تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ ۱۳۹۶/۱۱/۴ | کد خبر: 145429 | منبع: | پرینت |
باید اعتراف کرد که ارگ با بازی خام و محاسبات نادرست موضوع ولایت بلخ را به یک مساله ی جنجالی ملی بدل کرده است که هم حیثیت و صلابت حکومت را تضعیف ساخته است و هم اعتماد عمومی را نسبت به تدبیر سیاسی رییس جمهور و رییس اجرایی صدمه زده است و از همه مهمتر تقسیمبندی های قومی را نیز شدیدتر ساخته است.
به عنوان یک شهروند با کمال تاسف باید بگویم که وقتی حکومتی اختیار تعیین و تبدیل یک والی قدرتمند را نداشته باشد و برای هر فرمان خود باید با طیفی از فیگورهای خارجی و داخلی مذاکره، معامله و مماشات کند امید بستن به آن برای حل مشکلات و بحران های بزرگتر کمال بلاهت است. در این بحران در قدم نخست شخص اشرف غنی مقصر است. واقعیت های سیاسی و قومی افغانستان بر همگان هویدا است و چشم پوشی از آن باعث اقدامات ناسنجیده و فاجعه باری میگردد.
طبعا تصور من از آغاز این بود که غنی و عبدالله در موضوع بلخ همه جنبه ها را سنجیده و از پیامدهای تصمیم شان آگاهی کامل دارند. آنها در این مورد با تمام جوانب دخیل صحبت کرده و بنابراین تصمیم شان را بر اساس عقل جمعی با چشمان باز نسبت به عواقب آن گرفته اند. از همه مهمتر رییس جمهور و رییس اجرایی در صورت مواجهه با بن بست، برنامه های سیاسی بدیل خود را دارند اکنون با بن بست موجود و انفعال حکومت واضح است که حکومت بیشتر دست به قمار زده است تا برنامه ریزی مدبرانه و دوراندیشانه.
اکنون جایگاه عطا و شبکه ای از قدرتمندان محلی به مراتب نسبت به گذشته قوی تر شده است. آنها بخش زیادی از مکنت سیاسی و اقتصادی خود را وامدار یک حکومت ضعیف در کابل اند که برای اعمال حاکمیت خود به این فیگورهای قدرتمند مصون از قانون وابسته بوده و امتیاز می دهد. شکی نیست که شیوه ی سیاسی عبدالله مطابق با شرایط جدید است شرایط سیاسی ای که گذار از سیاست تفنگدار محور و خان محور را به نفع شکل گیری نهادهای قدرتمند و مشروع ملی ایجاب می کند. در این وضعیت رقابت های سیاسی نه از طریق تضعیف حکومت و برکشیدن قدرتمندان محلی بلکه رقابت سیاسی در چارچوب نهادهای دموکراتیک از الزامات بنیادین سیاسی است.
ارگ ناتوان
غنی یک رهبر تمرکزگرا است که انحصار قدرت در چارچوب دولت را برای تطبیق برنامه های خود لازم می بیند. در عین زمان او همه چیز را از بالا و توسط حلقات محدود نزدیک به خود اش از ارگ کنترل می کند. غنی اعتمادی به کارایی نهادها و مدیران زیر دست خود نداشته و برای رفع مشکل با اعمال برنامه ها و پالیسی ها از بالا امور حکومت خود را پیش می برد. از همین خاطر است که وزیران نسبت به کمبود صلاحیت های خود شکایت دارند اما این رییس جمهور به ظاهر مقتدر دارای قدرت مشروط است.
غنی تاریخ افغانستان را میشناسد و با ضعف تاریخی نهاد دولت در افغانستان آشنا است. او با مهار والی سابق بلخ کوشید که برای نخستین بار این ضعف تاریخی را جبران کند. این را نیز باید گفت که حلقه ی قومی ارگ قدرتمندان شمال و نه تمام جنگ سالاران را سد مهم در برابر حاکمیت ارگ به حساب میآورد. آنها هرچند از عطا و دوستم نفرت دارند ولی در برابر حکمتیار لبخندهای ملیح و مزدورانه ای بر لب دارند. غنی فعلا در این آزمون ناکام مانده است و غلبه بر جزایر قدرت برایش ناممکن شده است. او اکنون برای بیرون رفت آبرومندانه از بحران بلخ راهی جز معامله با عطا ندارد. این یک عقب نشینی بزرگ برای دولت سازی در افغانستان است.
امید به شاخ آهو
این را نمی توان انکار کرد که ارگ برای مهار قدرتمندان شمال همواره روی حمایت غربی ها حساب کرده است. ترساندن آنها از ناتو برای کنار زدن چهره های قدرتمندی چون مارشال فهیم از معاونیت اول و جنرال دوستم از شمال در زمان کرزی موثر واقع شد اما اینبار ارگ نتوانست که از اهرم فشار آمریکا علیه عطا استفاده کند. دلیل آن هم روشن است که آمریکایی ها از ایجاد ناآرامی و اغتشاش در شمال نگران اند و نمی خواهند که علاوه بر مشکل طالب و داعش معضل دیگر سیاسی و نظامی برایشان در افغانستان ایجاد شود.
این را نیز باید افزود که آمریکایی ها پس از 11 سپتامبر از انحصار قدرت توسط دولت مرکزی، مهار رهبران جنگی قدرتمند به ویژه در شمال و ادغام شان در دولت مرکزی حمایت می کردند اما اکنون غربی ها نیز به دنبال پایان هرچه زودتر تنش در افغانستان به بهای کمتر اند. غنی به سختی می تواند وجهه ی از دست رفته ی حکومت اش را بهبود بخشد. اگر غنی با این قدرت محدود و مشروط قادر به حل و فصل مسایل داخلی حکومت خود نیست پس چگونه می تواند تهدید طالبان را رفع کند و یا با قدرت های منطقه ای رقیب مذاکره کند و چانه بزند؟
اکنون جنرالان پاکستانی در راولپندی، رهبران طالب در کویته و کراچی استراتژیست های روسی و ایرانی بار دیگر به یقین در می یابند که حکومت کابل ضعیف تر از آن است که با نفوذ مخرب شان مقابله کند و کشتی شکسته ی دولت را از طوفان حوادث به سلامت به در برد. به طور خاص طالبان و حامیان پاکستانی شان به خوبی دریافته اند که بقای حکومت کابل به حمایت واشنگتن وابسته است.
غنی در مصاحبه اش با شبکه ی آمریکایی سی بی اس اعتراف کرد که با قطع کمک های آمریکا ارتش افغانستان بیشتر از شش ماه نمی تواند تاب بیاورد در این حالت برداشت مردم از ضعف رهبری سیاسی و نظامی افغانستان چه چیزی می تواند باشد جز ابهام، سردرگمی و ناامیدی بیشتر نسبت به آینده.
صمد دلاور
8 صبح
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است