کاش به حزب جمعیت پیش از بحرانی شدن مساله بها داده می‌ شد. رییس و اعضای آن را در متن قضایا قرار می‌ دادند و آن‌ها را ناگزیر به تصمیم روی کار انجام یافته نمی‌ کردند.

پس از تشکیل حکومت جدید در افغانستان حزب جمعیت برای اعضای‌ این حزب بیشتر از اینکه نهاد سیاسی‌ با برنامه‌ های مدرن برای کسب قدرت و حکومتداری در کشور باشد به سکوی خیزی مبدل شده‌ است که اعضای آن هر دم از این حزب برای کسب کرسی در نظام استفاده کرده‌‌ اند و یا در تیر و کمان کشی‌ های سیاسی آن را سپری ساخته‌ اند تا در شکست معاملات خویش جان بسلامت برند و‌ بار سنگین شکست را به گردن این حزب افکنند.

در این کش و قوس‌ های اعضای حزب جمعیت پر صداترین آن مذاکرات استاد با ارگ ریاست جمهوری می‌ باشد. پس از شکل گیری حکومت وحدت ملی استاد ریاست اجرایی را که نماینده‌ ی حزب جمعیت در نظام محسوب می‌ شد در مذاکرات با ارگ ناکام دانسته و نارضایتی خویش را اعلان کرد و خود برای مذاکرات دست و آستین بالا کشید تا حق خود و گویا حزب جمعیت را از جانب ارگ به دست آورد اما متاسفانه این موج‌ های وحشی سیاست چنان با مد و جذر‌هایی همراه بود که نه تنها مذاکره کننده را بلعید بلکه حزب جمعیت را در آستانه‌ ی چند دستگی و از هم‌ پاشیدگی قرار داد.

اکنون هم استاد به خاطر ناکامی‌ اش در مذاکرات دست به فرافکنی زده و مسوولیت آن را به گردن دیگران می‌ افکند و حزب جمعیت را که در جریان هیچ یک از تصامیم آن قرار نداشت سپر خویش می‌ سازد. امید این سپر در این شرایط حساس نشکند.

نجوا

>>>   زنده باد داکتر عبدالله

>>>   جمعیت توسط ودر پاکستان تمویل و حمایت میگردید .. و توسط غرب غرض بربادی وطن استفاده میگردید. حال غرب همه اینجا اتد نیازی به حزب بابه بازگلی نیست دیگه

>>>   به درایت عطا اعتماد کنید.
نتیجه را فقط دو هفته بعد میبینید.
دیوار فاشیسم در حال فرو ریختن است.

>>>   حزب جمعیت بد نام ترین وغارتگر ترین احزاب سیاسی.
کوهدامنی.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است