به این موارد مهم در فاجعه میرزا اولنگ توجه کنید
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۶    ۱۳۹۶/۵/۱۸ کد خبر: 136893 منبع: پرینت

یادآوری مهم در مورد فاجعه میرزا اولنگ:

یک: هیچ عکسی تا هنوز از کشته‌ها، زخمی‌ها و بربادی مردم منتشر نشده و عکس‌های منسوب به میرزا اولنگ از بقیه حوادث اند. حرفوی برخورد نموده، اگر می‌خواهید دادخواهی یا اطلاع‌رسانی کنید به متن اکتفا نمایید.

دو: دو نوع گروگانگیری وجود دارد. یکی گیرمانده‌ها در میرزا اولنگ که بخشی از آن‌ها براساس توافق قرار است به مرکز سرپل منتقل شوند. دیگری یک گروه ۸۰نفره است که بیشتر از ۳۰تن آنان دختران جوان و زنان میان‌سال استند که توسط گروپ غضنفر روز شنبه از میرزا اولنگ به مناطق نامعلوم انتقال داده شده اند. طبق آخرین اطلاعات این افراد به یکی از مناطق ولسوالی درزاب جوزجان منتقل شده اند.

سه: ربوده شدن دختران و زنان یک مساله حیثیتی و ناموسی است. مقامات محلی و مردم به دلیل حساسیتی که این موضوع خلق می‌کند از تایید آن انکار می‌کنند، اما من با ثبوت این مساله را نوشتم تا ابعاد این جنایت پوشیده نماند.

چهار: جنایت نباید به نام داعش ختم شود. داعش یک روپوش است و برای توجیه بی‌کفایتی حکومت ایجاد شده است. قمندان غضنفر که عامل بیشترین کشتار و ربودن دختران و زنان است عضو گروه طالبان است. عامل این جنایت طالبان استند و به شریکان جنایت برای توجیه غفلت و ستم شان کمک نکنید.

پنج: ۸۰ تن ربوده‌ شده که ۳۰ تن شان زنان اند را با گروگان‌ها در مرکز میرزا اولنگ اشتباه نگیرید.

مختار وفایی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
میرزا اولنگ
هزاره
نظرات بینندگان:

>>>   هشدارها

عبدالرزاق مأمون می نویسد: «اگرهزاره نجنبد عصر عبدالرحمن تکرار می شود.» این هشدار گزافه گوی نیست واقعیت امر همین گونه خواهد بود. وی ادامه می دهد که هزاره ها همچنان که توان بسیج صد هزاران نفر را در خیابان ها دارند، توان بسیج عمومی و دفاعی را نیز داشته و دارند. این ادبیات یک ادبیات واقع بینانه حماسی است. ما می توانیم «کفش های آهنین» خود را به پا و اسپ های خالدار، میراث آبایی خود را زین و میدان های دفاعی را پاسداریم. تیموریس زاده ها تاهنوز در ساحل رود جیحون زنده اند و کاوه ها سر ضحاک ماردوش را خواهند برید و خلقی را نجات خواهند داد. خون عبدالخالق در عروق نسل آگاه و بیدارما می جوشد و چابکی سهراب و حیله ی رسم در ژن های ماست. بنا بر این از ادبیات ترس و هراس، تسلیت و ناله باید جدا پرهیز کنیم و ادبیات حماسی را زنده و زند تر نماییم. از اختلاف و تضادهای فرعی و دین ستیزی و دیگر ستیزی اجتناب کرده خویشتنداری پیشه کرد و تفکر و اندیشه و درایت سیاسی را بکار گریم. تبدبیر امور را سنجیده و زن و مرد و تحصیل کرده و ناکرده، دانشجو و روحانی دست بدست هم داده از خود و حیات فیزیکی و سرزمین های مقدس خود دفاع کنیم. گفته می شود جمعی از زنان و دختران جوان (درحدود ۴۷ نفر) را طالبان از میرزاولنگ به عنوان کنیز و غناییم جنگی باخود برده اند، این عمل غیر انسانی و قرون وسطایی آغاز بربریت و جنایت جنگی طالبان نیست، بلکه طالبان در سال ۱۹۹۷ نه تنها کشتار و قتل عام هزاره ها را در مزار برای سه اعلام کردند، که به قول احمد رشید ۴۰۰ زن و دختر را به عنوان کنیز و غناییم جنگی نیز با خود بردند. ما باید از همان زمان در پی تشکیل اردوی دفاعی هزارستان می بودیم، که با تأسف فرصت ها از دست ما رفت. اکنون نیز دیر نشده است و زمان و شرایط به نفع مردم ماست. تروریستان پشتونیست و وحشی نه جایگاه منطقه ای دارند و نه ملی و جهانی! دولت کنونی عاجز از تأمین امنیت اجتماعی و شهروندان و به ویژه هزاره ها است. بنا براین منطق انسانی حکم می کند که ما از خود دفاع کنیم و هرکسی که در این دفاع مقدس از مردم ما حمایت کند، دست شان را گرم می فشاریم. ما نه در منطقه نه برای تاجکان، ترکان، ترکمان، در شمال خطر ایجاد می کنیم و در نه در جنوب خواهان تجزیه پشتونستان از بدنه ی پاکستان بوده و نه در شرق منافع کسی را به خطر می اندازیم و در غرب نیز کشوری را تهدید نمی کنیم و در عرصه جهانی ما به حقوق بشر احترام می گذاریم و از دموکراسی و مدنیت و انسانیت حمایت کرده و می کنیم. پس ما تنها نیستیم، ولی عزم مان را باید جزم کنیم و ایستاد شویم و به خود و توان باوزوان خود باور داشته باشیم. باهمدلی و اغماض با همدیگر و با وحدت و هم آهنگی در تمامی زمینه های دفاعی و فرهنگی برای بقای خود و حقوق ابتدایی و زیستن تلاش ورزیم

>>>   مرکز بین المللی مطالعات استراتیژیک I
مردم برخیزید!

