از تعدی بر هزاره ها تا بیدار گری
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۳۵    ۱۳۹۶/۳/۲۴ کد خبر: 134516 منبع: پرینت

تاریخ خونبار این وطن را با خون هزاره رنگین نموده و برای حمایت از این کشتار فتوای شرعی صادر کردند. اما در این حذف سهمگین فزیکی مقاومت و پا یا یی مردم هزاره، یکی از حماسه های جاودان تاریخ بشری است که شاید نظیر آن را کمتر سراغ داشته باشیم.

در سال های حضور جامعه جهانی در افغانستان، هزاره ها را در یک تعمد آشکار خلع سلاح کردند و هم در بازسازی اقتصادی و هم در مشارکت سیاسی نادیده گرفتند و بودجه های انکشافی مناطق هزاره نشین را در حد بسیار ناچیزی تقلیل دادند.

به این هم اکتفا نکردند، نماد استبداد عبدالرحمان خانی یعنی طالبان کوچی نما را به هزارستان برا ی غارت و کشتار فرستادند و در مسیر راه ها گروگانگیری کردند و بنام هزاره سربریدند. اما هزاره ها در این میان، به رغم نادیده انگاری، به تحصیل و دانش پرداختند، دامنه های فرهنگی و آموزشی شان را گسترانیدند و برای تحکیم مبانی دموکراسی و حقوق بشری، در انتخابات بدون تفکیک جنسیتی، شرکت کردند و مبارزات دادخواهانه شان را به شیوه مدنی پی گرفتند.

از دادن قربانی برای رسیدن به عدالت و آزادی نهراسیدند و در موضعگیری های رسمی خود در داخل وخارج ، هیچگاهی اختلافات سلیقه ای درونی را بازتاب ندادند. این بیانگر پختگی و رشد سیاسی نسل جوان و بیدار هزاره بود، که در داخل و خارج نشان داد که رسیدن به عدالت اجتماعی به عنوان یک ضرورت تاریخی برای هزاره ها، تامل و رویکرد استراتژیک و درازمدت می خواهد.

همین اکنون یکی از آموزه های تاریخی برای هزاره ها موضعگیری جمعیت اسلامی است که به رغم پلان حذف فیزیکی رهبری این حزب به شمول داکتر عبدالله، سخنگوی جمعیت به صراحت می گوید که داکتر عبدالله نماینده ما در دولت وحدت ملی است. درحالیکه استاد عطا چندی قبل می گفت که جمعیت دیگر به عبدالله باور ندارد. اما امروز در اوج این تنش ها و موضعگیری منفعلانه عبدالله، بازهم جمعیت او را نماینده خود در دولت می داند. یعنی در این فرایند منافع سیاسی و باقی ماندن درقدرت مد نظر است، نه احساسات زود گذر.

برای هزاره ها امروز بخصوص برای نسل جوان سر برآورده از متن فرهنگ جامعه شناختی و سیاسی هیچ چیزی مهمتر و با ارزش تر، از حفظ اتحاد و همبستگی شان وجود ندارد و به ویژه برای جنبش روشنایی در داخل و شورای جهانی هزاره در خارج، این روش عقلانی، از جمله ای اولویت ها شمرده می شود. از پیش آمدهای ناهنجار و خونینی که در کشور واقع گردید، معلوم گردید که نسبت های موضعگیری ها، در داخل، با تامل ، دقت و هوشمندی رقم خورده است. این نوید مبارکی است که هزاره ها مواضع اجتماعی و سیاسی شان را برشالوده " احساسات " استوار نساخته و از ابزاری شدن عبور کرده است.

رسول قیام


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
هزاره ها
نظرات بینندگان:

>>>   لطفا از کشتار هزاره ها در افشار وبمباران مواضع آنها در شهر کابل توسط دولت ربانی ومسعود هم یاد کنید اگر غیرت وایمان دارید.

>>>   درود بر عاقلان!
میگویند از دوست نادان دشمن دانا بهتر است.

>>>   طالبان هیچگاه هزاره هارا نه کشته و نمی کشند بخاطریکه بابای هزاره یعنی ایران برایشان پول و اسلحه میفرستد.
دوم اینکه، طالبان به کشتن هم قومی یعنی پشتون و تاجک تشنه و گرسنه هست نه به هزاره.
سوم اینکه بعضی از گروگان شدگان شما آیا کاملاً زنده و بدون کدام تکلیف آزاد نشدند؟

>>>   خوب این را هم بگو که کدام اشخاص زمینه های رشد و انکشاف وپیشرفت این قوم را زمینه سازی کردن و همچنان از تصفیه های خونی داخلی قوم که تعداد زیادی از تحصیل کردگان هزاره را سر به نیست کردن برای استفاده از تجارب تاریخی این معلومات ضرور است موفقیت های بیشتر تان ارزوی ماست
تاجیک

>>>   اما یک موضوع را باید متوجه بود که دشمن سه قوم واضح است. پس باید در برابر دشمن مشترک اتحاد سه قوم نیاز است. به چوکی های موقتی نباید اکتفا کرد ورنه سرنوشت دوستم، و ضیا مسعود در انتظار خواهد بود.

