اشرف غنی احمدزی علیرغم اينكه زنان را مستقيم مورد اهانت و تحقير قرار می دهد با حضور زنان در ساختار حكومت نيز باورمند نيست.

احمدزی شب گذشته شماری از نمايندگان مجلس را به ارگ دعوت نمود و دستور داد تا با درنظرداشت مصلحت های كلان ملی و وضعيت شكننده امنيتی به نامزد وزرای حكومت بدون هر نوع تعلل رای مثبت دهند. با اين حال چرا از ميان 12 نامزد وزير سفارش شده ارگ يگانه نامزد وزير زن «نرگس نهان» رای اعتماد بدست نمی آورد و اما نامزد وزراي مرد حتی با وجود داشتن تابعيت دوگانه و اسناد جعلی تحصيلی مورد اعتماد نمايندگان مجلس قرار می گيرند.

وقتی به معيارها توجه شود ميزان دانش، تجارب كاری و خوش نام بودن خانم "نهان" اگر بيشتر از ساير نامزد وزرا نباشد كمتر هم نيست. به باور بسياری شايد تنها جرم راه نيافتن يک زن به كابينه حكومت غنی دليل «چادر سر كردن» و يا به تعبير مردسالارانه «سياه سر» بودن وی باشد كه قربانی تفكر زن ستيزان ارگ متقلب و پارلمان نامشروع می شود.

زنان افغانستان نبايد در برابر اين رويكرد تبعيض جنسيتی و بی عدالتی آشكار خاموشی اختيار نمايند. حكومت به اصطلاح وحدت ملی پيش از اين رهبری وزارت های تحصيلات عالی و كار و امور اجتماعی را نيز از حضور زنان تصفيه كرد و مردان را جایگزين شان ساخت.

فطرت

>>>   اګر بسیار دل تان برایش میسوزد چادر اش را شما بپوشید چون حقوق مساوی است و ...

>>>   پدرام:
من از هر چه تاجیک خاین، مزدور و مزدورمنش است بیزارم. چه سیاست مدار، چه تاجر، چه نظامی، چه شاعر، چه نویسنده و…
من از همه ی مزدورمنشان و نوکرصفتان جهان بیزارم. در هر قاره ی که هستند از هر کشوری که هستند از هر دین و مذهبی که هستند از هر هویت و تباری که هستند.

تاجیک هایی که در به در دنبال غنی و کرزی و اتمر و بقیه می گردند تا لقمه نانی به دست بیاورند، به کرسی ای بنشینند، یا مشروعیت خود را از شوونیست های پشتون بگیرند، کوچکترین اهمیت، اعتبار و عزتی نزد من ندارند. من راهم را ادامه میدهم حتا اگر تنها بمانم.همیشه سخن دکتر شریعتی به یادم می آید، که در باره ی ابوذر غفاری(رح) گفته بود: ابوذر تنها زندگی می کند تنها میمیرد و تنها حشر میشود، البته این را هم بگویم که حضرت ابوذر کجا و ما آدم های معمولی کجا!
سخن دکتر شریعتی را در مقام مثال آوردم نه در مقام مقایسه.

>>>   خیلی جالبه ها، خانم چادر نداشته و رهی اعتماد بدست نیاورد، چونکه خانم که رو سری نداشته و همه مردهای داخل جلسه همه بی خود شده بودند ،چون که مرد ها از یه تار موی خانم بی خود میشن و خانم رهی اعتماد نگرفت همه در حالت تهاجمی قرار گرفتند و منتظر یه حمله بودند که چجوری اول کی شروع کنند و همه از نفس افتادند، زمآنی بود که همه بیک صدا گفتند که نه ، چون که ؟؟

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است