با تاجیکان بدتر از هزاره ها رفتار می شود، مگر همین چند روز پیش #تیوره را فراموش کرده اید؟
کندز را از یاد برده اید و..؟

بخدا قسم برتری طلبان حاکم مطلق شوند پیشتر از همه چوب را در فلان همان های میزنند که هر روز ( وحدت ملی) می گویند.
فرق نمی کند که وحدت گویان معامله گر هزاره، ازبیک، یا تاجیک باشند...

>>>   قول اردوی 209شاهین ساعت 9:20 اعلامیه فرستاده و نوشته است که کاروان بزرگ نیروها به سرپل رسیده و عملیات را در میرزااولنگ آغاز کرده و سه تن از طالبان را نیز کشته اند.
به مردم محل زنگ زدم. مردم می گویند کدام عملیات؟ کدام نیروها؟ سر ما رشخندی می‌کنند...
ارگان های امنیتی از بیچارگی و عجز به دروغ رو آورده اند، در حالی که دروغ نمک پاشیدن به زخم مردم بربادرفته میرزا اولنگ است... نیروهای نظامی پس از چهار روز وحشت، تازه از قول اردو به طرف سرپل حرکت کرده و مسوولان مطبوعاتی آن از خیالات شان می‌نویسند...

>>>   از نجیبه ۱۱ ساله بشنویم
بدون شنیدن و افسوس خوردن از ما چیزی ساخته نیست
روايت غمناك و استخوان سوز، از جنايت بشري تروريستان در مرزاولنگ!

مگر ما با طالبان چي كرديم كه ما را با اين سرنوشت روبرو ساخت.؟
نامش نجیبه است 11 سال دارد. طالبان پدر ومادرش را در میرزااولنگ كشتند. او حالا از برادر سه ساله زخمي اش در بيمارستان پرستاري مي كند. نجيبه مي گويد هنگامي كه همه فرار می كردند، او هم همراه با مادر وپدر و برادرش كوچكش پا به فرار نهادند. وقتي از خانه بيرون شدند ناگهان يك گلوله به بردار سه ساله اش شليك شد و سپس به دنبال آن مرمي ديگر به مادرش اصابت كرد و هر دو به زمين افتادند. نجيبه مي گويد زمان كه مادر و برادرم زخمی شدند پدرم دنبال موتر رفت تا مادر و برادرم را به شفاخانه انتقال دهد، اما لحظه نگذشت که من بيرون رفتم جسد پدرم را در زير يك درخت یافتم وقتي پس پيش مادرم آمدم ديدم كه مادرم هم ديگر زنده نيست. من ماندم و تنها با برادر سه ساله ام که او هم از قسمت کمر مجروح شده بود، بعد چند لحظه مردم آمدند من و برادرم را به شفاخانه انتقال دادند. نجيبه به فکر آینده و نگران سرنوشت نامعلوم كنار برادر كوچكش كه هنوز از مرك پدر ومادر خبر ندارد در بيمارستان نفس مي كشد هنوز از سر نوشت دو برادر ديگرش نيز خبری نیست. نجيبه از خودش مي پرسد مگر ما با طالبان چي كرديم كه ما را با اين سرنوشت روبرو ساخت.؟

>>>   داعش نیست. همین اوغونون چتل و وقوم وحشی است.
آی اقوام غیر ....متحد شوید و شر این ....وحشی را بر کنید. تا به کی این ....وحشی بر همه حاکم باشند؟
غیرت تان کو؟
زلمی از بدخشان

>>>   مردم هزاره بلند شوید تاکی اینها نسل اسرایلی ها ما مردم هزاره را بکشد جوانان هزاره بسه دگه. ناموس هزاره ناموس خود ماست

>>>   در روزگاری مردی فوت کرد وجنازه اورا دفن کردند، ازآن مرحوم زن وپسرجوانی به جا مانده بود، زن آن مرحوم به پسرش گفت: برو بچیم وضو کن ودورکعت نماز وحشت برای پدرت بخوان، اما پسر تعلل کردو درجواب مادر مگفت میخوانم، مادرش بارها به اوتذکر داد اما باگفتن، چشم، چندلحظه بعد میخوانم، اما پسرناخلف نخواند تا شب خوابش برد، وقتی صبح بیدارشد، به مادرشگفت: چرا دیشب نماز وحشت رانخواندی؟ پسرش گفت: الآن میخوانم، مادرش گفت: حال که مٱمور نکیر ومنکر چوب به ... پدرت زد حالا که بخوانی چه فائده؟ برداشت آزاد،
جویا


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است