>>>   lمن هم از اینکه هزاره ها با این حرکت به اصطلاح "رستاخیز تغیر" پیوست نکردند و خود شانرا آلۀ دست افراد جمیعت اسلامی و به خصوص شورای نظاری نساختند، خیلی خوش شدم. زیرا شورای نظار از حرکت خودجوش مردمی سؤاستفاده کردند(برای رسیدن به مقام و دالر در داخل حکومت). به معنی دیگر اینها یکبار دیگر جهاد مردمی را دزدیدند.

>>>   هزاره ها هميشه از خون افغانستان استفاده كرده اند، اما هيچ وقت از افغانستان نشده و نمي شوند.

>>>   لازم دیدم به یک داستان واقعی به نام گرگ کشمیر در اینجا اشاره کنم. بعد از اینکه عبدالرحمن خان پیروز شد و هزاره را شکست داد، مسئله گرگ کشمیر دامن گیر مردم هزاره گردید. یعنی آوازه درست کردند که از طرف خداوند گرگ کشمیر برای خوردن مردم هزاره فرستاده شده است. گرگ کشمیر به صورت انسان بود ولی پشم آلو و پوشیده از پوست حیوان بر هزاره ها حمله می کردند. مردم بیچاره هم باور شان شده بود که گرگ کشمیر یک موجود دوپا و عذاب الهی بر مردم هزاره است. این پدید در دایچوپان و ارزگان آن زمان مردم هزاره را به تنگ آورده بود. می گفتند این گرگها هزاره را از بوی آن می شناسد و اگر در بین صدها پشتون بخوابد گرگ آن را می یابد. این داستان جریان داشت تا زمانی که در یک حادثه ای در منطقه دایچوپان مردی هزاره شبی در آسیاب خانه می ماند و گندمش را آرد می کرد. در بیرون آسیاب آتشی روشن کرده بود. نصفهای شب می بیند که دو تا گرگ کشمیر به آسیاب خانه نزدیک می شود. او از ترس فرار می کند و داخل آسیاب خانه خودش را زیر پالان های خر پنهان می کند. از منفذی می بیند که این دو گرگ پوستهای پشمی اش را از تن بیرون نموده و وارد آسیاب خانه می شود و مقداری آرد بر می دارد تا آن را خمیر کرده و بپزد. وقتی این مرد هزاره متوجه می شود که اینها یکی مرد است و دیگری زن با عجله بیرون شده اول پوستهای آنان را داخل اتش می اندازد و سپس با آنان درگیر شده و مردش را می کشدو زنش را دستگیر می کند. برای او روشن می شود که اینها پشتونهایی بوده که از پاکستان وارد شده بودند و به این صورت آشکار می گردد که گرگهای کشمیر پشتونهای پاکستانی بودن که مأموریت کشتن هزاره ها را داشته اند. این مرد زن اسیر رابه ده می برد و با او ازدواج می کند. پس از آن گرگهای کشمیر در منطقه ناپدید می شوند.

>>>   خارجی ان است که وطن را ویران میکند. وگرنه کدام نادان خانه ووطن خود را به نفع اجنبی ویران میکند.
ان کس که خود را از این وطن نمیداند دست به تباهی این کشور میزند.وگرنه وطن ناموس هر شهروند کشور است.

>>>   خو، این حکیم جان شجاعی درین عصر دیموکراسی و مدنیت از همین سبب به مردم بیچاره ارزگان تعرض نموده ناموس و مال آنها را غارت و مردان بیچاره را میکشند تا انتقام گرگ کشمیری را بگیرد!! این هم یکی از داستانهای واقعی

>>>   جواب نظردهندهفتم اگرهزاره ها افغانستان رادوست نمیداشت وکشورخودنمیدانیست مثل بقیه هرروز زیربنای کشوررا ازبین میبرد افغانستان وطن اصلی ماست ما دل مان به پاکستان تاجیکستان خوش نیست زنده باد زادگاه نیاکان ما (صادقی)

>>>   برادر عزیز که گفته از بمباردمان و چور و چپاول هم یاد آوری نماید تاریخ تمام این موضوع را قلم وار ذکر نموده نیاز نیست که مر کس بگوید شما که خود این موضوع را میدانید چه ضرورت به گفتن دارید؟ در میدان جنگ و خشونت صلح احترام و منطق وجود ندارد. تاریخ نسخه مفید و مرمت بخش است برای چنین قضایا. برادر جنگ و صلح دو کلمه تکمیل کننده یکدگر هستند. دگر ما ضرورت نداریم که این جنگ را در مملکت نهادینه سازیم. ما خسارات ناشی از جنگ را دیدیم. حالا وقت است که دگر به گذشته بر نگردیم راه جدید اندیشه جدید را پیدا نمایم تا از این بهران بیرون رویم زندگی یک چانس است و بر گشت هم محال باز نمودن جاده اساسی به روی فرزندان آینده هم فرض تا دیر نشده راه خوبی برای خود پیدا نموده خود را از این معرکه مهلک و ناشایسته نجات دهیم.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است