و آنچه که ما از تاریخ نمی آموزیم.
بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی، استعمار گران برای سرزمین های اشغالی خود در خاورمیانه حاکم محلی برگزیدند.
دیگر ایدیولوژی که تا آن زمان امپراتوری عثمانی را متحد نگاه داشته بود جای خود را به ملی گرایی که سوغات پر زرق و برق اروپای ها استعمار گر برای اقوام خاورمیانه بود داد.

ترک ها که تا 1900 میلادی ملی گرای برای آنها معنا نداشت، چنان بر آشفته شدند که در 1923 آخرین میخ بر تابوت خلافت عثمانی را به دست خودشان خورد و به رهبری مصطفی کمال اعلام جمهوری ترکیه کردند اصلاحات پان ترکیزم آغاز شده، اخراج 1 ملیون مسیحی از ترکیه به یونان،در مقابل اخراج 500 هزار مسلمان از یونان به ترکیه و سرگردانی و هلاکت 100 هزار ارامنه، بخش کوچکی از تحولات ترکیه آن زمان بود.

برای پایان اختلافات و تنش های اعراب و یهودیان، پادشاهی اردن که شامل بخشی از فلسطین نیز میشد، را تشکیل دادند و پسر شریف حسین شریف ملکه را به عنوان پادشاه اردن معرفی کردند.

برای منطقه عراق که شامل کرد ها و اکثریت مسلمان شیعه میشد، ملک فیصل پسر دیگر شریف حسین را به عنوان پادشاه معرفی کردند.
اصلاحات فرهنگی ملک فیصل برای عراق آغاز شد و تا دوران صدام حسین با همان رویکرد ادامه پیدا کرد ایجاد ارتش 1 میلیونی سنی برای کنترل کرد ها و شیعیان.
صدام حسین سقوط کرد و ارتش او کاملا منحل شد و در رویکرد جدید، اکنون ارتشی کاملا شیعی برای کنترل کرد ها و سنی ها.

داعش در عراق و سوریه بخشی از تراکم خواسته ها در بین اقوام این مناطق بود که حتی با از بین رفتن داعش ،سرنوشت عراق و سوریه چیزی جزء تجزیه نخواهد بود.

وضعیت دیگر ملت های خاورمیانه از جمله افغانستان که درگیر جنگ هستند نیز با تفاوت های به همین صورت است.
هیچ تفاهمی بین ما وجود ندارد همه ما منتظر فرصت در فکر برتری جوی و انتقام هستیم و از تاریخ درس نمی گیرم.

پی نوشت: در پی نوشتن پایان نامه ام بودم که به صورت جسته و گریخته با این مطالب برخوردم و خواستم با شما علاقمندان نیز در میان بگذارم.

یعقوب قریشی

>>>   بعد از شکست امپراطوری عثمانی، انگلیس ها و فرانسوی ها ساحات امپراطوری عثمانی را بین خود تقسیم کردند، چنانچه لبنان و سوریه مربوط فرانسوی ها شد و عربستان و عراق و اردن مربوط انگلیس ها و در جریان جنگ دوم جهانی پای امریکایی ها نیز به منطقه کشیده شد و عربستان از قمومیت انگلس ها خلاص شد و با قرار داد ها و روابط نظامی با امریکا پرداختند، خصوصأ در جگ دوم جهانی عربستان تمویل کننده مواد سوخت امریکا بود.
اما چیزی که ارتباط میگیرد به تشکیل امپراطوری ها، این امپراطوری ها قبل از اسلام نیز وجود داشته است و در جریان چهارده صد سال موجودیت اسلام نیز وجود داشته است و در شرایط فعلی نیز به شکل مستقیم نه، بلکه بصورت غیر مستقیم وجود دارد.
مقر ملل متحد در نیویارک، بازار جهانی بورس مهم در امریکا، بانک جهانی در امریکا، صندوق بین المللی پول در امریکا. سه اداره مهم کنترول و تثبیت بازار ها و بانک های جهانی در امریکا.
بزرگترین عاید ناخالص ملی را که حدود بیست تریلیون دالر میشود امریکا دارد و بزرگترین قرضه جهانی را که نیز حدود بیست و یک ملیارد دالر میشود امریکا دارد. بزرکترین ذخیره طلا را که حدود شش هزار تن میشود امریکا دارد. گذشته از چندین کشتی طیاره بردار و حدود پنجاه پایگاه نظامی در سراسر جهان و بزرگترین شرکت های اقتصادی جهان مانند اپل، الفابت، گوگل، فیس بوک و مایکروسافت و ایکسون موبایل و دیگران که سرمایه های آنها حدود چندین تریلیون دالر میشود در امریکا.
پس اینها همه و همه نشانه های کنترول نظامی و سیاسی و اقتصادی جهان صرف توسط یک کشور است که در حقیقت یک امپراطوری جهانی که بزرگتر از امپراطوری وقت و زمان ملکه ویکتوریا بریتانیا کبیر است، میباشد.

