عربستان با مفتیان سکولار و ما با در تفواهای قدیم شان
 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۱۶    ۱۳۹۷/۲/۱۱ کد خبر: 150540 منبع: پرینت

سالها شده در کشور ما مردم (أعم از نظامی و غیرنظامی) قربانی انفلاق برخواسته از تیوری ترور و وحشت می باشند. زمانی ما قربانی می دادیم که کشورهای دیگر مسلمان (نظیر عربستان سعودی، پاکستان، و دیگران) برای ما فتوا می بافتند و به یک شکلی کشور ما را راه منتهی به بهشت و خاک ما را مرکز ثقل جهاد می دانستند ، ولی دیری نشد که اینها به خود آمدند و ترور و وحشت دامنگیر خودشان شد که در نهایت یکی آمد از ملاهای خود خواست که فتوا بدهند در پاکستان جهاد نیست و آن دیگری تحت اداره بن سلمان تعهد سپرد که گلیم سلفیزم تکفیری را جمع می کند و بخاطر گل روی دختر ترامپ سعودی را در اصطلاح مسلمان معتدل می گرداند و آمریکا را متهم کرد که وهابی گری را برای سعودی دستور داده بود.

همه ای این کش و قوس ها زمانی شد که برای کشورهای خودشان فرصت به وجود آمد و ملاهای را تراشیدند و روی صحنه آوردند تا فتوای دموکراتیزه سازی بدهند ولی در کشور من کار از کار گذشته بود. چرا؟ برای اینکه اینجا افراطیت به قدر کافی ریشه دوانیده بود و تروریسم نظری و تکفیری ذهنیت دینی ما را تحت شعاع قرار داده بود. ما قربانی پیروی از فتاوای بافته شده در پاکستان و سعودی شده ایم که "تروریستان" افغانی ما حمل می کنند و از روی آن برای تمام مردم سرزمین من (علما، خبرنگاران، کسبه کاران، دهقانان و معلمین) أجل تعیین می نمایند و با انفلاق خود برای کشتن ما می خواهند به "حور" بهشتی برسند.

افراطیت تکفیری با تکفیر یاران پیامبر اسلام در همان صدر اسلام تحت عنوان خوارج آغاز شد و ترکیب آن ملغمه ی بود از "فرهنگ جاهلی قبل از اسلام"، فقر اقتصادی و سرخوردگی قدرت و اداره.
گروه خوارج با تکفیر تمام "غیرخود" شاهکار وحشی گری را به نمایش گذاشتند و در اصطلاح غیرت قبیلوی را به رخ تمدن اسلامی کشیدند.
این تفکر بار دیگر و به صورت مدرن تری به سراغ "اسلام" آمده است ولی این بار ویژگی های مدرن تری را حمل می کند. اینبار جنگ مذهبی را از طریق تلویزیون های ماهوارۀ به پیش می برد، تکفیر را در نوارهای سخنرانی تکثیر می کند، روابط بین الملل مبتنی بر تکفیر گری را راه انداخته اند و بجای کشتن با شمشیر رو به دوربین فیلمبرداری ذبح می نماید.
تکفیرگری امروزی مرکب است از: فرهنگ قبیلوی مدرنیزه شده، سرخوردگی قدرت و معرفت کلامی بجای معرفت شریعت مدارانه. تکفیرگری امروزی نصوص اسلامی را باز قرائت کرده است و تمام قرائت های فقهی گذشته بی ارزش تلقی شده است که دراین باز قرائت می توان برای هرپیش آمدی جدا فتوا بافت و برای هر عملی به طور مجزا حکم صادر کرد.

تکفیرگر ی امروزی دوقطب دارد: قطب بی غیرت و قطب باغیرت.
داعش و گروه های امثال آن قطب باغیرت این اندیشه است چون می گوید و عمل می کند (خود را انفلاق می دهد) ولی تکفیری های نظری و گروه های که تحت عنوان اسلام به تکفیر مذاهب اسلامی و نحله های اسلامی می پردازند، قطب بی غیرت شمرده می شوند چون باور به کفر دیگران دارند ولی غیرت انفلاق خویش را ندارند. بنا برآن جنایت شخصی که مرا به عنوان سنی و شما را به عنوان شیعه، یا مرا به عنوان صوفی و شما را به عنوان وهابی و یا مرا به یک عنوان دیگر و شما را به یک لقب دیگر کافر می داند کمتر از فردی که خودش را انفلاق می دهد نیست. فقط فرق آن داشتن غیرت انفلاق و عدم انفلاق است.

