نظامی وخود را نیز به جهان گسترده میکند و در پهلوی آن یک و نیم ملیارد نفوس چین نیز در سراسر دنیا گسترده خواهد شد.

>>>   جناب آقای امیری، درست است که کلمه جهاد سعی و کوشش است، اما ما دیدیم، یک مشت بیسواد دینی که اصلا از دین و... بهره ای نبرده اند، بدون ملاحظه به خاطر منفعت مالی دین رو قربانی نمودند و با چمدان چمدان پول هم دین بر باد رفت و هو وطن، اینو نمیشه جهاد گفت، این کوتاه فکری سست عنصری یک مشت بیسواد بود و هست، درست است از این سست عنصران بیسواد وطن چنان ضربه زدند که تا الان با بدن زخمی تیکه تیکه التیام پیدا نکرد،، بلکه همه تاراج شدند، دین، ایمان، وجدان، هم دلی، مهربانی، غیرت، مردانگی، عشق، دوستی، وطن پرستی و... دور نه نزدیک، هر روزه، هر لحظه، ساعت دقیقه، کشور های جهان سوم قربانی افکار پوسیده خود هستند، و اشخاص سود جو دنبال منافع خویش.

>>>   ببرک نام با مسما بر آنها گذاشته بود:
"اشرار بی فرهنگ"!!!!

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است