>>>   Soraya Baha
کتاب (ک ج ب در افغانستان ) اثر واسیلی متروخین رئیس آرشیف (کا جی بی )یک سند مهم تاریخی است که پرده از عضویت کا جی بی رهبران حزب دموکراتیک خلق بر می دارد و شما تاریخ واقعی این حزب مزدور را از آرشیف خود اربابان روسی شان بخوانید و هرگز نخواهید گفت که داکتر نحیب جاسوس کا جی بی با نام مستعار( پتوموگ) در آرشیف کا جی بی یک وطن دوست بوده و این سند محکم و انکارناپذیر را احمدضیاء رهگذر از زبان انگلیسی برگردان کرده است. لینک این کتاب را برای تان گذاشتم ، این کتاب ملیون دالر ارزش دارد

>>>   آقای یعقوب قریشی
با سلام
از نتایج ورود جهان به عصر ماشین و تکنولوژی قدرت روز افزون و فزاینده کشورهای غربی بود در قبال بقیه جهان که کم و بیش از دستاوردهای انقلاب تکنولوژیک بی بهره مانده بودند . هم زمان کشورهای غربی در جستجوی منابع جدید در تمام جهان شگردی استعماری در پیش گرفتند . در شروع این دوره سه امپراطوری بزرگ در جهان اسلام وجود داشت : گورکانیان در هند ، امپراطوری صفویه در ایران و افغانستان آسیای میانه و قفقاز و امپراطوری عثمانی در غرب آسیا بخشی از شرق اروپا و شمال آفریقا . نتیجه فشار ها و اقدامات استعمارگران در نهایت به فروپاشی هر سه امپراطوری منجر شد و این بسیار طبیعی است که بهره گرفتن از کشورهای کوچک و پراکنده بسیار آسان تر است تا برخورد کردن با کشورهای بزرگ و پر جمعیت . استعمارگران در فروپاشی این سه امپراطوری یا مستقیم دخالت کردند و یا اینکه با تمام توان از ضعف و فروپاشی آن حمایت کردند چنانچه اکنون هم با تمام توان از قدرتمند شدن هرکدام از کشورهای دیگر به جز خودشان جلوگیری می کنند .
لازم است یادآوری کنم بخشی از نوشته شما با واقعیت هم خوانی ندارد مثل آنجا که نوشته اید برای حل اختلاف بین یهودیان و اعراب اردن را درست کردند .
یا آنجا که می گویید ارتش عراق قبل از صدام یک ارتش سنی بود و بعد از صدام ارتشی شیعه برای کنترل سنی ها است . بیشتر مطالعه بفرمایید این دو گزاره شما صحیح نیست اگر مایل بودید بنویسید تا دلیل غلط بودن این دو سخن را بیان کنم .
شهروند - ایران

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است