بن سلمان دیر حرکت کرد. برای کشور خودش به زود ترین فرصت از گروه های تکفیری مفتیان سکولار می تراشد ولی کشور من را قربانگاه بی گناهان بدست وحشیان تکفیری ساخت.
این مربوط به علمای اعلام و خلاق می شود که با توجه به وضعیت حساس مردم ما نگذارند بیش از این دین ما گروگان چند نفر "کفرباف" باشد و قربانی دادن ما بی پایان.

کمال الدین حامد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عربستان
فتوا
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   هلاکو نواسه چنگیز معتصم رابا نمد پیچاند ودر افتاب گذاشت تا خشک گردد
ر

>>>   اسلام و جهاد و دین فقط بهانه طالبان است جنگ سر قدرت است ۔
حبیب الله یوسف زی

>>>   با عرض ادب واحترام
ای بی وطنان ملت ما را مفروشید * این خطه زر خیز خدا را مفروشید
هر ذره خاک او بود مهر وگیاهی * بیهوده چنین مهروگیاه را مفروشید
اندر پی مستی به یکی جرعه خوناب * بیهوده چنین پیک صبا را مفروشید
احکام خدا جمله به اغماض وگذشت است * با حکم خود آئین خدا را مفروشید
سودای شما غارت وقتل است وخیانت * این امتعه پر ز بلا را مفروشید
از بهر دو روزی که سوار خر خویشید * تاریخ پر از عز وکیا را مفروشید
تقوا که ندارید به سودای دیانت * چون زهد فروشید ریا را مفروشید
اکنون که خریدند شما را به زر وجاه * شرمی ز خدا کرده وما را مفروشید
آئین خدا را که زدید چوب حراجش
ارزانتر ازین شخص خدا را مفروشید
م.حلاج

>>>   فقیهان از خدا بی خبر
* * *
ای خردمند عاقل ودانا * قصه نغز وتازه بر خوانا
گربه لاغر ومفنگی وخورد * رفت بر شکار موشانا
از قضا راه سوی مطبخ برد * مطبخ زاهد مسلمانا
دید آنجا به آشپزخانه * نعمت ایزدی فراونا
یکطرف مرغ وماهی وتهو * یکطرف شامی وحلوانا
ته دیگ سبزی وقورمه وپلو * داخل نان کباب بریانا
در تعجب از آن همه اسراف * زان ز دنیای دون گریزانا
آنچه میگفت از بهشت در منبر * کرده در کنج خانه انبانا
شیخ چون سیر شود کند تفسیر * سوره مائده بقرآنا
الغرض گربه گرسنه شکم * تیز بنمود چنگ ودندانا
بعد از آن صبح وشام وعصر وسحر * رفت آنجا بسان مهمانا
شیخ از دست گربه در تشویش * گربه در حق او دعا خوانا
تا ملا تمام شد صبرش * چاره ای دید نا مسلمانا
مگر اندیشه کرد ودام نهاد * گربه در دام زهد زندانا
التماسید ولاوه آغازید * که ای مسلمان زاهد دانا
به عبایت قسم که ...خوردم * که گر غذای تو خوردم جانا
شیخ از حال او برحم آمد * چون که دیدش پریش وگریانا
گفت این بار از تو میگذرم * شرط اینکه روی از شهرانا
گر ببینم تو را دیگر باره * شوی از زندگی پشیمانا
مینمایم حلال ومیخورمت * به خداوند حی سبحانا
گربه این قول باورش آمد * لرزه افتاد بتن وجانا
رفت بیرون ز خانه ملا * خیس وآلوده کرده تنبانا
در رهش گربه ای جهاندیده * پیر وفرزانه سخن دانا
تا که دیدش چنین پریشان گفت * ای فدای تو سر وجانا
چیست این حالت پریشانی * تو سلاله بری ز شیرانا
بچه گربه راز افشا کرد * قصه از ابتدا به پایانا
ترسم که ببیندم زاهد * در پس کوچه ودیوانا
پس حلالم نموده میل کند * همچو مرغی به سیخ بریانا
گربه پیر گفت فرزندم * از چه ترسانی وهراسانا
دل قوی دار وخاطر آسوده * بیخودی گشته ای پریشانا
که حرامست گربه تا به ابد * بهر شیخ وعوام وخاصانا
هر کسی غیر ازین گفته * بوده فردی جهول ونادانا
گربه مضطرب بس خندید * باز بر گشت شاد وخندانا
فارغ از بلا سوی مطبخ * پشت پا به عهد وپیمانا
دلش آسوده خاطر از ملا * عهد با او به طاق نسیانا
بشنو از زاهد خدا نشناس * زیر پا نموده وجدانا
تله ای ساخت از نخ تسبیح * دام گستره چون عنکبوتانا
از همان دام ها که میبافید * هر زمان از برای خلقانا
تا شبی تار وتاریک چون دل شیخ * گربه زنجیر شد بزندانا
زاهد از دیدن همان گربه * نعره ای زد چون شیر غورانا
گفت با لحن دلخراش ومهیب * گوش از نعره اش خراشانا
که نگفتم مگر نیا این جا * گربیایی شوی پشیمانا
من نگفتم حلال میکنمت * بعد از آن میکشم بدندانا
گربه خمیازه ای کشیده وگفت * که تو هستی ز خالی بندانا
من حلال وحرام میدانم * حکم شرعی همیشه یکسانا
شد حرام خدا حرام ابد * تا ابد زمان و دورانا
حاضرم با تو بحث فقه کنم * این من واین تو واین گوی ومیدانا
شیخ این گفته اش گران آمد * گفت ای گربه نادانا
تو به من فقه می آموزی * گربه مردنی وناتوانانا
بعد از آن اش درون گونی کرد * سر گونی تناب پیچانا
رفت بیرون ز شهر وآبادی * راه کج کرد در بیابانا
یک دو روزی پیاده راه پیمود * گاه لرزیده وگاه لنگانا
عاقبت گرسنه وخسته فتاد * جان بلب لب رسیده بر جانا
در گونی برگشود و با گربه * اینچنین گفت آن زاهد دانا
اینک ما واین دشت لم یزرع * نه غذا ونه آب ونه نانا
دل به مرگ از کجا رسد مددی * کو خوراکی برای انسانا
حالی از برای سد جوع این حقیر * تو حلال هستی چو شیر مادرانا
شد ضروری اباحه محظور * حکم حلیت اکل میتانا
فمن اضطر مخمصه بر خواند * لا جناح گویانا
پاره سنگی را اجاقی کرد * آتش از بوته مغیلانا
بر کشیدش بر تیغ وکبابش کرد * سر دست وسینه ورانا
خورد وآروقی از برایش زد * بعد از آنش خلال دندانا
آنکه با میل دل کند تفسیر * آیه های خدا به قرآنا
این حدیث از برای آن گفتم * تا کنم حجت خود اعلانا
بلکه عبرت شود بگوش کسان * در زن ومرد وخورد وپیرانا
که بترسید وفاصله گیرید
ازفقیهان ... دزد ورنگانا
امید که نشر بفرمایید.
م.حلاج

>>>   آفرین آقای یوسفزی

>>>   از مذاهب نمايشي وبدون سر ته همان غيرت واهداف چنگيزي خيلي شرف داشته است به اين دليل كه هلاگو نواسه چنگيز خاندان اش هدف داشتن ودر ان هدف إيمان داشتن نه اينكه مثل مسلمانان مفت خور وبي ايمان وبي غيرت مثل عرب ال سعود وهابي تگفيري با ان همه پول وثروت ولي بي غيرت وبي كمال ومزدور امريكا و انگليس هستند بي ايمان ومذهب خود ساخته اي انگليس اين هم ثمره اش حالا يزيد زمان بن سلمان امده كه اشتباهات وهابي گري را صاف كند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است